چرا اینقدر دروغ می‌گوییم؟!

به نظر شما دروغ گفتن همیشه بد است؟ گاهی لازم است یا اصلاً در مواردی حق داریم دروغ بگوییم؟ آیا شما تا به حال دروغ گفته‌اید؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا اینقدر دروغ می‌گوییم؟!

بررسی علل و عوامل گرایش به دروغ‌گویی


به نظر شما دروغ گفتن همیشه بد است؟ گاهی لازم است یا اصلاً در مواردی حق داریم دروغ بگوییم؟ آیا شما تا به حال دروغ گفته‌اید؟


چند درصد از ما در پاسخ به این سوال بی‌درنگ جواب درست می‌دهیم و چند درصد ترجیح می‌دهیم حتی از جواب به این سوال هم طفره برویم یا اقرار کنیم که حتماً مواردی بوده که خودمان هم دروغ گفته‌ایم!؟ اما به راستی ما چرا دروغ می‌گوییم؟ آیا دلایلی مانند موجه بودن بعضی از دروغ‌ها، مجبور شدن و به مصلحت بودن، دلیل کافی برای این است که بتوانیم دروغ بگوییم؟ اصولاً چه شخصیت‌هایی بیشتر دروغ می‌گویند و چرا کودکان خیلی کمتر از بزرگ‌ترها دروغ می‌گویند؟ آیا می‌توان گفت که دروغ رفتاری اکتسابی است که به مرور، فرزندان آن را از اطرافیان خود می‌آموزند؟

در واقع باید بپذیریم که تقریباً همه افراد به شیوه‌های متفاوتی در زندگی دروغ می‌گویند. بسیاری از آن‌ها معتقدند که قرار گرفتن در بعضی شرایط ، آن‌ها را وادار به دروغ‌گویی می‌کند. در بعضی موارد دیگر، افراد برای حفظ منافع و علایق شخصی خود دروغ می‌گویند. اما بعضی افراد هم برای گول زدن دیگران دروغ می‌گویند و کم‌کم به آن عادت می‌کنند و ترجیح می‌دهند کمتر صداقت داشته باشند و راست بگویند! عده‌ای دیگر هم دروغ می‌گویند چون به واقعیت وجودی خود ایمان ندارند، اعتمادبه‌نفس‌شان پایین است و از اینکه در جامعه مورد انتقاد دیگران واقع شوند، می‌ترسند.

بسیاری از ما حتی بدون اینکه لحظه‌ای فکر کنیم دروغ می‌گوییم و حتی گاهی خودمان هم دلیلش را نمی‌دانیم. البته گاهی هم اشخاص برای اینکه نظر دیگران را از موضوعی که واقعیت دارد منحرف کنند یا بیشتر جلب توجه کنند دروغ می‌گویند. عده‌ای دیگر هم به دلیل نداشتن اعتمادبه‌نفس لازم، مجبور می‌شوند در بسیاری از موارد راجع به خود دروغ بگویند.

چرا دروغ می‌گوییم؟

در واقع دروغ به عنوان یک ابزار دفاعی نامطمئن به شخص کمک می‌کند تا به جای برطرف کردن بعضی مشکلاتش مانند خودکم‌بینی، احساس حقارت، نیاز به تأیید دیگران، حسادت، ترس و... که از مهم‌ترین عوامل دروغ گفتن هستند، از این مشکلات فرار کند و خود را به نوعی مطلوب دیگران جلوه دهد. اما زمانی مشکل حاد می‌شود که شخص دروغ‌گو، کم‌کم خودش هم این دروغ‌ها را باور می‌کند.

یکی از مهم‌ترین عوامل برای حفظ یک ارتباط صحیح و برای برخورداری از یک دوستی لذت‌بخش، این است که دو طرف واقعاً صداقت داشته باشند. بسیاری از ما در مورد اهمیت صداقت در روابط خود بسیار سخن می‌گوییم و از لزوم آن کاملاً آگاهیم، اما واقعاً چند نفر از ما در ارتباطات اجتماعی یا کاری خود صادقانه برخورد می‌کنیم.

معمولاً افراد در سنین نوجوانی برای اینکه خود را بیشتر مطرح کنند و به دیگران نشان دهند که دیگر بزرگ‌شده‌اند شروع به دروغ‌گویی می‌کنند؛ به دوستان شان در مورد مسائل شخصی و خانوادگی خود دروغ می‌گویند، یا گاهی به خانواده‌شان در مورد دوستان شان، نمره‌هایشان و علایق شان دروغ می‌گویند. در این هنگام اگر بزرگ‌ترها بتوانند آن‌ها را درک کنند و برخورد درستی داشته باشند، این مشکل به تدریج کمرنگ می‌شود، در غیر این صورت در وجود شخص باقی می‌ماند و حتی در بزرگ‌سالی هم به دروغ‌گویی ادامه می‌دهد؛ بدین ترتیب دروغ‌گویی در او شکل می‌گیرد و از او شخصیت کاذبی می‌سازد. فرد دروغ‌گو از ارتباطات اجتماعی برای بازسازی وجهه شخصیتی و اعتباری خود تلاش می‌کند و به همین خاطر در گفتار و رفتار، دچار فریب و نیرنگ می‌شود.

البته گاهی نیز دروغ به نیت و قصد بدی نیست؛ مثلاً برای اینکه شخصی کسی را نرنجاند، مجبور می‌شود دروغ بگوید. بنابراین هدف فرد از این نوع دروغ گفتن این است که رابطه خود را با دیگران حفظ کند. ما در این مواقع راست نمی‌گوییم چون می‌ترسیم دیگران را برنجانیم و آن‌ها دیگر دوستمان نداشته باشند. البته شاید واقعاً درک این موضوع که چرا افراد در هنگام برقراری ارتباط با یکدیگر دروغ می‌گویند، زیاد آسان نباشد، ولی به نظر می‌رسد یکی از دلایل آن می‌تواند این باشد که آن‌ها می‌ترسند اگر راز خود را فاش کنند، مورد بی‌مهری واقع شده یا ترک شوند.

بسیاری افراد نمی‌توانند اشتباهات خودشان را در روابط گذشته بپذیرند و دوست ندارند دیگران در روابطشان دخالت کنند. علت دروغ‌گویی این اشخاص این است که آن‌ها اعتماد لازم را به خود و کار خود ندارند و به همین خاطر هم تمایلی ندارند دیگران در رابطه با آن چیزی بدانند؛ در واقع علت اصلی دروغ‌گویی آن‌ها ترس است.

چرا دروغ می‌گوییم؟!

فراموش نکنید که یکی از مهم‌ترین عوامل برای حفظ یک ارتباط صحیح و برای برخورداری از یک دوستی لذت‌بخش این است که دو طرف واقعاً صداقت داشته باشند. بسیاری از ما در مورد اهمیت صداقت در روابط خود بسیار سخن می‌گوییم و از لزوم آن کاملاً آگاهیم، اما واقعاً چند نفر از ما در ارتباطات اجتماعی یا کاری خود صادقانه برخورد می‌کنیم.

هنگامی که در ارتباط خود صداقت داشته باشیم، این اعتماد، به ارتباط ما روح می‌بخشد. اما اگر این موارد را رعایت نکنیم و دائماً با دروغ و ناراحتی با دیگران رفتار کنیم، نخستین مشکلات را پایه‌گذاری کرده‌ایم، زیرا بدین ترتیب اگر نتوانیم به نزدیک‌ترین افراد در زندگی خود اعتماد کنیم، در زمان‌های سختی و بحران‌ها هم نمی‌توانیم به آن‌ها تکیه کنیم و آن‌ها نیز به جای اینکه به ما اعتماد کنند، با تردید و دودلی ما را ترک می‌کنند.

در اینجا به بعضی از مواردی اشاره می‌کنیم که افراد به دلایل مختلف دروغ می‌گویند:

ترس از مورد قبول دیگران واقع نشدن

بسیاری افراد برای اینکه مورد تأیید دیگران واقع شوند، حاضرند هر کاری بکنند، از جمله اینکه حتی دروغ بگویند.

ترس از ایجاد مشکل

اگر شما هم جزو آن افرادی هستید که چون می‌خواهید با دیگران روراست باشید از آن‌ها انتقاد می‌کنید، باید بدانید که بدین ترتیب فرصتی به آن‌ها می‌دهید که آن‌ها دیگر با شما صادقانه رفتار نکنند. در واقع این جنبه منفی و معکوس، باعث ایجاد مانعی برای به اشتراک گذاشتن احساسات و واکنش دیگران می‌شود، زیرا در بسیاری از موارد باعث ایجاد رنجش در افراد می‌شود.

در بعضی موارد، شخص به خاطر مصلحت خود یا کس دیگری دروغ می‌گوید و شاید در پاره‌ای موارد قرار گرفتن شخص در بعضی شرایط باعث شود که او برای متقاعد کردن دیگران به دروغ پناه ببرد.

ناتوانی در بیان احساسات

برای بعضی افراد صحبت کردن در مورد احساسات شخصیشان کار آسانی نیست. وقتی دل‌مان نمی‌خواهد درباره این احساسات صحبت کنیم یا اینکه نمی‌دانیم چگونه باید ارتباط مناسبی برقرار کنیم، صحبت نکردن در مورد آن‌ها یا پنهان کردن احساسات واقعی برای بسیاری از ما ساده‌تر می‌شود.

ترک عادات نادرست

شاید برای فردی که معمولاً با نداشتن صداقت یا نادیده گرفتن عواطف واقعی خود مشکل داشته، دروغ نگفتن کار سختی باشد. بدین ترتیب این موضوع کم‌کم تبدیل به یک عادت و رفتار در او می‌شود. ترک دروغ‌گویی و در پیش گرفتن صداقت برای این‌گونه افراد، آسان به نظر نمی‌رسد. در این‌گونه موارد بهتر است که شخص، قبل از اینکه دروغ گفتن برایش یک عادت شود، آن را ترک کند، زیرا هر چه زودتر این کار را بکند راحت‌تر می‌تواند با آن کنار بیاید.

انواع عجیب دروغ!

شاید هرکدام از ما برای اینکه راست نگوییم دلایل خاصی داشته باشیم که البته گاهی هم اقدام به این کار می‌تواند جنبه منفی نداشته باشد. در بعضی موارد شخص به خاطر مصلحت خود یا کس دیگری دروغ می‌گوید و شاید در پاره‌ای موارد قرار گرفتن شخص در بعضی شرایط باعث شود که او برای متقاعد کردن دیگران به دروغ پناه ببرد.

در خیلی مواقع هم یک دروغ می‌تواند به کنترل شرایطی خاص کمک کند تا مشکل از آن چیزی که هست بدتر شود. مثلاً گاهی مجبور می‌شویم در مورد یک بیماری یا مشکلی که مطرح کردن آن هیچ دلیلی ندارد و شرایط را دشوارتر می‌کند، دروغ بگوییم. البته شاید این توصیه مناسبی برای نگفتن حقیقت نباشد. در واقع فهمیدن دقیق این موضوع که از نظر روانشناسی چرا افراد دروغ می‌گویند، بسیار دشوار است. با این حال نباید در مورد شخصی که دلیل موجهی برای دروغ گفتن دارد، مانند کسی قضاوت کرد که دروغ‌گویی به بخشی از رفتارهای مشخص او تبدیل شده و در واقع این صفت ناپسند در او نهادینه شده است.

