بنیان اسلیمی
بنیان اسلیمی
در مقاله پیش که توضیحی در مورد اصول هفت گانه هنر ایران بود به شرحی مختصر از هر هفت اصل تزئینی هنر ایران پرداخته شد؛ در این مقاله به طور کامل به شرح اصل اول از این اصول که "اصل اسلیمی" نام دارد پرداخته شده است.
همانطور که در "مقاله پیش" عنوان شده ، هنر تزئینی ایرانی دارای هفت اصل است که این اصول عبارت اند از: اصل اسلیمی ، اصل ختایی ، اصل فرنگی ، اصل نیلوفر ، اصل ابر ، اصل واق ، اصل رومی (گره).
در این مقاله توضیحی در مورد "اصل اسلیمی" ( اصل اول از هفت اصل تزئینی هنر ایران) بیان می شود:
اصطلاح اسلیمی که از واژه اسلامی الهام گرفته شده ابتدا در قرن نهم هجری در متون به کار می رفت و بعدها در دوره صفویان کاربرد عمومی پیدا کرد.
« اصل اسلیمی عبارت بود از مهارت در کار بست خطوط هم رَس و در هم تنیده که به تناوب از هم دور می شدند و سپس به یکدیگر می پیوستند . مایه ی اصلی اسلیمی، طبیعت بود ؛ ساقه ی یک درخت با برگ های آن که هنرمند در آن خیال پردازی های خود را با احساسش در می آمیخت تا شکل تزئینی دلنشینی پدید آورد . در این شکل بندی ها ، رنگ جذابیت ویژه ای داشت و با هماهنگی و یکدستی خاصی به کار می رفت. رنگ در اسلیمی گاه به رنگ طبیعت نزدیک می شد و گاه دور و در حقیقت بازتاب مستقیمی از روح لطیف هنرمند بود . از این جاست که اسلیمی را می توان ملهم از روح و درونیات معنوی هنرمند مسلمان دانست که شکوه آسمانی و زمینی را در یک جا منعکس می کرد .از ویژگی های عمده ی اسلیمی یک شاخه ی کشیده بود که مرتب زاد و ولد می کرد و شبکه ای از شاخه ها و ساقه های فرعی، برگدار و متوازن را به وجود می آورد و با چسبیدن به ساقه ی اصلی تکثیر می یافت. این حرکت بی انتها و موزون که با تکرار متقارن خطوط منحنی صورت می گرفت ، نقشی را پدید می آورد که متوازن و فارغ از هر نوع تنش بود . تعریف فضا در اسلیمی از راه خط و چگونگی جلوه های پیچیده ی سه بعدی از طریق تغییرات عرض و رنگ و بافت صورت می گرفت . شبکه های زیر بنایی گیاهی و هندسی که بر نقوش هندسی حاکم بود به اصول ریاضی اتکا داشت .»1
به دلیل اینکه پژوهشگران برای اولین بار نقوش اسلیمی را در سرزمین اعراب یافتند نام «ارابسک» یا «عربسک» را بر این نقوش نهادند؛ اولین نمونه ارابسک در نقوش نمای بیرونی قصر المشتی یا کاخ زمستانی ولید دوم ، خلیفه اموی یافت شده که در آن از نقش تاک نیز استفاده شده است . اما ارابسک به نقش تاک بسنده نمی کند و در پیچ و تاب های خود که درخت زندگی را بیان می کند، از انجیر، کنگر، انار، کاج، نخل و غیره نیز بهره می برد .
به دلیل این تنوع نقوش گیاهی که در ارابسک وجود دارد هنر پژوهان ارابسک را به چهار طبقه تقسیم کرده اند:
1-ارابسک توریقی: از برگ های متصل و یا ساقه های نازک گیاهی ، اشکال در هم تنیده ای چه ساده و چه پیچیده پیدا می کند .
2-ارابسک طوماری: که منشا اصلی آن یک ساقه قابل انعطاف گیاهی در یک تکثیر نا متناهی است .
3- ارابسک ماری: تقریبا شبیه به ارابسک طوماری ولی منفرد و غیر متصل است .
4-ارابسک خرطوم فیلی: شبیه به خرطوم فیل است و که به یک یا دو سر خرطوم است ، این نوع ارابسک هنگامی که به دو سر خرطوم تبدیل می شود به آن اسلیمی (دهان اژدری) هم گفته می شود.
اصطلاح اسلیمی برای اولین بار در گزارش کاری که "جعفر بایسنقری" درباره هنرمندان کتابخانه سلطنتی برای بایسنقر میرزا تنظیم می کرد، بکار رفته شده که این گزارش «عرضه داشت» جعفر بایسنقری نام دارد . به غیر از این مورد هنرمندانی در نسخه های مکتوب دیگری نیز نام و اصطلاح اسلیمی را آورده اند . نویدی شیرازی ، دوست محمد هروی ، قطب الدین محمد قصه خوان ( با تکیه بر نوشته های نویدی شیرازی ) اختراع اسلیمی را امیر المومنین (ع)نسبت می دهند.
صادقی بیک افشار، قاضی احمد قومی و همچنین قطب الدین محمد قصه خوان از اسلیمی به عنوان اصل نخست هنر کتاب آرایی ایران نام می برد . در رابطه با واژه اسلیمی برخی معتقدند که کلمه اسلیمی دارای ریشه ترکی است . اما بهتر است که اسلیمی را به عنوان کلمه ای بعد اسلامی (مقلوب اسلامی) بدانیم با توجه به این که منشاء این نقش مایه را باید در پیش از اسلام ایران جستجو کرد . در رابطه با خواص اسلیمی باید بیان داشت که اسلیمی از انعطاف پذیری حیرت انگیزی برخورد دار است که گاه با سایر اصول هفتگانه در می آمیزد و شکلی نو دارای توازن و تعادل در نهایت زیبایی ایجاد می کند .
عناصر اصلی اسلیمی عبارتند از:
1. بته جقه: تکرار دو دایره است درون یک دایره بزرگ (گره یا بند)
2. سر اسلیمی: عنصری است که با قرار گرفتن بر انتهای اسلیمی تزئین اسلیمی را بیشتر می کند .
3. گره و چنگ: گره یا بند نیز بستی است میان دو اسلیمی مکرر که موقع دور و گردش اسلیمی آن را از یکنواختی در می آورد که وابسته به مهارت هنرمند است .اما چنگ بزرگتر از گره است ، اندازه چنگ بستگی به اندازه اسلیمی دارد .
4. نشان: عنصری است که موجب پنهان کردن محل شروع ساقه ها در اسلیمی می شود ، نشان ها گاهی در درون نشانی دیگر نیز ترکیب می شوند .
پی نوشت:
1- آژند، یعقوب، هفت اصل تزئینی هنر ایران، نشر پیکره، (1393) ، ص(54 و 55)