وارثان قرآن چه کسانی هستند؟
وارثان قرآن چه کسانی هستند؟
از جمله آیات بحثبرانگیز میان مفسران آیه 32 سوره فاطر میباشد:
«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِیرُ» (آنگاه این كتاب را به آن كسانی كه از بندگان خود كه انتخابشان كردهایم به میراث دادیم، پس بعضی از ایشان ستمگر خویشند و بعضی معتدلند، و بعضی از ایشان به اذن خدا به سوی نعمتها میشتابند و كرم بزرگ این است).
برخی نکات در این آیه شریفه حائز اهمیت میباشد که در ذیل به بررسی آنها و بیان برخی نکات پیرامونشان اشاره خواهد شد.
مقصود از ارث در آیه
مقصود از «اورثهم مالا كذا» این است كه فلانی فلان مال را به ارث برای آنان باقی گذاشت تا ایشان بعد از مرگ وی به امر آن مال قیام كنند همچنانکه خود در زمان حیاتش از آنها بهره میبرد. ارث دادن علم و جاه و امثال آن نیز همینگونه است و وارث بعد از مرگِ صاحب علم و جاه، به امر آن دو قیام میكند، بعد از آنكه قبلا نزد دیگری بود و دیگری صاحبش بود و از آن بهره میگرفت.
بنابراین معنای ارث دادن كتاب به قوم و مردمی، این است كه كتاب را نزد ایشان بگذارد تا نسل به نسل و از سلف به خلف دست به دست بگردد، و همه از آن برخوردار شوند. این تعبیر در مورد قوم بنی اسرائیل نیز به کار رفته است: «وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْهُدی وَ أَوْرَثْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْكِتابَ هُدیً وَ ذِكْری لِأُولِی الْأَلْبابِ» (مۆمن/53 و 54: ما به موسی هدایت دادیم، و آن كتاب را به بنی اسرائیل سپردیم، تا هدایت و مایه تذكر خردمندان باشد)
مقصود از کتاب
از جمله واژگان بحثانگیز در این آیه «الکتاب» است که البته با توجه به آنچه در آیات سابق آمده است و سیاق کلام بیشک مقصود از آن قرآن است و «ال» آن عهد ذهنی است و در نتیجه سخن کسانی که «ال» را جنس گرفته و مطلق کتب آسمانی را مقصود کلام میدانند صحیح نیست.
مراد از بندگان خالص خدا
و كلمه «اصطفاء» از ماده «صفو» گرفته شده كه معنایش قریب به معنای اختیار است، با این تفاوت كه اختیار به معنای انتخاب یك چیز از بین چند چیز است كه بهترین آنها است و اصطفاء نیز انتخاب یكی از چند چیز است، اما آن چیزی که خالص باشد.
در روایات شیعه چنین آمده است که منظور از «سابق به خیرات» امام، مقصود از «مقتصد» عارف به امام و مقصود از «ظالم به نفس» كسی است كه امام خود را نشناسد
مفسرین در اینكه منظور از این بندگان خاص چه كسانی هستند اختلاف كردهاند:
ـ انبیا
ـ بنی اسرائیلی که مشمول آیه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ» هستند.
ـ امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) كه قرآن را از پیغمبر خود ارث بردهاند، علمایشان بدون واسطه و بقیه امت به واسطه علما از قرآن بهرهمند میشوند.
ـ تنها علمای امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند.
ـ ذریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از اولاد فاطمه (علیهاالسلام) هستند، كه در شمار آل ابراهیم (علیه السلام) نیز قرار داشته و مشمول آیه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ» خواهند بود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز تصریح فرمودهاند که آنان عالم به قرآن هستند، و نظر ایشان در باره قرآن صائب است و در روایت «انی تارك فیكم الثقلین كتاب اللَّه و عترتی اهل بیتی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» اهل بیت (علیهم السلام) را ملازم قرآن میخوانند.
در نتیجه معنای آیه چنین خواهد بود: پس از آنكه ما قرآن را به تو وحی كردیم آن را به ذریه تو ارث دادیم، البته آن ذریهات كه ما اصطفایشان كردیم و از بین همه بندگان آنان را در همان روزی كه آل ابراهیم (علیه السلام) را برمیگزیدیم انتخاب كردیم.
در زمینه «من» وارد بر «من عبادنا» سه احتمال مطرح شده است:
ـ ابتدائیه
ـ بیانیه
ـ تبعیضیه
که احتمال دوم نزدیک به ذهن میباشد همچنانکه در آیه «وَ سَلامٌ عَلی عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفی» نیز سلام را بر همه بندگان خالص فرستاده است، نه بر بعضی از ایشان.
در زمینه «عبادنا» نیز دو احتمال مطرح شده است:
ـ اول آنکه مقصود از آن تشریف و شرافت بخشیدن به عباد باشد.
ـ دوم آنکه مقصود از آن عموم مردم بوده و معنایی تشریفی از آن برداشت نکرد.
ضمیر «منهم» در عبارت «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ» دو مرجع میتواند داشته باشد:
ـ «الذین» که مقصود همان بندگان برگزیده است كه در نتیجه هر سه طایفه یعنی ظالم به نفس، مقتصد، و سابق به خیرات، در وراثت شریكند، چیزی كه هست وارث حقیقی همان عالم به كتاب، و حافظ كتاب است، كه عبارت است از سابق به خیرات.
ـ این احتمال نیز وجود دارد ضمیر مزبور به كلمه «عبادنا» برگردد، البته در صورتی كه اضافه «عباد» به كلمه «نا» شرافتی به عباد ندهد، آن وقت كلمه «فمنهم» تعلیل را میرساند، و چنین معنا میدهد: ما تنها كتاب را به بعضی از بندگان خود ارث دادیم، و آنان عبارتند از عدهای كه ما ایشان را برگزیدیم، نه همه بندگان، چرا که برخی از بندگان ما ظالم به نفس خود بوده، و بعضی هم میانهرو بوده، و برخی سابق به خیرات هستند، و همه این سه طایفه صلاحیت وراثت كتاب را ندارند.
وجه اول را میتوان اینگونه تأیید نمود که چه مانعی دارد وراثت را به همه نسبت دهیم، در حالی كه قائمین واقعی به امر وراثت بعضی از افراد هستند، همچنانكه نظیر اینگونه نسبت را در آیه «وَ أَوْرَثْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْكِتابَ» مشاهده میکنیم.
كلمه «اصطفاء» از ماده «صفو» گرفته شده كه معنایش قریب به معنای اختیار است، با این تفاوت كه اختیار به معنای انتخاب یك چیز از بین چند چیز است كه بهترین آنها است و اصطفاء نیز انتخاب یكی از چند چیز است، اما آن چیزی که خالص باشد
و از اینكه در آیه شریفه بین سه طایفه «ظالم به نفس»، «مقتصد»، و «سابق به سوی خیرات»، مقابله انداخته است چنین فهمیده میشود كه مراد از ظالم به نفس كسی است كه گناهی به گردن داشته باشد، و این عنوان شامل هر مسلمانی از اهل قرآن میشود، چون اهل قرآن است كه عنوان اصطفاء و وارث قرآن بر او صادق است.
و مراد از «مقتصد» كه به معنای متوسط است، آن كسی است كه در وسط راه، و بین طریق واقع است. و مراد از سابق به سوی خیرات به اذن خدا، آن كسی است كه از دسته اول یعنی ظالم به نفس، و از دسته دوم، یعنی میانهروها، به درجات قرب نزدیكتر است، و این طایفه به اذن خدا نسبت به آن دو طایفه دیگر، به خاطر فعل خیرات، امامت دارند، همچنان كه خدای تعالی می فرماید: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ».
در روایات شیعه چنین آمده است که منظور از «سابق به خیرات» امام، مقصود از «مقتصد» عارف به امام و مقصود از «ظالم به نفس» كسی است كه امام خود را نشناسد.
نتیجه :
نهایت آنکه خداوند متعال پس از نزول کتاب بر رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، قرآن را میراثی از جانب ایشان به امتشان قرار داد. لکن تمامی افراد صلاحیت آن را ندارند که میراثبان رسول خویش قرار گیرند. تنها کسانی به این درجه خواهند رسید که در شمار سابقان امت بوده و همسو با کتاب گام بردارند. با در نظر گرفتن آیات دیگر قرآن و روایات موجود در جوامع روایی شیعه و اهل سنت تنها اهل بیت رسول خدا (علیهم السلام) صلاحیت داشتن چنین مقامی را دارند.
فراوری: زینب مجلسی راد
بخش قرآن تبیان
منبع :
ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، ج 17، ص 55.