اما نباید فراموش کنیم که باید تا جایی که امکان دارد از دروغ گفتن دوری کرد، چون تأثیرات بد آن به گونه‌ای است که گاه غیرقابل جبران است و اعتماد افراد را نسبت به یکدیگر کاهش می‌دهد. مثلاً وقتی افراد در مورد وضعیت خانوادگی، شغلی، تحصیلی و... خود به طرف مقابل شان دروغ می‌گویند، جلب اعتماد دوباره از سوی آن‌ها کار بسیار سختی به نظر می‌رسد، در صورتی که فرد هنگام دروغ گفتن، اصلاً به عواقب مخرب غیرقابل جبرانی که ممکن است بر رابطه‌اش تأثیر بگذارد توجهی نمی‌کند!

در بسیاری از موارد، فرد از ترس اینکه موقعیت کنونی خود را از دست بدهد و دیگران در موردش قضاوت درستی نکنند، ترجیح می‌دهد سکوت کند یا حتی دروغ بگوید.

نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد که به طور متوسط ، اغلب آدم‌ها در روز بیش از دو بار دروغ می‌گویند و البته این موضوع با توجه به شغل و مسئولیتی که هر کس دارد متغیر است و کم و زیاد می‌شود. اما چیزی که مشخص است این است که بیشتر این دروغ‌ها به خاطر طفره رفتن از جواب دادن به سۆالاتی است که از آن‌ها می‌شود؛ با این هدف که تصویر خوبی از خود ارائه دهند و دیگران آن‏ها را بهتر از چیزی که هستند ببینند! البته بیشتر دروغ‌هایی که می‌گوییم عکس‌العمل و بازتاب غریزی اعمال روزانه ماست که به تدریج به بخشی از ارتباطات اجتماعی ما با دیگران تبدیل شده است. مثلاً وقتی از همکارمان رنجیده‌ایم و از دیدار با او لذت نمی‌بریم، یا هنگامی که فکر می‌کنیم مدیرمان به گونه‌ای تبعیض‌آمیز با ما رفتار می‌کند و این برایمان غیرقابل تحمل شده، سکوت می‌کنیم و حتی ترجیح می‌دهیم هنگامی که از ما در این مورد سۆال می‌شود، وانمود کنیم که هیچ مشکلی وجود ندارد و اوضاع روبه‌راه است، اما به راستی علت چیست؟

در بسیاری از موارد، فرد از ترس اینکه موقعیت کنونی خود را از دست بدهد و دیگران در موردش قضاوت درستی نکنند، ترجیح می‌دهد سکوت کند یا حتی دروغ بگوید. بنابراین ریشه اغلب دروغ‌ها مانند بسیاری از مشکلات رفتاری دیگر، ترس است؛ ترس از اینکه خوب به نظر نرسیم، ترس از اینکه ما را فرد ضعیفی بدانند، ترس از دست دادن چیزهایی که داریم و... پس در مقابله و ریشه‌یابی بسیاری از رفتارهای ناپسند می‌توان علت آن‌ها را در ترس‌هایی یافت که در لایه‌های زیرین ذهن ما جا گرفته‌اند.

شاید این ترس‌ها از همان کودکی در وجود ما نهادینه شده باشند، اما هر چه هست، اگر بخواهیم می‌توانیم از شر آن‌ها رها شویم؛ البته این کار چندان آسانی هم نیست ولی واقعاً لازم است، زیرا ترس‌های نهان ما قبل از اینکه باعث ناراحتی برای دیگران باشند، خود ما را آزار می‌دهند. گاهی به اشتباه برای اینکه رابطه بهتری با دیگران داشته باشیم دروغ می‌گوییم؛ این کار ممکن است در کوتاه مدت نتیجه به ظاهر خوبی به ما بدهد، اما مطمئناً در آینده مشکل‌ساز خواهد بود و نخستین چیزی که باعث قطع یک ارتباط می‌شود، آشکار شدن همان دروغ‌های اولیه است!


باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: f_atyabi

 

مطالب مرتبط:

چوپان دروغ‌گو تربیت نکنیم

امان از همسر دروغگو!

باشگاه کاربران در شبکه اجتماعی

باشگاه کاربران در سامانه تبلاگ

باشگاه کاربران در ثبت مطالب

باشگاه کاربران در انجمن

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت