خبر بد را بگوئیم، یا پنهان کنیم؟
خبر بد را بگوئیم، یا پنهان کنیم؟
وقتی موضوع خبر ، فوت یکی از عزیزان باشد ، بیش تر افراد قبول دارند که چاره ای جز رساندن خبر نیست . دیر یا زود باید این خبر را به فرد مصیبت دیده برسانیم ؛ در غیر این صورت خودش حقیقت را جست و جو خواهد کرد یا شاید از طریق منابع دیگر و به شکلی آزاردهنده تر خبر را دریافت کند .
ولی در مورد بسیاری دیگر از خبرهای بد ، ما درباره ی گفتن یا نگفتن خبر دچار تردید می شویم . مثلا در جامعه ی ما وقتی کسی به بیماری وخیمی مثل سرطان مبتلا می شود ، بسیاری اوقات اطرافیان شخص این واقعیت را از او مخفی می کنند و از روی دل سوزی سعی می کنند خبرهای بهتر و امید وار کننده تر از واقعیت را به گوش او برسانند .
معمولا در این اوضاع و احوال ، خانواده از پزشک و سایر کارکنان بیمارستان هم انتظار دارند که خبر بیماری را از بیمار آنان مخفی نگاه دارند . تصمیم گیری در چنین اوضاعی هرگز آسان نیست ، ما در این مقاله برآنیم تا به جنبه های مثبت و منفی پنهان کاری خبرها و واقعیت ها دقیق تر نگاه کنیم :
بحث را ابتدا با یک مثال شروع می نمائیم : خانم جوانی که دو فرزند خردسال دارد به تازگی به دلیل دردهای شکمی به پزشک مراجعه کرده است و پزشک پس از انجام دادن بررسی ها به خانواده ی او اعلام می کند که وی به سرطان کبد مبتلاست . خانواده از پزشک می خواهند تشخیص خود را با بیمار در میان نگذارد . پزشک در این مورد چه باید بکند ؟
در بسیاری از کشورهای دنیا ، پزشکان از نظر قانونی موظفند خبرهای طبی را با رعایت اصول صحیح خبر رسانی به اطلاع بیماران برسانند . در کشور ما ، پزشکان از نظر قانونی چنین اجباری ندارند .
در چنین موقعیتی معمولا هم پزشک و هم خانواده در وضعیت تصمیم گیری دشواری قرار می گیرند . پزشک برای توجیه درمان هایی مانند شیمی درمانی و پرتودرمانی با پرسش های مکرر بیمار مواجه می شود و افراد خانواده نگرانند که بیمارشان از نوع بیماری مطلع شود، امید خود را به بهبودی از دست بدهد و حالش بدتر شود . اما بی خبر ماندن بیمار از وضعیت بیماری خویش نیز همیشه به نفع او نیست . در این موارد باید نکات مربوط به شیوه های صحیح اطلاع رسانی خبرهای بد در نظر گرفته شود.
پنهان نگاه داشتن چنین واقعیت هایی ، دشوارتر از آن است که در ابتدا به نظر می رسد . معمولا وقتی اطرافیان سعی دارند واقعیت را پنهان کنند ، بیمار خبرهای متفاوت و ضد و نقیضی را از منابع مختلف مثل خانواده ، پزشک ، کارکنان بخش های مختلف بیمارستان ، آزمایشگاه و ... دریافت می کند
برای روشن تر شدن مطلب ، ابتدا به این پرسش پاسخ می دهیم که اگر این زن جوان اصرار داشته باشد واقعیت را بداند ، اطلاع دادن خبر بیماری به شکل صحیح و در زمان و مکان مناسب و پس از بررسی ها و ایجاد آمادگی های لازم چه فایده ای می تواند داشته باشد :
1) هر انسان بزرگسال و عاقلی حق دارد در صورت تمایل از واقعیت های مربوط به زندگی خود آگاهی پیدا کند . دریافت اطلاعات و اخبار درست ، یکی از حقوق اصلی ما انسان هاست . بدون اطلاع از واقعیت های خوب و بد ، چشم انداز زندگی ما مبهم یا غیر واقعی خواهد بود و نخواهیم توانست برای آینده ی خود به خوبی تصمیم بگیریم .
2) داشتن اطلاعات صحیح برای تصمیم گیری ها لازم است . بیمار در صورت باخبر بودن از وضعیت واقعی خود ، می تواند در مورد تصمیم گیری های درمانی بهتر قضاوت کند و برای وضعیت آینده ی فرزندان و دارایی های خود تصمیم بگیرد .
3) پنهان نگاه داشتن چنین واقعیت هایی ، دشوارتر از آن است که در ابتدا به نظر می رسد . معمولا وقتی اطرافیان سعی دارند واقعیت را پنهان کنند ، بیمار خبرهای متفاوت و ضد و نقیضی را از منابع مختلف مثل خانواده ، پزشک ، کارکنان بخش های مختلف بیمارستان ، آزمایشگاه و ... دریافت می کند . در این زمان ، معمولا بیمار متوجه می شود که با وی صادقانه گفت وگو نمی شود ، احساس می کند با او مثل یک کودک رفتار می کنند و احترام و عزت نفس او شکسته می شود . هم چنین ممکن است بیمار در این هنگام ، در حالی که خود به برخی واقعیت ها پی برده است ، ناچار باشد درباره ی نگرانی های واقعی خود سخنی به میان نیاورد و اوضاع سخت خود را در تنهایی و سکوت بگذراند .
در حالی که اگر واقعیات به شکل مناسبی مورد گفت وگو قرار بگیرد ، او می تواند نگرانی ها و خواسته های واقعی خود را در مورد آینده ، ادامه ی زندگی ، وضعیت بیماری و حتی مسائل مربوط به مرگ و پس از آن ، صمیمانه بازگو کند و از حمایت و هم دلی عزیزان خود بهره مند شود.
4) اطلاع داشتن از واقعیت ها ، ارتباط بین پزشک و خانواده و بیمار را آسان تر می کند و نتیجه ی تصمیمات درمانی و اخبار مرتبط با بیماری ، با آسودگی بیش تری گفته می شود . در چنین فضای شفاف و روشنی ، بیمار احساس اعتماد و اطمینان خاطر می کند و می تواند به شکل واقع بینانه ای برای آینده ی خود تصمیم بگیرد . در حالی که اگر بیمار از دریافت خبرهای واقعی مطمئن نباشد ، ممکن است با ناامنی خاطر ، رفتار و گفتار دیگران را زیر نظر بگیرد و شاید تصورات ناخوشایند و ترسناکی را تجربه کند که از واقعیت هم تلخ ترند.
5) شنیدن خبر بد ، همیشه باعث ناامیدی نمی شود ، بلکه گاهی سبب می شود فرد امیدواری واقع بینانه پیدا کند و از ناامیدی بیش از حد رهایی یابد . نگرانی های انسان ها با یک دیگر متفاوت است . گاهی یک بیمار سالمند مبتلا به سرطان بیش از آن که نگران طول عمر باقی مانده یا وخامت بیماری خود باشد ، نگران آن است که مبادا دچار ناتوانی های شدید و دردهای شدید شود . او از زجر و درماندگی و وابستگی به دیگران واهمه دارد . یا یک زن جوان مبتلا به سرطان ، چه بسا بیش از آن که به بیماری و مرگ فکر کند ، نگر ان سرنوشت فرزندان خود باشد .
با اطلاع رسانی صحیح در چنین مواردی ، بیمار از اضطراب های افراطی رهایی پیدا می کند و می تواند سئوالات خود را بپرسد و خواسته هایش را بیان کند .
در پایان باید گفت همان طور که هر یک از ما حق داریم از خبرهای مهم مربوط به زندگی خود آگاهی پیدا کنیم ، این حق را نیز داریم که اگر نمی خواهیم ، از مسائل ناگوار باخبر نشویم یا این خبرها را در زمان و موقعیت مناسب دریافت کنیم . بررسی ها نشان داده است که هر چند بیش تر انسان ها مایلند از همه ی خبرهای خوب و بد زندگی خود اطلاع کامل پیدا کنند ، درصد قابل توجهی از مردم هم دوست ندارند از خبرهای بد به صورت کامل اطلاع پیدا کنند یا ترجیح می دهند بخشی از این خبرها و اطلاعات را فرد دیگری به جای آن ها دریافت کند ؛ حتی بسیاری از بیماران مایلند اختیار برخی از تصمیم گیری های مربوط به خود را به افراد نزدیک و مورد اعتماد خود بسپارند . پس برخی اوقات ،اطلاع دادن خبر بد به کسی که مایل به دریافت آن نبوده است ، از مصادیق نادیده گرفتن حقوق اوست .
انسان ها از نظر میزان اطلاعاتی که مایلند دریافت کنند با یکدیگر تفاوت دارند . به ویژه بیان کردن جزئیات دل خراش یک رویداد ، در بسیاری از مواقع ضرورت ندارد و نادرست است . یا وقتی یک بیمار مبتلا به سرطان ،درباره ی نوع بیماری خود و درمان های آن می پرسد ، معمولا انتظار ندارد پزشک در پاسخ به او ، درباره ی مدت احتمالی زنده ماندن او و وخامت بیماری هم اظهار نظر کند . در واقع در نظر گرفتن وضعیت شنونده ی خبر بد و تمایلات او ، یکی از اصول مهم اعلام خبرهای بد است و بی توجهی به این موضوع از دلایل عمده ی نارضایتی و رنجش شنوندگان خبرهای بد از شنیدن این خبرهاست .
در جوامع سنتی ، نگرانی مردم از پیامدهای ناخوشایند «خبر بد » بیش تر است . در مورد خبرهای بد پزشکی ،در بسیاری از کشورها ، از جمله کشور ما ، هنوز پزشکان درباره ی افشای حقایق برای بیمار تحت فشار قانونی قرار ندارند
در چه مواردی ممکن است پنهان کردن برخی از خبرهای بد، کار درستی باشد؟
درباره ی پاسخ این سئوال ، اتفاق نظر وجود ندارد . مردم در جوامع و فرهنگ های مختلف در این مورد نظرات متفاوتی دارند . در جوامع صنعتی ، بیش تر مردم در مورد حق خود برای آگاهی از خبرهای مربوط به زندگی شان پافشاری می کنند . هر چند در همین کشورها نیز اقلیت قابل توجهی از مردم دوست ندارند خبری مانند ابتلا به سرطان را به صورت بی پرده و مستقیم و با جزئیات کامل از زبان پزشک خود بشنوند . ولی به طور کلی در کشورهای صنعتی ، از نظر افکار عمومی ، دریافت اطلاعات صحیح شامل خبرهای خوب یا بد ، یکی از حقوق مسلم هر انسان بزرگسال به شمار می رود .
در جوامع سنتی ، نگرانی مردم از پیامدهای ناخوشایند «خبر بد » بیش تر است . در مورد خبرهای بد پزشکی ،در بسیاری از کشورها ، از جمله کشور ما ، هنوز پزشکان درباره ی افشای حقایق برای بیمار تحت فشار قانونی قرار ندارند . بنابراین ، برخی از صاحب نظران در کشور ما معتقدند که پزشکان ما باید دربازگویی خبرهای پزشکی ، سنجیده عمل کنند و ضمن پاسخ گویی به سئوالات بیمار، سعی کنند امید به بهبودی را در وی خاموش نکنند ، زیرا بسیاری از مردم ما هنوز هم از پزشکان خود انتظار دارند در مورد افشای اطلاعات پزشکی ، خیر و صلاح بیمار را در نظر بگیرند و بیش از آن که از پزشک انتظار صداقت کامل داشته باشند ، از او انتظار رفتاری خردمندانه و دلسوزانه و امید بخش دارند .
به هر حال اگر بیمار در مورد دانستن اطلاعات مربوط به بیماری خود اصرار دارد ،پزشک باید دلیل این پافشاری را از او سئوال کند . برخی از بیماران مدام در مورد بیماری خود سئوال می کنند ، زیرا بسیارنگران و مضطربند و دوست دارند از پزشک خود پیام های امیدوارکننده تری دریافت کنند . برخی از بیماران هم سرطان را معادل مرگ حتمی می دانند و نمی توانند بپذیرند که بسیاری از انواع سرطان امروزه قابل مداوا و کنترل است . در چنین مواردی پزشک باید در ارائه ی اطلاعات به بیمار ، احتیاط و ملایمت بیش تری نشان دهد و همیشه جملاتی را به زبان آورد که بتوانند امید واقع بینانه را در بیمار تقویت کنند . در واقع بیان مفروضات علمی به صورت دقیق و مفصل برای چنین بیمارانی نه ضروری است و نه خوشایند.
در مقابل ،برخی دیگر از افراد دوست دارند اطلاعات دقیق و کاملی در مورد بیماری خود به دست آورند تا براساس آن در مورد آینده تصمیم گیری کنند . چنین افرادی ، معمولا در تمام طول زندگی کارهای خود را بر اساس برنامه ریزی صحیح و پیش بینی وضعیت آینده انجام داده اند و انسان هایی با انضباط ، جدی ، مسئول و کوشا بوده اند . در چنین مواردی پزشک با دانستن دلایل و انگیزیهای سئوالات بیمار، بهتر است به تدریج اطلاعات دقیق تری را در اختیار او قرار دهد تا بیمار بتواند مثل گذشته برای ادامه ی مسیر زندگی خود طراحی و برنامه ریزی کند .
در این صورت بیمار می تواند مراحل باقی مانده ی زندگی خود را با احساس وقار و کنترل سپری کند و بسیاری از این افراد ، به خوبی خود را برای پیامدهای آتی بیماری و حتی مرگ آماده می کنند و برای بهبود زندگی بازماندگان خود پس از مرگ نیز تصمیم های عاقلانه ای می گیرند و ایده های جدیدی طرح ریزی می کنند .
سرور حاجی سعید
بخش خانواده ایرانی تبیان
مطالب مرتبط: