نهادینه کردن فرهنگ پژوهش در کشور
نهادینه کردن فرهنگ پژوهش در کشور
پژوهش بیانگر نوعی حلقه ارتباطی بین تجربه و كاربرد و در همان حال، علم و عمل افراد است، نتایج حاصل از یك طرح تحقیق بسیار زیاد است: مسایل و مشكلات علمی، حل می شوند، نوعی مشاركت در تئوری صورت می گیرد و درك افراد از پدیدهء مورد پژوهش بیشتر می شود. كرلینجر دو مقوله گسترده از تحقیق را مطرح كرد: بررسی قوانین كلی و تشخیص یك وضعیت خاص، بررسی قوانین كلی، منجر به مشاركت هایی در تئوری می شود و تعمیم هایی در مورد پدیده های طبیعی به وجود می آورد؛ تشخیص یك وضعیت خاص منجر به حل مشكلات ضروری و عملی می گردد وظیفه ی كاربردی علم است یعنی معرفی فعالیتی برای پیشبرد دانش و بهبود وضع آدمی است.
با توجه به عقاید بیكن و موارد مشابه ای كه در جامعه ما وجود دارد موانع پژوهش در ایران را می توان در سه مقولهء كلی دسته بندی كرد: موانع آموزش كار آمد ، تعیین حدود دخالت دولت از فعالیت ها و وظایف آن و تأمین مالی پژوهش و موانع بودجه ای. كه پرداختن به این موانع و تعیین راه هایی برای سیاست گذاری و اجرای صحیح در این سه مقوله می تواند تا حد زیادی رهگشای مسائل تحقیقاتی باشد.
بنا به عقیده كولیر تحقیق و پژوهش، ابزاری است كه از عهده ی تركیب و هماهنگ نمودن عناصر ناهمگون بر می آید. بنابراین در جهت برطرف كردن موانع تحقیق به یكسری فعالیت های سازمان یافته از ناحیه دولت ها احتیاج می باشد. در اینجا لازم است میان حكومت های مقتدر و متمركز و حكومت های دولت سالار تمایز قایل شویم. كه در این مورد باید به نكته هایی توجه كنیم كه
اولا دولت خود را مجاز به دخالت در چه حوزه هایی از مسایل جامعه می داند.
ثانیاً استفاده از كدام شیوه را برای دخالت اداره جامعه مجاز می شمارد و
ثالثاً این دخالت ها با چه درجه ای از كارآیی صورت می گیرد.
اقتدار حكومتی بستگی به درجه كارآیی دخالت هایش دارد نه به میزان وسعت دخالت هایش؛ در حالی كه معیار دولت سالاری پوشش دخالتی و عدم رعایت اصالت فرد انسانی است. از این دیدگاه برنامه ریزی برای توسعه به این معنی است كه باید كارها را بر اساس پیش بینی های علمی و به صورت هماهنگ پیش برد؛ لذا اگر تكلیفی تعیین می شود مانند تكلیفی است كه یك پزشك برای مریض تعیین می كند.
بنابراین باید دید علم تحول اجتماعی چه حوزه هایی را حوزه دخالت دولت می شمارد. اساساً بعضی از فعالیت ها برای بخش خصوصی دارای بازده لازم نیست، در حالی كه برای توسعه كشور از جمله الزامات است. این بخش از فعالیت ها باید الزاماً توسط دولت بر عهده گرفته شود و به انجام برسد. مهم ترین و اولین این نوع فعالیت ها تأسیس موسسات نظریه پردازی و تحقیقاتی است. در این مورد دولت با تأسیس این موسسات كه در واقع سازندگان مكاتب فكری هستند شرایطی فراهم می كند كه دانشمندان علوم اجتماعی فارغ از مشكلات روزمره و گذران زندگی بتوانند به مسایل كشور بپردازند و راه كارهای مناسب اداره امور را بیابند. بدون این موسسات برنامه ریزی علمی توسعه ممكن نیست و كار توسعه الزاماً به تجربه و خطا و اتلاف منابع می انجامد. در حقیقت دولت باید ، منابع اولیه این موسسات را تأمین كند و اداره آن ها را به دانشمندان و محققان بسپارد و در آن ها دخالت نكند وگرنه نتیجه لازم به دست نخواهد آمد. پس در زمینه امور علمی، تحقیق و توسعه و حوزه ی آمار و نظام اطلاعاتی در سطح بسیار وسیع الزاماً باید دولت به عهده بگیرد .
باید وزارتخانه های دولتی هر یك رشته های مربوط به خود موسسات تحقیقاتی دایر كنند و با همكاری و مشاركت فكری و مالی بخش خصوصی در زمینه پدیدآوردن كالاها و تكنیك های جدید تولیدی مبادرت ورزند؛ و نتایج آن را نه در خدمت یك یا دو
شاید بتوان برای رفع این معضل به راه حلی اشاره كرد. هرگاه دولت و مجلس، قانونی را تدوین و تصویب كنند كه به موجب آن، تمام یا بخشی از هزینه های واقعی تحقیقات در واحدهای تولیدی، به عنوان مالیات پرداخت شده ی آن واحدها تلقی گردد، انگیزه لازم برای تحقیق و حمایت مالی محقق شكل خواهد گرفت. قانون اساسی، نظام مقدس جمهوری اسلامی را مكلف ساخته كه استعدادها را بارور كند و امكانات آموزشی و پـژوهشی را فراهم آورد. بنابراین اگر شرایطی پیش آید كه با نظارت عالیه ی دولت، پژوهش و آموزش های لازم در محل واحدهای صنعتی به سامان بنشیند، مقصود قانون گذار حاصل آمده و منعی برای مصرف بخشی از بودجهء عمومی در این راه باقی نمی ماند.
ـ در مقایسه آموزش و پژوهش می توان این دو را این گونه تعریف كرد كه تحقیق به معنی تلاش برای یافتن پدیده های نو و آموزش، انتقال علم حاصل از این تحقیق است .
در اهمیت علم و آموزش همین بس كه وحی خاتم پیامبران با كلمه إقراء آغاز شد. تحقیق ، تاریخی به درازای تاریخ انسان دارد و اعتقاد بر این است كه آن میوه ممنوع كه باعث راندن آدم از بهشت شد ، پژوهش و جستجو بود. نظام آموزشی هنگامی برای توسعه مساعد خواهد بود كه تحقیق و پژوهش نهادی گردد، از انتقاد و روح نو آوری استقبال كند. فضای كلاس هایش بتواند برای آموزش گیرندگان، توفان ذهنی برپا نماید. در حین درس، دست هایی بیشتر بلند شود، گفتگو سر بگیرد. جر و بحث بیفتد، برنامه های درسی و روش های تدریس، دانش آموزان و دانشجویان را مسأله دار كند و به افكارشان دامن بزند، به اندیشیدن برانگیزاند و فرهنگ محافظه كاری، نوگریزی و ترس موهوم از روش ها و ایده های بدیع و جدید بر آن ها چیره نشود.