آشنایی با مرحله ای مشکل از راه سلوک
آشنایی با مرحله ای مشکل از راه سلوک!
اگر سالک بخواهد در همان آغاز کار نسبت به مانع زدایی در مراحل بالاتر اقدام کند، ممکن است هرگز توفیق ورود در مسیر عرفان را پیدا نکند و تا آخر عمر در مرحلة «تخلی» باقی بماند. بنابر این سالک باید با برطرف کردن موانع اولیه وارد مسیر سلوک شود و سپس در هرمرحله از راه نسبت به مانع زدایی متناسب با آن اقدام نماید
در مقالات پیش گفتیم که یکی از بحثهای عرفان عملی، بحث از مراحل و مقاماتی است که عرفای راستین با عنایت الهی و البته به همت و مجاهدت سختی که خود انجام میدهند، میپیمایند.
و ارزش مجاهدت در مسیر سلوک اشاره کردیم در این مقاله یکی از مراحل این راه پر فراز و نشیب را معرفی می کنیم و مراحل بعد در مقالات بعدی خدمت شما عزیزان ارائه می گردد.
تخلی(1)
سالک الی الله در گام نخست باید خود را از موانع و آفاتی که گریبانگیر او است برهاند. مراحل ماتع زدایی از سیر و سلوک که از آن با عنوان «تخلی» یاد میشود از مهمترین مراحل و به یک معنی از مشکلترین آنهاست. اهمیت آن در این است که تا سالک از مرحلة تخلی عبور نکند، امکان سیر در صراط مستقیم معرفت الهی برای او وجود ندارد. مشکل بودن آن هم به این خاطر است که نفس سالک در اثر انس و عادت به این موانع ممکن است حاضر به کنارگذاشتن موانع نباشد و اگر در ظاهر کاری به موانع نداشته باشد اما در باطن میل و علاقة زیادی به آنها داشته باشد. علاقهای که در ادامه مسیر سالک را گرفتار سازد. بسیاری از علما گفتهاند: ترک رذایل و اجتناب از آن «تخلیه» بر آراستن نفس به فضایل و کمالات «تحلیه» مقدم است.[1]
موانع و آفات این راه زیاد است. معروفترین آنها عبارتند از: غفلت، گناه، تعلق به دنیا، هوای نفس، خود بینی و خودمداری، حسگرایی. اینها موانع کلی و عمومی است که هرکس که بخواهد قدم در این مسیر بگذارد باید نسبت به آنها تخلی داشته باشد. البته هر فرد هم ممکن است که در مورد بخصوصی گرفتار باشد که نسبت به او ایجاد مانع میکند.
از بیانات بزرگان در ضمن همین مانع زدایی، نکاتی به دست میاید که اگر کسی توجه نماید میتواند برای رفع مانع خاص خود نیز از آنها استفاده نماید و البته نقش و لزوم استاد وارد در همین جا روشن میشود که به سالک - اگر مانع خاصی داشته باشد- یادآور شود.
نکتة دیگری که در بحث «تخلی» باید به آن توجه کنیم اینست که ممکن است موانعی در مراحل بالاوجودداشته باشد که برای سالک در مراحل اولیه، اساسا مانع محسوب نشود.
برای همین گفته شده که «حسنات الابرار سیئات المقربین»[2] اگر سالک بخواهد در همان آغاز کار نسبت به مانع زدایی در مراحل بالاتر اقدام کند، ممکن است هرگز توفیق ورود در مسیر عرفان را پیدا نکند و تا آخر عمر در مرحلة «تخلی» باقی بماند. بنابر این سالک باید با برطرف کردن موانع اولیه وارد مسیر سلوک شود و سپس در هرمرحله از راه نسبت به مانع زدایی متناسب با آن اقدام نماید. لذا اهل سیر در بیان مراحل تخلیه همانند توبه آن را به مراحلی تقسیم میکنند مثلا توبه را به توبة عموم و توبة متوسطین و توبة خاصة تقسیم میکنند که شرحش خواهد آمد.
سالک الی الله در گام نخست باید خود را از موانع و آفاتی که گریبانگیر او است برهاند. مراحل ماتع زدایی از سیر و سلوک که از آن با عنوان «تخلی» یاد میشود از مهمترین مراحل و به یک معنی از مشکلترین آنهاست
اگر فرد مبتدی بخواهد توبة مراحل بالا را انجام دهد با دشواری زیادی مواجه است و چه بسا موفق نشود و این، سر عدم توفیق بسیاری از علاقهمندان به ادامه سیر و سلوک است. سالک باید خود را بشناسد و بداند که در کدام موقعیت از راه قرار دارد و بر همین اساس به مقتضای همان مقامی که در آن است مجاهده داشته باشد. از جهت دیگر هم توجه به مراحل کمالی یک مقام در مرحله ابتدایی ممکن است به علت دشواری، سالک را مایوس از ادامه دادن مسیر کند.« و البته انسان که در مرحلة اولی میخواهد وارد منزل توبه شود گمان نکند آخر مراتب را از او خواستند و به نظرش راه صعب و منزل پر زحمت آید و یکسره ترک آن کند. هر مقداری که حال سالک طریق آخرت اقتضا میکند، همان اندازه مطلوب و مرغوب است.»[3]و این یک قاعدظ بسیار مهم و کلی در سیر و سلوک است.
نتیجة این بحث این است که اگرچه برخی از مراحل «تخلی» همانند تخلی از گناه برای ورود به اصل سیر عرفانی ضروری است اما برخی از مقامات «تخلی» همانند مراتب بالای توبه یا زهد مقدمهای برای پیمودن مراحل بالاتر میباشد و توجه به آنها برای سالک مبتدی مفید نمیباشد.
در هر حال، اگر ما بخواهیم به بحث «تخلی» به طور مفصل بپردازیم، تمام این مقالات را باید به این بحث اختصاص دهیم و مسلما تمام هم نخواهد شد. لذا ناچاریم که به گزینش برخی از مقامات این مرحله هستیم و باید برخی از مهمترین نکات را در این زمینه تقدیم خوانندگان محترم نماییم.
توبه
توبه عبارت است از رجوع و بازگشت بنده به خدا. حال علت این بازگشت میتواند گناه باشد یا مکروهات یا غفلت و این بسته به اختلاف درجات توبه کننده دارد. سالک پس از بیدار شدن از خواب غفلت« یقظه» اولین کاری که باید در مسیر سلوک انجام دهد، توبه کردن است.[4]مرتیة اول توبه، توبه از گناهان است که برای همه لازم است و برای سالک شرط ورود به طراط مستقیم سلوک است. گناه بزرگترین مانع برای دریافت فیوضات الهی قلمداد می شود.« و ان عمل السیئ اسرع فی صاحبه من السکین فی اللحم.[5]» تاثیر گناه در نفس آدمی سریعتر از تاثیر چاقو بر روی گوشت است و همانگونه به نفس آسیب میرساند. به فرمودة بزرگان اگر حال خوشی هم نصیب فرد گنهکار شود، دوام نخواهد داشت و نباید فریب آن را خورد.
موانع و آفات این راه زیاد است. معروفترین آنها عبارتند از: غفلت، گناه، تعلق به دنیا، هوای نفس، خود بینی و خودمداری، حسگرایی. اینها موانع کلی و عمومی است که هرکس که بخواهد قدم در این مسیر بگذارد باید نسبت به آنها تخلی داشته باشد. البته هر فرد هم ممکن است که در مورد بخصوصی گرفتار باشد که نسبت به او ایجاد مانع میکند
به تصریح قرآن کریم« ان الله یحب التوابین[6]» خداوند کسانی را که بسیار توبه کنند دوست دارد و این نوید خوبی است برای کسانیکه در توبه خود شکست خوردهاند. دوباره و سه باره، باید تصمیم گرفت و توبه کرد تا سرانجام موفق به توبه واقعی شد. پیوند عرفان اسلامی با فقه و شریعت از همین جا روشن میگردد. شریعت و فقه بیان کنندة احکام الهی هستند و تعداد گناهان و حد و مرز آن را روشن میکنند. لکن «مقام توبه» برای سالک الی الله، اختصاصی به توبه از گناه ندارد و در مراحل بعد سلوک هم ادامه دارد. به تعبیر دیگر عرفان اسلامی مطالب فقه اسلامی را میپذیرد ولی در همان حد باقی نمی ماند و بیش از آن، برای کسانیکه در این مسیر میفتند توصیه میکند. توبه عموم، توبه از گناه است. توبة خواص توبه از انجام مکروه و ترک مستحب است و توبة اخص توبه از توجه به غیر خداست.
توبة پیامبر که در روایات وارد شده بر همین اساس تبیین میشود و گرنه روشن است که ایشان مرتکب گناهی نبودند که بخواهند از آن توبه کنند. برخی دیگر بیانات متفاوتی در تقسیم مراحل توبه دارند و با تفصیل بیشتری به موضوع پرداختند.
آنچه به عنوان شرط اصلی توبه مطرح است، پشیمانی فرد از اشتباه گذشته و تصمیم او بر اصلاح در آینده است. ذکر شریف« استغفار» به عنوان ذکر متعارف توبه مطرح است و سالک باید از این ذکر شریف که برکات زیادی هم دارد استفادة کامل نماید. در روایات است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روزی هفتاد بار اسغفار میکردند.
در «مقام توبه» اگر کسی بر گردن خود حق الناس دارد باید حق مردم را بدهد و اگرحقوق شرعی –همانند نماز قضا- دارد باید در انجام آن کوتاهی ننماید. مباحث مربوط به توبه زیاد است و ما در اینجا به همین مقدار بسنده مینماییم.
به خواست خدا در ادامه، از دیگر مقامات مطرح در مرحلة «تخلی» بحث میکنیم.
پی نوشت ها :
1- جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن/21
2- حتی توجه به مراحل پایینتر برای کسانیکه بالاتر هستند حجاب و مانع است که به علت رعایت اختصار، ما وارد این بحث نمی شویم. ر.ک.: جوادی آملی، مراحل اخلاق در قرآن/155
3- امام خمینی، روح الله، چهل حدیث/280
4- بنگرید به اصطلاحات الصوفیه/117
5 -محاسن برقی1/205
6- بقره/222ممکن است این آیه اشاره به مراتب توبه هم داشته باشد. تواب صیغه مبالغه است و به معنای بسیار توبه کننده است بنابر این ممکن است چنین گفته شود که سالک در هر مرتبه که باشد موظف به انجام توبه متناسب با آن مرتبه است و به این صورت انسان سالک با اینکه دیگر به گناه نرود.
سید محمد مهدی رفیع پور
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
مطالب مرتبط:
سه نکته کلیدی برای جهاد با نفس
20 راه ساده و عملی برای دوستی و ارتباط با خدا
10 قانون برای بندگی در مسیر سیر و سلوک