اتهام به وزیر ورزش
اتهام به وزیر ورزش
وزیر ورزش به ضد کیروش بودن و در واقع به ضد فوتبال روز دنیا! متهم میشود و دلالیسم حاکم بر ورزش با تحت فشار قرار دادن افکار عمومی به وسیله رسانههای در اختیار، به ویژه تلویزیون و راه انداختن آمارگیریهای مزورانه و غیرتخصصی، حتی شخص محترمی چون رئیسجمهور را خطاب قرار میدهد و از ضد کیروش بودن وزیر به او شکایت میبرند.
وزیر ورزش در جمع گروهی از پیشکسوتان میگوید: «به من انگ ضدفوتبال میزنند و حتی در فضای مجازی قرار میگذارند که علیه من در استادیومها شعار دهند و بگویند که وزیر ضدفوتبال اعدام باید گردد. در فضای مجازی مردم به رئیسجمهور گلایه میکنند که من ضدفوتبال هستم، اما من فقط ضد فساد هستم نه ضدفوتبال!»
... و بعد ادامه میدهد: به هر حال با حجم وسیع پولی که در فوتبال توزیع شده و به دلیل شیرینی این پولها بعضیها مثل مگس دور شیرینی هستند که افراد مستعد حذف میشوند.»
خدمت وزیر محترم عرض میکنیم: از نظر این جماعت، یعنی کسانی که سالهای اخیر در سایه بیمسئولیتی، انفعال و هر چیز دیگری که از مسئولان امر سرزده است، خود را حاکم فوتبال و خط و ربط دهنده اصلی آن و صاحب رسانههای متنوع آن و... میدانند، شما و هر کس که مثل شما فکر و عمل میکند، «ضدفوتبال» هستید، دقیقا به دلیلی که خودتان میگویید: «من فقط ضد فساد هستم!» این جریانات و جماعت که حضورشان در فوتبال، جز مفسده و پراکندهشدن صاحبان اصلی فوتبال یعنی «مردم» از پیرامون فوتبال حاصلی نداشتهاند، فوتبال را برای «افساد» میخواهند و شما ضد این فوتبال هستید برای اینکه ضد فساد هستید!
هشدار درخصوص جوسازیها
قضیه خیلی ساده، طبیعی و بدیهی است. این حملات و هجمهها هم که چیز غریب و اتفاق عجیبی نیست، همان چیزی است که امثال ما در همان روزها و ماههای آغاز فعالیت شما در مسند وزارت ورزش پیشبینی کرده و به شما هشدار داده بود، همان روزهایی که شما از رویکرد فرهنگی در ورزش، حاکمیت عدالت، مبارزه با فساد و قانونگرایی در ورزش، ورزش پاک و... صحبت میکردید و به اهالی ورزش برنامه های خود را اعلام مینمودید و در واقع درباره آینده روشن و پاک ورزش نوید میدادید.
در آن روزها بارها نوشتیم که خوشحال هستیم بر رأس هرم اجرایی ورزش فردی قرار گرفته که ورزشی است، جزو خانواده ورزش است، تحصیلکرده و متخصص این کار است، انقلابی است، کلاه سرش نمیرود، همه را خوب میشناسد، خط و ربطها را میداند، و... خوشحالتر از این هستیم که از زبان او این حرفها را میشنویم.
در اظهارات او این برنامهها و اهداف را پررنگ میبینیم و...، گفتیم و نوشتیم، آری ما خوشحالیم که جامعه ورزش و مردم که جز به سرفرازی این آب و خاک در همه زمینهها، به چیزی نمیاندیشند، از این بابت و از این حرفها خوشحال هستند، اما همان موقع هشدار دادیم که با همه اینها، این حرفها، مخالفان و دشمنانی هم دارد. آنهایی که موافق «وضع موجود» و تداوم آن هستند، آنهایی که منافع و نام و نان خود را در ادامه این وضع، نابسامانی وضع ورزش و به ویژه در رشتههای پردرآمدی مثل فوتبال که به قول وزیر محترم «حجم وسیعی پول که در آن توزیع شده»، میبینند... گفتیم، نوشتیم و هشدار دادیم که این جماعت راحت طلب که حالا پوستش حسابی کلفت شده با لطائفالحیل حتی در لباس موافق و با نقاب همراهی به جنگ شما خواهند آمد و آنقدر تلاش و ایستادگی خواهد کرد تا شما را خسته کند و از پای دراندازد و به زانو درآورد، بویژه که این جریان، پایگاهی وسیع و قوی در رسانهها دارد و انواع رسانههای مکتوب و غیرمکتوب، مجازی و غیرمجازی و... را در اختیار دارد.
سه ره پیداست...
گفتیم پیش از شما هم اغلب مدیران ارشد ورزش با نیت خیر و قصد خدمت و اصلاح به میدان آمدند، از این حرفهای شما هم کم و بیش میزدند، اما در عمل این جماعت کاری کردند که آنان عطای ماندن را به لقای آن بخشیدند و در نهایت به مهرهای برای بازی در پازل آنها تبدیل شدند... که برخی از آنها سالها بعد از برکناری از قدرت دانسته و نادانسته، هنوز بازیچه آن جریانات هستند و به خواست و میل آنها عمل میکنند و حرف میزنند... بلکه آب رفته به جوی بازگردد! و... حالا نوبت شماست! و به قول شاعر سه ره پیداست:
یا تا آخر بایستید و به عهد خود وفادار باشید و دین خود را به ورزش مظلوم این مملکت ادا کنید، یا اگر به قول خودتان میبینید که «کلاهتان پشم ندارد» و مقامات بالاتر به جای توجه به حرف شما و متخصصان و دردآشنایان، به حرف اراذل و مفسدان و زیادهخواهان اعتنا میکنند در برابر مفاسد و برای حرکات اصلاحی از شما حمایت لازم را به عمل نمیآورند، عطای ماندن را به لقای آن ببخشید و یا اینکه با عرض معذرت مثل برخی دیگر - که اتفاقا بعضی صبغه یا حداقل ظاهر انقلابی پهلوانی داشتند- با جریانات حاکم کنار بیایید، صندلی و پست خود را حفظ کنید و به مهره پازل آنها تبدیل شوید...
این تازه اول کار است!
این حملات که طبق معمول به زرورق عوامفریبی و علمگرایی و فوتبال روز دنیا و مبارزه با سنتگرایی و قلع و قمع لمپنها!! و ایجاد یک ادبیات جدید و نوین! و... پیچیده شده، علیه شما حالا حالاها ادامه خواهد داشت، و این تازه اول کار است!
کسانی که خود مصداق لمپنیسم در ورزش هستند ضد علم و فوتبال روز دنیا هستند و علیرغم ظواهر و شعارها با آن و واقعیات آن کاملا بیگانه هستند و حداکثر شناخت سطحی و تلویزیونی! از آن دارند، کسانی که همان طور که قبلا نوشتیم سالهاست در رسانههای تأثیرگذار مشغول بوده با ادبیات دلالمآبانه، تفرقهافکنانه، کینهتوزانه و غیرمودبانه خود که البته در لفافه کلمات زیبا و همراه با ژستهای آخرین مدل، پدر فوتبال را درآورده و تماشاگران را از ورزشگاه فراری داده و بذر نفاق و کینه و دشمنی را میان دلهای اهالی فوتبال پاشیده و فضایی از بدبینی و تهمت و بیتقوایی را در آسمان فوتبال گسترانیده و... فرهنگ تحقیر و تخریب و مبارزه با اصالتها و چهرههای محبوب و لایق ورزش را - که این لیاقت را در زمین فوتبال یا روی نیمکت مربیگری بارها به اثبات رسانیده و یا این محبوبیت را به طور کاذب و یکشبه کسب نکرده- در جامعه فوتبال (و ورزش) اشاعه داده و... به این مفتیها و آسانیها دست از سر شما هم برنمیدارند.
فریاد «وا رئیسجمهورا»!
شما ببینید اینها با این شعارها و حرفهایی که فقط تازهکارها را در ورزش تحت تأثیر قرار میدهد و از طریق ابزار در اختیار، بویژه رسانهها (در انواع مختلف آن) چه به روز مخالفان و کسانی که به هر حال نمیخواهند به ساز اینها برقصند و برای خود راه و روش و مرام و بالاخره «اصولی» دارند، میآورند؟! شما هم از نظر اینها یکی از این مزاحمان هستید که دیر یا زود باید دفع شوید.
فریاد «ای آقای رئیسجمهور...»! این جماعت پلیدکار را به موازات این اقدامات تحلیل کنید. آنها اگر لازم باشد با مظلومنمایی دست به دامان مقامات بالاتر از رئیسجمهور هم میشوند! سنگ مفت، گنجشک مفت! آنها برای رسیدن به هدف و رونق بازار کاسبی و دلالی، از بردن و آوردن مربی و بازیکن و... ابایی ندارند که رئیس فدراسیون را هم ببرند و بیاورند و به همین سیاق با کسی که در مسند وزارت ورزش نشسته، چنین رفتار کنند!
چهرههای اصیل فوتبال فریب نمیخورند
... به راستی کدام یک از چهرههای اصلی فوتبال از حبیبی، مهاجرانی، صالحنیا، سه برادران، پروین، پورحیدری، مایلیکهن، ایراندوست، جلالی، چراغپور، دایی، قلعهنویی و... گرفته تا تماشاگران اصیل و فهیم فوتبال، باور میکنند که این «وا رئیسجمهورا»! «وا کروشا»ی! این جماعت پلیدکار منفعتطلب به خاطر دلسوزی برای فوتبال و نگرانی برای آینده آن است؟!
کدام یک از آن استخوان خرد کردههای مویسپید کرده که در آن جلسه با شما دور یک میز نشسته بودند به این جماعت و دلسوزیهای ظاهری که تحت شعارهای پرطمطراق (مثل مبارزه با لمپنیسم!) برای فوتبال میکنند، باور و اعتماد دارند؟!
آن گروه مویسپید کرده سالهاست از دست این جماعت هوچی منفعتجو، این جریاناتی که دست همه لمپنها را از پشت بستهاند به قول شما «بغضهای فروخورده» دارند و البته خوشحال میشویم که میشنویم مسئول درجه اول ورزش ما «بغضهای فروخورده» این عزیزان را که سرمایه ملی فوتبال هستند، و مثل خیلی از سرمایههای دیگر یا به بازی گرفته نمیشوند، یا به نفع جریانات مخرب به بازی گرفته میشوند، دغدغه شما هم هست.
توهین دلالیسم به رئیسجمهور
آری، آقای وزیر از طرف این جریانات به دخالت متهم میشود، چون میخواهد اصل مهم و تاثیرگذار و مورد قبول در همه جای دنیا - این که میگویند علم روز گفتن اینها دروغ است، از این جاست - و در عرصههای مختلف، از جمله ورزش، یعنی «نظارت» را اجرا کند.
آیا نظارت در رئال و بارسلونا و بایرن و منچستر و... بر کار و بار مربیانی چون یواخیملو و وانگال و گواردیولا و انریکه و... اعمال نمیشود؟ آنهایی که به دروغ و به طمع، «کیروش، کیروش» میگویند، از همین آقای کیروش در این باره، یعنی اعمال اصل نظارت در مدیریت فوتبالهای مدرن دنیا سوال کنند! آنها یا آنقدر از مرحله پرت هستند که فرق دخالت و نظارت را نمیدانند و یا خود را به نفهمی زدهاند که هر دو حالت جهالت و مخالفت آنان را به علم روز دنیا! نشان میدهد.
ایشان از طرف این جریانات به «ضدفوتبال» بودن متهم میشود، چون ایشان بارها گفته ای اهالی ورزش، ای اهالی فوتبال، من ضد فوتبال نیستم، ضد فساد در فوتبال هستم... و این که ایشان ضدفساد در فوتبال است از طرف این جماعت، جرمی بزرگ و گناهی نابخشودنی است!
آقای گودرزی به «ضد کیروش» بودن و در واقع به ضد فوتبال روز دنیا! متهم میشود و دلالیسم حاکم بر ورزش با تحت فشار قرار دادن افکار عمومی به وسیله رسانههای در اختیار، بویژه تلویزیون و راه انداختن آمارگیریهای مزورانه و غیرتخصصی و... حتی شخص محترمی چون رئیسجمهور را خطاب قرار میدهد و از ضد کیروش بودن وزیر به او شکایت میبرند.
با این کار خود به رئیسجمهور طرفدار «اعتدال» و «تدبیر» توهین میکنند که او فردی است که در تصمیمگیریها به جای رای نخبگان به هیاهوی اراذل توجه دارد! بگذریم.. اهالی فهیم فوتبال میدانند که وزیر در واقع ضدکیروش نیست، برخلاف نظر این آدمهای بیسواد و بعضا مدرکدار! فردی تحصیلکرده و طرفدار علم روز دنیا، فوتبال مدرن و آدمهای به دردبخور، چه داخلی و چه خارجی هم هست (این را در جلسه با والیبالیها و دفاع از ولاسکو و کواچ تأکید کرد)، بلکه ایشان مخالف «تحقیر شدن فوتبال ایرانی و ریز و درشت آن توسط یک بیگانه» و موافق عزت و احترام ایران و ایرانی است و... و این جریانات بیهویت و ضدفرهنگ خودی و طرفدار جنس خارجی- هرچی که باشد و هر کی باشد، فقط ایرانی نباشد!!- این را جرم بزرگ و گناه نابخشودنی ایشان میدانند و...
این وضع تغییر کردنی است
سخن را کوتاه کنیم. به قول وزیر محترم که در پایان صحبتهای خود با پیشکسوتان به حدیث معروفی از معصوم(ع) استناد کرده بود، روزگار کنونی فوتبال و ورزش ما اینگونه است، روزگاری که بزرگان و ستونها کنار نشسته و بیسوادها و تازه از گرد راه رسیدهها و غوره نشدههایی که میخواهند مویز شوند، عربده میکشند و قلمفرسایی میکنند و برنامه سازی و برنامهفروشی میکنند و... و این به قول سیدجمال بزرگ، «بدترین اوقات است، اوقاتی که جهال پرگویی کنند و عقلا ساکتاند»... و البته روزگار و زمان و شرایطی که ماندنی نیست بلکه به قوه تدبیر و اراده انقلابی و عزم ملی و مدیریت جهادی قابل تغییر به حالت مطلوب است و...
بخش ورزشی تبیان