وظایف والدین در ازدواج فرزندان
وظایف والدین در ازدواج فرزندان
پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله فرمود: فرزند سه حق بر پدر دارد: اول انتخاب نام نیکو، دوم کتابت، نوشتن و سواد آموزی، سوم ازدواج، زمانی که فرزند بالغ شد.
قرآن مجید، وظیفه ازدواج دختران و پسران را بر عهده همه افراد جامعه اسلامی، به ویژه نزدیکان آنها قرار داده است و می فرماید: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ؛ مردان و زنان بى همسری در بین شما هستند را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درست کارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز مى سازد. خداوند گشایش دهنده و آگاه است .» و در نهایت این وظیفه مهم والدین است، که بهترین ازدواج را برای فرزند خود فراهم کنند. پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله فرمود: «فرزند سه حق بر پدر دارد: اول انتخاب نام نیکو، دوم کتابت، نوشتن و سواد آموزی، سوم ازدواج، زمانی که فرزند بالغ شد.»
اما آیا همه والدین می توانند به وظیفه خود بخوبی عمل کنند؟
تمایزیافتگی بیانگر میزان توانایی فرد در تفکیک فرآیندهای عقلانی و احساسی از یکدیگر است. به عبارتی دیگر، رسیدن به حدی از استقلال عاطفی که فرد بتواند در موقعیت های عاطفی و هیجانی، بدون غرق شدن در جو عاطفی آن موقعیت ها، به صورت خودمختار و عقلانی تصمیم گیری کند
پرواضح است که در بسیاری از موارد والدین تلاش بهینه ای برای جامه ی عمل پوشاندن به وظایف خود در این زمینه انجام می دهند اما اینکه چقدر در این راه موفقند و چقدر به بیراهه می روند آمار بسیاری از آسیبهای اجتماعی و در مقابل زندگی های موفق ناشی از ازدواج های موفق و نا موفق خود گویای این امر است. اکثروالدین با وجود مشکلات همه جانبه ی موجود برای حمایت فرزند خود جهت ازدواج تلاش می کنند اما انچه موجب دلخوری ایشان می گردد رفتارهای متفاوت و توام با ناسپاسی فرزندان است که موجب گیج شدن والدین و گاه احساس نا امیدی آنهاست.
والدین انتظار دارند آنچه در نظرشان راه خیر و صواب است و به فرزند خود پیشنهاد میدهند فرزندان پذیرفته و شاکر باشند اما گاهی با واکنش های تلخ و مقاومت فرزندان مواجه می شوند. علت بسیاری از این واکنش ها عدم تفهیم و تفاهم کافی بین والدین و فرزند است. برخی پدر و مادرها توانمندی کافی برای به جا آوردن این مهم ندارند که این عدم توانمندی می تواند از لحاظ مالی یا شناختی باشد.
والدینی که به لحاظ مالی نمی توانند فرزندشان را در راه ازدواج حمایت کنند ممکن است با فهماندن برخی معیارهای صحیح به فرزندشان و همراهی گام به گام با او، منجر به اتخاذ تصمیم صحیحی از جانب وی شوند که این همان انجام وظیفه ی والدینی است اما برخی پدر و مادرها با وجود توانمندی در حمایت مالی از فرزندشان، خود نیازمند رفع خطاهای شناختی خویشند پس کمک چندانی به پروردن معیار های صحیح برای فرزندشان نمی توانند بکنند،اینان همان والدینی هستند که نمیتوانند به درستی به وظیفه ی خویش عمل کنند و متاسفانه گاه با اصرار زیاد فرزند را به ناصواب سوق می دهند.از آن جمله ازدواجهای اجباری و ازدواجهایی که ملاکهای مادی گرایانه موقت دارند و مختوم به طلاقند.عموما فرزندانی که خوب پرورش یافته اند قادر به تشخیص درست و غلط و انتخاب بهترند اما گاهی با وجود تشخیص اراده ای برای مقاومت دربرابر اشتباه والدین در خود نمی بینند که این بخاطر عدم دستیابی به تمایزیافتگی کافی است.
تمایزیافتگی چیست؟
تمایزیافتگی فرآیندی است بسوی استقلال کامل و سالم فرد. تمایزیافتگی بیانگر میزان توانایی فرد در تفکیک فرآیندهای عقلانی و احساسی از یکدیگر است. به عبارتی دیگر، رسیدن به حدی از استقلال عاطفی که فرد بتواند در موقعیت های عاطفی و هیجانی، بدون غرق شدن در جو عاطفی آن موقعیت ها، به صورت خودمختار و عقلانی تصمیم گیری کند. بطور مثال وقتی خود فرزند آگاه است که از نظر عقلانی نمی تواند انتخاب والدینش را تایید کند بخاطر آشفتگی هیجانی و احساس نگرانی از دلخوری پدر و مادر دست به انتخاب اشتباه نزند و اگر تمایزیافته باشد قادر به تشخیص این آشفتگی می شود و با همه احترامی که برای والدینش قائل است اجازه تصمیم اشتباه را بخود نمی دهد و با دلیل و برهان و با صبر به آنها اشتباهشان را تفهیم می کند. گاه والدین بخاطر معیارهای اشتباهی که برخود فرض کرده اند انتخاب فرزندشان را اشتباه می بینند و مصرانه ان را رد می کنند فرزند تمایزیافته قادربه پشتیبانی از تصمیم خود به ازدواج با فرد مطلوبش با رعایت ادب و احترام والدین است. اما همه ی فرزندان حتی تمایزیافته نیاز به حمایت والدین از تصمیمشان به ازدواج دارند و دخالت و عدم دخالت والدین نتایج خاص خود را به دنبال دارد.
اثرات دخالت وعدم دخالت والدین
مسلم است که بعنوان والدین معیارهای صحیح و غلط بسیاری را هنگام تربیت فرزند به او منتقل کرده ایم. ما فرزندمان را با معیارهایی که به گمان خودمان صحیح است پرورش می دهیم و عینکمان را برای نگاه به دنیا به او می دهیم تا برای خویش نمونه ای شبیه آنچه ما داریم بسازد. دیدگاه او از بسیاری جهات به ما شبیه است اما همیشه عناصری وجود دارند که او را از ما متمایز می کنند و عموما او بعنوان فرزند از ما توانمندتر می شود فرزند در کنار تجربه و دانش والدین موجود شکست ناپذیر بی همتایی می شود چنانچه درست پرورده باشد؛ اما گاه دیده می شود که والدین اعتمادی به توانمندی فرزند ندارند و تا ریزترین تصمیمات را برای وی اتخاذ می کنند این هنگام انتخاب همسر تبدیل به دردسری بزرگ می شود.
والدین انتظار دارند آنچه در نظرشان راه خیر و صواب است و به فرزند خود پیشنهاد میدهند فرزندان پذیرفته و شاکر باشند اما گاهی با واکنش های تلخ و مقاومت فرزندان مواجه می شوند. علت بسیاری از این واکنش ها عدم تفهیم و تفاهم کافی بین والدین و فرزند است
اگر والدین بخواهند به شیوه ی قبلی خود این بار هم برای فرزندشان تصمیم گیری کنند احتمال بروز مشکلات بعدی وجود دارد همچون عدم مسئولیت پذیری فرزند در ازدواج، عدم شکل گیری پیوند عاطفی مناسب بین زوجین، عدم تفاهم و سرخوردگی های بعدی که گاه منجر به خیانت در ازدواج می شود و اگر والدین فرزند را به حال خود رها کنند قطعا آشفتگی ها و عدم انطباقهایی حاصل می شود که ادامه ی زندگی مشترک برای زوج را ناممکن می کند. بهترین کار این است که والدین مسیر را برای انتخاب همسر پیش روی فرزند خود هموار کنند و خود تنها به ابراز نظر قناعت کنند و درلحظه لحظه ای چالش و تردید فرزند وی را همراهی کنند؛ زیرا فرزندان حتی پس از انتخاب نیاز به حمایت وتایید والدین دارند تا زوج خود را بطور کامل بپذیرند و زندگی توام با سعادت را با وی آغاز کنند.
والدینی که به دلیل حساسیت های بیش از حد خود، فرزند تمایزنیافته ای را ترجیح می دهند تا با چشمان بسته انتخاب آنها را تایید کند و هیچگونه چرخشی از معیارهای خود را از جانب فرزندان نمی پذیرند و گاه به اصطلاح معروف برای اثبات حقانیت خود حتی چوب لای چرخ فرزند می گذارند نه تنها کمکی به وی نمی کنند بلکه آنقدر ذهن او را از انتخاب خسته می کنند که عدم مسئولیت پذیری در ازدواج را به او می آموزند و گاه با تهدید به کناره گیری و عدم دخالت مطلق در ازدواج وی، قصد مطیع کردن فرزند را دارند که اگر فرزند تمایز نیافته برای دوری از آشفتگی هیجانی تصمیم آنها را بپذیرد مشکلات از نوع انفعالی و اگر نپذیرد مشکلات تهاجمی تری گریبانش را می گیرد. بعنوان والدین موظف به حمایت و راهنمایی فرزندمان در امر ازدواجیم اما به جای فرزندمان نباید تصمیم بگیریم زیرا مجبور می شویم به جایش زندگی کنیم که در ید قدرتمان نیست و به نابودی پاره تن خودمان منجر می شود.
برای اطلاع از طرح همسان گزینی تبیان اینجا کلیک کنید