لاله های روحانی؛
عالم شهیر شهید ابومحمد حسن بن على اطروش
ابومحمد حسن بن على اطروش معروف به ناصر کبیر، جد مادرى جناب سیدمرتضى و سیدرضى است و نسبش با اندک واسطه به حضرت امام علىبنابیطالب علیهالسلام مىرسد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
يکشنبه 1397/01/26 ساعت 15:16
این شهید عالىقدر چون در یکى از نبردها بر اثر صدمات وارده شنوایى خود را از دست داد به “اطروش” ملقب شد. ابن ابىالحدید درباره این شخصیت والامقام مىگوید: “وى ریش سفید دودمان ابیطالب است و عالمشان و زاهدشان و ادیب و شاعرشان بر بلاد دیلم و کوهستان حکومت رانده و “الناصر للحق” لقب یافت”.
آن عالم شهید که معروف به ناصر حق بود کارنامه درخشانى در تاریخ دارد و ذکر نام و آثار نفیس ایشان در کتب مهمى چون: ریاض العلما، اثبات وجود حجت، تألیف شیخ بهایى، وجیزه علامه مجلسى و ... خود بهترین گواه بر عظمت وجودى ایشان است. بعضىها توهم کردهاند که چون مردم طبرستان در آن عصر زیدى مذهب بودهاند و او را امام و پیشواى خود برگزیده بودند، این عالم بزرگوار هم زیدى مذهب بوده است.
علامه امینى با اشاره به این مسئله مىفرماید: “وى از فقها و علماى عالىمقام امامیه است، اگر چه پیروان مذهب زیدى در طبرستان، ایمانى راسخ به وى داشتهاند، اما او از این مذهب، پاک دامن بوده است. وانگهى کتابى که وى در نسب ائمه و تاریخ ولادتشان نگاشته و تا آخرین امام نام آورده، دلیل است بر این حقیقت؛ و کتابهاى دیگرى هم که در مسئله امامت نوشته، دلیلند بر همین عقیده وى و...”.
این دانشمند شیعه، مردى قوى و شمشیرزن شجاعى نیز بود، بنابراین او با هدف اسلامگسترى، به سوى طبرستان لشگرکشى کرده و سرانجام در سال 301 ق بر آن دیار استیلا مىیابد و همه دیلمیانى که تا ناحیه آمل مىزیستند به مذهب امامیه رهنمون مىشوند. ابناثیر در تاریخ الکامل مىنویسد: “حسن بن على اطروش پس از آمدن محمد بن زید، به دیلم مازندران درآمد و در میان مردم آن سامان سیزده سال اقامت کرد.
پیوسته به اسلام مىخواندشان و تبلیغ مىنمود و از آنان به گرفتن عشریه قناعت مىورزید و سلطه پادشاهان ابن حسان را از سرشان رفع مىکرد. جمعى کثیر از آنان مسلمان گشتند و بهدورش گردآمدند و در سرزمینشان مسجدها ساخت...”. ابناثیر در ادامه اطروش را شاعرى توانا و نکته دانى علامه و دینشناسى سترگ و نکته پرداز معرفى مىکند.
کتابهاى بسیارى از قلم و بنان آن مرد والا گوهر به رشته تحریر در آمده است که برخى از آنان عبارتند از: کتاب خمس، کتاب طلاق، فدک، فصاحت ابوطالب علیهالسلام، کتابى در اصول دین، کتابى درباره امامت و چندین کتاب دیگر.
وى در سال 304 ق در شهر آمل در سن 79 سالگى به شهادت رسید و مزارش در همان شهر داراى گنبدى مشهور است. از ماجراى شهادتش فخرالدین بناکتى در “روضه اولى الالباب” یاد کرده و چنین مىنویسد: “در دوره مقتدر در سرزمین دیلم قیام کرد و کشته شد.” و همینطور نویسنده ریاض العلما شهید شدن وى را بدون تردید ثبت مىکند.
منبع: وبسایت افق حوزه
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت