حجیت قرآن كریم در نهج البلاغه

نفوس بندگان با خداوند در پذیرش قرآن - بعنوان كتابی الهی برای هدایت و سعادت بشری پیمان بسته‏اند، به طوری كه حضرت دقیقا بیان می‏دارد كه خداوند نفوس و ارواح عباد را مرهون وفا به این امر قرار داد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حجیت قرآن كریم در نهج البلاغه

حجیت قرآن كریم از جمله مسائلی است كه مورد اختلاف بسیاری از علما و اندیشمندان فرقه‏های اسلامی و غیر اسلامی بوده است. منظور از حجیت قرآن كریم آن است كه این كتاب آسمانی از هرجهت ‏برای همگان قابل درك و فهم است و در مقام استنباط و استناد می‏توان بدان تكیه كرد و آن را مورد عمل و دلیل و مبنا قرار داد.

آیت‏الله خویی درباره حجیت ظواهر قرآن كریم كه برخی از علمای حدیث 1 بر آن اشكال وارد كرده‏اند، می‏نویسد: «ظواهر قرآن، حجیت و مدركیت دارد و ما می‏توانیم در موارد مختلف به معنای ظاهری آن تكیه كرده، آن را مستقلا مورد عمل قرار دهیم و در گفتار و نظریات و استدلالهای خویش به آن تمسك جوییم; زیرا ظواهر قرآن برای عموم مردم، حجت و مدرك است.»2 وی سپس پنج دلیل را برای اثبات این موضوع مطرح می‏كند.

بدین ترتیب قرآن كریم از همه جهات برای بشر حجت است و دلیل محكمی برای او در پیشگاه حق تعالی است. این مطلب در نهج‏البلاغه بوضوح دیده می‏شود. حضرت در خطبه 182 می‏فرماید: فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق حجة الله علی خلقه اخذ علیه میثاقهم و آرتهن علیه انفسهم اتم نوره و اكمل به دینه: قرآن امر كننده و نهی كننده است و - برحسب ظاهر خاموش است ولی - در واقع - گویا و حجت و برهان خدا بر بندگان است كه از ایشان بر آن پیمان گرفت و آنها را در گرو آن قرار داد. نور آن را تمام گردانید و دین خود را به سبب آن كامل كرد.

در این قسمت، توجه به جند نكته ضروری است:

اول

حضرت، قرآن را به عنوان حجت‏خدا بر خلق معرفی می‏كند. بدیهی است، از آنجا كه قرآن كریم معجزه اصلی است و شامل كلیه دستورات سعادت بخش برای بشر است، از جانب خداوند منان حجت‏بر تمام انسانهاست. 3 از این رو اگر پیروان این كتاب آسمانی بدان عمل كنند، در آخرت نیز دلیلی بر اعمال خویش در پیشگاه حق تعالی خواهند داشت.

طبق روایات رسیده، خصومت‏بین محمد و آل محمدعلیهم السلام و دشمنان آنها باید بركتاب خدا عرضه گردد تا حق و ناحق از هم تمییز داده شود، اما همین می‏رساند كتابی كه قابلیت عرضه شبهات را داشته و میزان و مقیاس قرار می‏گیرد، 13 بایستی كتابی منزه از هر عیب، نقص و تحریف بوده و بتواند مرجع و حجت و مبنا باشد

دوم

خداوند از بندگان خود بر فراگرفتن و عمل به قرآن كریم پیمان گرفت. ابن ابی الحدید در این باره می‏نویسد: «از آنجا كه خداوند سبحان در عقول مكلفان، ادله توحید، عدل و از جمله مسائل نبوت را قرار داد و نبوت پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله را عقلا اثبات كرد، به مانند گیرنده میثاق از مكلفان است‏به تصدیق دعوتش و قبول قرآنی كه نازل گشت، بدین صورت، نفوس آنها را مرهون بر وفا قرار داد كه در این حال، آنكه مخالفت كند به خود زیان رسانده و تا ابد هلاك شده است.» 4

برخی دیگر از شارحان نهج البلاغه در ذیل این عبارت گفته‏اند كه خدا به واسطه نبی اكرم‏ از بندگانش پیمان گرفت كه به قرآن عمل كنند.5

همچنین احتمال دارد مراد از آن، قضیه ذریه قبل از خلقت آدم‏علیه السلام باشد كه در اخبار هم آمده است. 6

تفسیر این عبارت، به هر صورتی كه باشد، مبین این مطلب است كه نفوس بندگان با خداوند در پذیرش قرآن - بعنوان كتابی الهی برای هدایت و سعادت بشری پیمان بسته‏اند، به طوری كه حضرت دقیقا بیان می‏دارد كه خداوند نفوس و ارواح عباد را مرهون وفا به این امر قرار داد.

زمانی نفوس، مرهون رعایت‏حق تعالی و اطاعت از او و دستوراتش - كه همگی در كتاب آمده - می‏شوند كه این كتاب از حجیت لازم برخوردار باشد.

سوم

این كتاب را كامل كننده دین مبین اسلام معرفی كرد. این گفته حضرت دقیقا گویای این است كه:

الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا.7

امروز دین شما را به حد كمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام كردم و بهترین آیین را كه اسلام است، برایتان برگزیدم.

این مطلب نشان از آن دارد كه قرآن مجید زیربنای دین جاودانی اسلام است، پس لازم است از جامعیت، جاودانگی و حجیت‏برخوردار باشد.

امام علی‏علیه السلام در جایی دیگر فرموده است:

انا حجیج المارقین و خصیم الناكثین المرتابین و علی كتاب الله تعرض الامثال 8: من با خارج شوندگان از دین احتجاج و با شك كنندگان در دین دشمنی می‏كنم، كارهای مشتبه به حق، به قرآن عرضه می‏گردد.

قرآن امر كننده و نهی كننده است و - برحسب ظاهر خاموش است ولی - در واقع - گویا و حجت و برهان خدا بر بندگان است كه از ایشان بر آن پیمان گرفت و آنها را در گرو آن قرار داد. نور آن را تمام گردانید و دین خود را به سبب آن كامل كرد

این عبارت تفسیرهای مختلفی دارد، علامه مجلسی می‏گوید:

احتمال دارد مراد از امثال، حجتها یا احادیث‏باشد، یعنی آنچه در مخاصمه با مارقان و مرتابان بدانها احتجاج می‏شود، باید به كتاب خدا عرضه گردد تا صحت و فساد آن روشن شود و یا آنچه درباره عثمان به من استناد می‏دهند، باید بر كتاب خدا عرضه گردد. 9

ابن ابی الحدید و خویی مراد حضرت از این سخن را همان گفته خداوند می‏دانند كه فرمود:

هذان خصمان اختصموا فی ربهم.10 این دو گروه(مۆمن و كافر) كه در دین خدا با هم به جدل برخاستند، مخالف و دشمن یكدیگرند. 11

در شان نزول این آیه روایتی است از امام حسین‏علیه السلام كه نضربن مالك آن را نقل كرده است. نضر می‏گوید:

به امام‏علیه السلام گفتم: یا ابا عبدالله از قول خداوند در آیه «هذان خصمان اختصموا فی ربهم‏»به من خبر ده! پس فرمود: ما و بنی امیه درباره خدای تعالی به خصم برخاستیم. ما گفتیم صدق الله و آنها كذب گفتند، پس ما روز قیامت دو خصم هستیم.12

روایاتی شبیه به همین مضامین كه دو خصم ذكر شده را امام علی‏علیه السلام و طرف مقابل را دشمنان وی معرفی كرده، در اخبار و روایات بسیار وارد شده است كه در اینجا مجال ذكر آن نیست.

درست است كه طبق روایات رسیده، خصومت‏بین محمد و آل محمدعلیهم السلام و دشمنان آنها باید بركتاب خدا عرضه گردد تا حق و ناحق از هم تمییز داده شود، اما همین می‏رساند كتابی كه قابلیت عرضه شبهات را داشته و میزان و مقیاس قرار می‏گیرد، 13 بایستی كتابی منزه از هر عیب، نقص و تحریف بوده و بتواند مرجع و حجت و مبنا باشد.

امام علیه السلام در یكی از بیانات نورانی خویش صریحا به همین مطلب اشاره كرده، می‏فرماید:

و كفی بالكتاب حجیجا و حصیما14

قرآن برای بازخواست و داوری كفایت می‏كند.

 

پی نوشت ها:

1علماى حدیث چنین عقیده دارند كه ظواهر قرآن حجیت ندارد; یعنى نمى‏توان از ظاهر آیات بدون تمسك به روایات رسیده از معصومان(ع) به مفهوم و معناى آن رسید; لذا هرگونه تفسیرى بدون نقل و تمسك به روایات ممنوع شمرده مى‏شود. بنگرید به: الحدائق الناضرة فى احكام العترة‏الطاهرة، یوسف بحرانى، ج 1، ص 26-35

2 بیان در علوم و مسائل كلى قرآن، ص 413

3 شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 10، ص‏116

4 همان منبع، ص 117

5 فى ظلال نهج البلاغه، محمد جواد مغنیه، ج‏3، ص 41

6 شرح نهج البلاغه، ص 117

7 مائده، 3

8 خطبه 74

9 المتقطف من بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسى، ج 1، ص 207

10حج، 19

11 شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 6، ص 171; منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه، میرزا حبیب لله هاشمى خویى، ج 5، ص 228

12 تفسیر نورالثقلین، حویزى، ج 3، ص 476

13برخى شارحان مراد حضرت در خطبه 75 را میزان و مقیاس قرار گرفتن قرآن كریم دانسته‏اند. بنگرید به: فى ضلال نهج البلاغه، ج 1، ص 385

14 خطبه، 82

بخش نهج البلاغه نبیان


منبع: بررسی ادله جامعیت و جاودانگی قرآن کریم در نهج البلاغه: فاطمه نقیبی

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت