تقسیمات مشترک و مختص حدیث

43 نوع تقسیم حدیث مشترک

مطلب حاضر، که چکيده اي است از معرفي عناوين احاديث، مي تواند در هنگام مطالعه متون استدلالي فقهي و شناخت احاديث و بررسي رجال آنها مورد استفاده قرار گرفته و کار را آسان کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 

تقسيم بندي احاديث غالباً به اعتبار احوال شخصيتي راويان آن و چگونگي انتقال حديث بين ايشان صورت مي پذيرد. به همين اعتبار احاديث را در مرحله اول به چهار قسم اصلي تقسيم مي کنند:

1ـ حديث «صحيح»: حديثي که سندش به معصوم عليه السلام متّصل بوده، و تمامي راويانش عادل و دوازده امامي باشند.
2ـ حديث «حسن»: حديثي که سندش به معصوم عليه السلام متّصل بوده، و تمامي راويانش مورد مدح و ستايش، و دوازده امامي باشند منتهي به عدالتشان تصريح نشده باشد. (يا اينکه بعض راويان ــ ولو يک نفرــ اينگونه بوده و بقيّه صحيح باشند).
3ـ حديث «موثق»: حديثي که سندش به معصوم عليه السلام متّصل بوده، و تمامي راويانش دوازده امامي نبوده ولي «ثقه» باشند. (يا اينکه بعض راويان ــ ولو يک نفرــ اينگونه بوده و بقيّه يا صحيح و يا حسن باشند).
4ـ حديث «ضعيف»: حديثي که شرايط احاديث سه گانه فوق را نداشته باشد. به اينکه مثلاً راوي فاسق يا مجهول الحال باشد.
در مرحله دوم تقسيم بندي احاديث؛ علاوه بر اعتبارات گذشته به موارد ديگري نيز مانند: «لفظ» و «معني» توجّه شده که ضمن مطالعه اقسام به آنها پي خواهيد برد.
لازم به تذکر است که در اين تقسيم بندي بعض اقسام، مشترک بين اقسام چهارگانه فوق مي باشد. به اين معني که بعضي از اقسام چهارگانه يا تمامشان مي توانند متّصف به اين عناوين شوند. و اختصاصي به ضعيف ندارند. و بعضي ديگر اختصاص به قسم ضعيف دارد به اين معني که فقط حديث ضعيف متصف به اين عناوين مي شود.

اما اقسام مشترک:

1ـ حديث «مسند»: حديثي که تمامي راويان آن بدون استثناء تا معصوم(عليه السلام) ذکر شده باشد.
2ـ حديث «متصل» يا «موصول»: حديثي که راويان آن به هم متصل بوده و هر يک از ما فوق خود روايت کرده باشد خواه به معصوم (عليه السلام) رسيده باشد خواه نرسيده باشد.
3ـ حديث «مرفوع»: حديثي که آخر سندش به معصوم(عليه السلام) رسيده باشد خواه تمام راويان آن ذکر شده باشند خواه بعض آن .
4ـ حديث «معلّق»: حديثي که از اوّل سندش يک يا چند راوي حذف شده باشد.(1)
5ـ حديث «عالي»: حديثي که علاوه بر اينکه سندش متصّل به معصوم(عليه السلام) است، قليل الواسطه(يعني تعداد راويان آن در سلسله سند کم باشد) باشد.
6ـ حديث «نازل»: حديثي که بر خلاف «عالي» کثير الواسطه (يعني تعداد روايان آن در سلسله سند زياد باشند) باشد.
7ـ حديث «مسلسل»: حديثي که راويان آن پي در پي تا آخر اسناد بر يک صفت يا حالت بوده باشند.(2)
8ـ حديث «مفرد»: حديثي که فقط يک فرد يا يک گروه و مذهب خاصّي آنرا روايت کرده باشد.
9ـ حديث «غريب»: حديثي که متن يا سند يا هر دو را فقط يک راوي نقل کرده باشد.(3)
10ـ حديث «غريب لفظاً»: حديثي که در متنش الفاظ (لغوي) دشوار و دور از فهم بکار رفته باشد.
11ـ حديث «مشکل»: حديثي که شامل الفاظ (اصطلاحي) دشواري باشد که معنايش را فقط اهل فن بدانند يا مطالب سنگيني داشته باشد که قابل فهم براي هر کس نيست.
12ـ حديث «شاذ» يا «نادر»: حديثي که شخص ثقه نقل کرده و مخالف نقل جماعت باشد و يک اسناد نيز بيشتر نداشته باشد.
13ـ حديث «محفوظ»: حديث مشهوري که در مقابلش روايت «شاذي» قرار گرفته باشد محفوظ خوانند.
14ـ حديث «منکر» يا «مردود»: حديثي که غير ثقه نقل کرده باشد و مخالف نقل جماعت باشد و يک اسناد نيز بيشتر نداشته باشد.
15ـ حديث «معروف»: حديث مشهوري که در مقابلش روايت «منکري» باشد معروف خوانند.
16ـ حديث «مکاتب»: حديثي که از کتابت معصوم(عليه السلام) حکايت شده باشد، خواه ابتداءً نوشته باشند خواه در جواب سؤال.
17ـ حديث «مصحّف»: حديثي که بعض از الفاظ سند يا متنش با الفاظي که شباهت زيادي با الفاظ اصلي دارند تغيير کرده باشد.(4)
18ـ حديث «المؤتلف و المختلف»: حديثي که در سندش دو اسم يا بيشتر باشد که از جهت خط متفق و از جهت نطق مختلف باشند. (5)
19ـ حديث «مشترک»: حديثي که يک يا چند تن از رواة آن بين ثقه و غير ثقه مشترک باشد. (6)
20ـ حديث «مدرج»: حديثي که کلام بعض رواة در آن درج شده و گمان شده که جزو حديث است. (7)
21ـ حديث «مزيد»: حديثي که در متن يا سندش کلمه اي زائد بر ساير احاديث هم معنايش باشد.
22ـ حديث «مشهور»: حديثي که بين اهل حديث شايع شده و جماعت کثيري از اهل حديث آنرا نقل کرده باشند. (8)
23ـ حديث «معنعن»: حديثي که ما بين راويانش حرف («عن» مجاوزه) فاصله شده باشد. (9)
24ـ حديث «متّفق و مفترق»: حديثي که بعض اسماء راويان و پدرانشان يکي باشد و اشخاصشان مختلف باشند.(10)
25ـ حديث «مشتبه مقلوب»: حديثي که در سندش اشتباه شده باشد، باينکه اسم يکي از دو راوي مانند اسم پدر ديگري و اسم ديگري مانند اسم پدر اولي باشد و ايندو جا بجا شده باشند.(11)
26ـ حديث «رواية الأقران»: حديثي که در آن راوي و مرويٌ عنه در سنّ و اسناد و اخذ از مشايخ، مقارن باشند. 27ـ حديث «مُدَبَّج»: حديثي که هر يک از راوي و مرويٌ عنه مقارن، از همديگر روايت کرده باشند و هر دو هم راوي و هم مرويٌ عنه همديگر باشند.
28ـ حديث «رواية الاکابر عن الاصاغر»: حديثي که راوي بزرگتر از مروي عنه باشد، يا در سن و يا در اخذ از مشايخ، يا مقدار علم و يا اکثار روايت. (12)
29ـ حديث «السابق و اللاحق»: حديثي که دو راوي آن در اخذ روايت از شيخ، مشترکند امّا مرگ يکي مقدم بر مرگ ديگري باشد.
30ـ حديث «مختلف»: به دو حديثي گويند که ظاهراً با هم متضادّ باشند خواه وجه جمع داشته باشند يا خير.
31ـ حديث «مقبول»: حديثي که مورد قبول تلقي شود و به مضمونش عمل شود بدون توجه به صحت و عدم آن.
32ـ حديث «ناسخ و منسوخ»: اگر حديثي وارد شود که رافع حکم حديث سابق باشد اين حديث را ناسخ، و اوّلي را منسوخ گويند.(13)
33ـ حديث «محکم»: حديثي که داراي معناي راجحي بوده و معني از ظاهرش فهميده شود.
34ـ حديث «متشابه»: حديثي که داراي معناي غير راجحي بوده و معني بوسيل قرينه فهميده شود.
35ـ حديث «معتبر»: حديثي که همه يا اکثر به آن عمل کرده اند، يا دليلي بر اعتبارش قائم شده باشد.
36ـ حديث «نصّ»: حديثي که در دلالت بر مقصود راجح باشد و معارضي نداشته باشد.
37ـ حديث «ظاهر»: حديثي که دلالتش بر مقصود به دلالت ظنّيّه راجحه باشد و احتمال غير داده شود.
38ـ حديث «مؤوّل»: حديثي که لفظ آن به سبب قرينه بر معناي مرجوح حمل شود، خواه قرينه عقلي باشد خواه نقلي.
39ـ حديث «مجمل»: حديثي که دلالتش بر مقصود ظاهر نباشد.
40ـ حديث «مبيّن»: حديثي که دلالتش بر مقصود واضح باشد.
41ـ حديث «متفقٌ عليه»: حديثي که دو يا چند محدّث در نقل آن اتفاق کرده باشند.
42ـ حديث «مطروح»: حديثي که مخالف دليل قطعي باشد و تأويل پذير نباشد.
43ـ حديث «متروک»: حديثي که راوي آن متّهم به کذب بوده و اين حديث از غير او روايت نشده باشد و با قواعد معلومه مخالف باشد.

و امّا اقسام مختص:

1ـ حديث «موقوف مطلق»: حديثي که از مصاحب معصوم(عليه السلام) نقل شود و سندش به همين مصاحب موقوف مانده و به معصوم(عليه السلام) نرسد.
2ـ حديث «موقوف مقيد»: حديثي که از غير مصاحب معصوم(عليه السلام) نقل شده و سندش بر همين غير مصاحب موقوف بماند.
3ـ حديث «مقطوع» يا «منقطع»: حديثي که سندش بر تابعي يا کسي که در حکم تابعي است برسد.
4ـ حديث «مضمر»: حديثي که در انتهاء سندش ضميري باشد که احتمال اينکه به معصوم(عليه السلام) برگردد زياد باشد.
5ـ حديث «معضل»: حديثي که دو نفر يا بيشتر از رجال سندش محذوف باشد.
6ـ حديث «مرسل بمعني الاعم»: حديثي که تمام يا بعض رواتش محذوف باشند اگر چه به لفظ مبهم ذکر شده باشند مثل «بعض اصحابنا». (14)
7ـ حديث «مرسل بمعني الاخص»: حديثي که تابعي آنرا بدون واسطه به پيامبر(صلي الله عليه و آله) نسبت دهد.
8ـ حديث «معلّل» (درايه اي): حديثي که نکته دشوار خفي اي در متن يا سندش باشد که از ظاهر حديث معلوم نباشد.(15)
9- حديث «معلّل» (فقهي): حديثي که شامل ذکر علّت و سبب حکم نيز باشد.
10ـ حديث «مدلّس»: حديثي که عيب موجود در سندش را بطريقي مخفي جلوه دهند.(16)
11ـ حديث «مضطرب»: حديثي که در متن يا سندش اختلاف شده باشد باينکه يک مرتبه بر وجهي و بار ديگر بر وجهي ديگر روايت شده باشد.
12ـ حديث «مقلوب »: حديثي که بعض از الفاظش جابجا شده باشد.
13ـ حديث «مجهول»: حديثي که نام بعضي از راويان آن در کتب رجال باشد ولي هيچ وصفي از آن ذکر نشده باشد ـ نه مدح و نه ذمّ ـ و حال آنها از نظر عقيده معلوم نباشد.
14ـ حديث «مهمل»: حديثي که بعض از راويان آن در کتب رجال ذکر نشده اند.
15ـ حديث «قاصر»: حديثي که مدح راويانش معلوم نباشد تمامشان يا بعضشان، در حاليکه باقي معلوم به ارسال يا به جهل حال باشند.
16ـ حديث «موضوع»: حديثي که جعلي و ساختگي باشد. و اين بدترين اقسام ضعيف مي باشد.

با اتمام اين 16 قسم و با توجه به تقسيمات گذشته جمعاً 63 عنوان حديث در اين جزوه قيد شده که اميد است مورد استفاده قرار گيرد.

پی نوشت:
1- لازم به تذکر است که اگر محذوف شناخته شده باشد معلّق داخل در صحيح بوده و اگر محذوف شناخته شده نباشد روايت داخل در ضعيف مي شود.
2- مثل اينکه همه در حال قيام يا مشي بوده باشند يا اينکه همه با يک صيغه نقل کرده باشند مثلاً : سمعت فلاناً يقول سمت فلاناً.
3- لازم به تذکر است که به اين ترتيب غريب جزئي از مفرد است.
4- لازم به تذکر است که اين شباهت گاه «خطي» است گاه «صوتي» «خطي» مثل اينکه بجاي (ستاً)؛(شيئاً) ذکر شده و «صوتي» مثل اينکه بجاي (عاصم الأحول)؛(واصل الأحدب) ذکر شده باشد.
5- مانند: «بُرَيد» و «يزيد» يا «خَيثَم» و «خُثَيم».
6- مثل (محمد بن قيس) الأسدي، «ثقه» و (محمد بن قيس) أبو أحمد، «ضعيف».
7- مثل اينکه راوي توضيح و تفسيري به حديث اضافه کرده و بعداً گمان شده که اين توضيح در متن حديث بوده (مُدرج المتن). يا مثلاَ در حديثي «بعض اصحابنا» دارد و راوي اعتقاد پيدا کرده که اين بعض فلاني است و اسمش را ذکر کرده و بعداً گمان شده که راوي حقيقتاً همان است (مدرج السند).
8- مثل «انما الاعمال بالنّيات».
9- لازم به تذکر است که در معنعن هم احتمال اتصال مي رود هم قطع. اگر امکان ملاقات در راوي وجود داشته باشد متصل. و اگر نه منقطع مي باشد.
10- مثلاً در يک روايت دو محمد بن عبد الله در سند باشد.
11- مثلاً: احمد بن محمد بن يحيي «العطار القمي» با محمد بن احمد بن يحيي «صاحب نوادر» جابجا شود.
12- مثل روايت صحابي از تابعي.
13- لازم به تذکر است که طرق تشخيص نسخ بطور اجمال موارد زيرمي باشد: 1ـ نصّ از معصوم عليه السلام. 2ـ نقل صحابي 3ـ تاريخ 4ـ الاجماع.
14- اين اصطلاح فقهاء است.
15- لازم به تذکر است که مقصود در اين بخش همان معلل باصطلاح درايه اي است وگرنه معلل باصطلاح فقهي اختصاصي به ضعيف ندارد.
16- و به سه صورت ذيل مي باشد: 1ـ اينکه روايت کند از کسي که او را ملاقات کرده و يا هم عصرش بوده چيزي را که از او نشنيده بطوري که به توهم اندازد که از او شنيده. 2ـ در وسط سند شخصي را که ضعيف يا صغير السّن بوده حذف کرده باشد تا حديث را نيکوتر کند. 3ـ از شيخي حديثي را نقل کند که از او شنيده امّا دوست ندارد که شناخته شود و لذا اسمش را ذکر نکرده و با اسم يا لغب يا کينه غير معروفه او را معرفي کند.
منبع:
پایگاه آیت الله مکارم شیرازی
تالیف: حجه الاسلام و المسلمین سید محمد جواد بنی سعید
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت