3 گام اساسی در مسیر کمال حقیقی
3 گام اساسی در مسیر کمال حقیقی
حرکتهای موجود در عالم بسیار متفاوتاند. حرکت یک میکروب بر روی یک جسم «حرکت» است، و حرکت نور در فضای بیکران هم حرکت است، و عجیب این است که انسان هم میتواند حرکتی چون میکروبِ یادشده را داشته باشد، هم میتواند حرکتی با سرعتی نظیر نور بیابد.
قرآن کریم سراسر زندگی انسان را حرکتی میداند که با تلاش در مسیری مشخص انجام میگیرد و انتهای حرکت در جهت صحیح، قرب به ذات اقدس الهی است و هیچ منعی برای تقرب بیشتر و بیشتر به آن مقام برای وی وجود ندارد (یا أَیهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقیه؛1 اى انسان! تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مىروى و او را ملاقات خواهى كرد). این بینشی است که انبیا به انسانها ارائه دادهاند، اما اکثریت قریب به اتفاق مردم چنین بینشی ندارند؛ حتی بسیاری از معتقدان به دین مبین اسلام که سعی در التزام عملی بدان دارند این تلقی را از حیات خویش نداشته، همه حیات خویش را تنها حرکت به سوی الله نمیدانند، بلکه عباداتی چون نماز، روزه و ... را حاشیهای از حیات خویش تلقی میکنند.
جوانان عزیز باید قدر عمر خویش را دانسته، آغاز حیات خود را بر اساسی محکم استوار نمایند. حقیقت تکامل انسان تقویت رابطه خود با خدای خویش بوده، هرچه در این مسیر پیش رود در واقع وجود حقیقی وی تکامل یافته، سلامتش تضمین میشود، اما اگر غفلت کرده، عصیانا از این راه انحراف پیدا کند به بیماری مبتلا گشته، به تدریج عاملی که او را به سوی الله حرکت میدهد خواهد مُرد. (فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً).2
1- شناخت صاحب خویش؛ اولین گام سعادت
از قرآن و روایات استفاده میشود که گام اول برای انجام صحیح و بدون آفت این حرکت، شناخت خداوند به عنوان «رب» است. معمولا واژه ربّ در فارسی به پروردگار ترجمه میشود، اما این ترجمهای بسیار نارسا است. شاید نزدیکترین معادل آن در فارسی «صاحب اختیار» باشد. کسی که اختیار موجودی دیگر در دست اوست ربِ او خوانده میشود. ربوبیت حقیقی (که رب صاحب اختیار همه چیز انسان است) ربوبیت الهی است که در مقابل آن عبودیت ما میباشد. او صاحب همه چیز است و ما از خود هیچ نداریم.
حرکت روح همان توجه آن است. بنابراین اگر به امری پست توجه کند حرکت او تنزلی خواهد بود و اگر به امور عالی توجه نماید به سوی بالا حرکت کرده است. از این روست که نماز معراج مۆمن است
باید این معنا را به طور کامل درک کرده، بدانیم هر چه را هم که او به ما عطا کند باز از آنِ اوست و ما همان نقطه صفریم و هر چه داریم امانتی در دست ماست و هر وقت هم بخواهد آنها را میگیرد. رابطه عبودیت - ربوبیت رشتهای است که یک طرف آن عبودیت، ناداری و فقر ذاتی ما و طرف دیگر آن هستی و غنای مطلق خداوند است.
اما چگونه میتوان این رابطه را تقویت نمود؟ قرآن میفرماید: «وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ؛3 مرا بپرستید كه راه مستقیم این است.» مقتضای تعبد به معارف قرآن این است که عبادت خداوند را تنها مسیر صحیح این حرکت و عامل تقویت این رابطه بدانیم، اما به نظر میرسد برای نزدیک شدن ذهن به این حقیقت میتوان گفت: اساسا روح انسان از سنخ علم است و علم از قبیل چیزهایی نیست که وزن، شکل، طول، عرض و عمق دارد و عالم شدن به معنای افزوده شدنِ چیزی بر وجود انسان نیست که وزن و حجم داشته، به لحاظ فیزیکی تفاوتی در انسان ایجاد کند، بلکه روح دارای جوهری علمی است و حرکت آن هم حرکتی علمی است. وقتی انسان با بدن خویش حرکت میکند مکان او تغییر یافته، با صرف مقداری انرژی جسم خویش را از جایی به جایی دیگر منتقل میکند، اما وقتی ما میخواهیم به سوی خدا حرکت کنیم لازم نیست برخیزیم و به جای خاصی حرکتی جسمانی کنیم. حرکت روح همان توجه آن است. بنابراین اگر به امری پست توجه کند حرکت او تنزلی خواهد بود و اگر به امور عالی توجه نماید به سوی بالا حرکت کرده است. از این روست که نماز معراج مۆمن است. پس گام نخست برای تقویت حرکت به سوی الله تبارکوتعالی فراهم کردن زمینه شناخت بهتر خداوند است. اگر از توانی که خداوند برای شناخت خود در اختیار ما قرار داده استفاده کنیم خداوند وعده داده است که بر نعمت خویش و معرفت ما بیافزاید.
2- التزام به دانستهها؛ گام دوم سعادت
فرعون خطاب به اطرافیانش میگفت: «مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَیرِی؛6 من خدایى جز خودم براى شما سراغ ندارم» اما حضرت موسی علیهالسلام میفرمود: «لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَـۆُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ؛4 تو مىدانى این آیات را جز پروردگار آسمانها و زمین نفرستاده است.» پس ایمان تنها دانستن نیست، بلکه عبارت است از شناخت همراه با التزام به لوازم شناخت، بدین معنا که انسان تصمیم بگیرد آن چه را که شناخته در وجود خویش پیاده کند. لوازم شناخت ممکن است لوازمی ذهنی مانند یاد خدا، یا لوازمی عملی مانند ذکر لفظی، نماز خواندن، ترک گناه و ... باشند. این لوازم همان ایمان به خدا هستند که در ظروف مختلف تجلی یافته، ایمان را رشد میدهند و رشد ایمان انسان را به خدا نزدیک میکند.
اینگونه نیست که با تحصیل شناخت صحیح و التزام به آن، کار به پایان میرسد. تاریخ نشان داده است که کسانی در مرحلهای از زندگی خویش اهل ایمان بوده، از ایمان خود هم بهرههای خوبی برده، خدا هم به آنها عنایاتی داشته است، اما در مراحل بعد، ایمانشان را از دست دادهاند
پس برای تقویت رابطه خویش با خداوند دو گام باید برداشت؛ یکی از جنس علم و دیگری از جنس عمل. در فرهنگ قرآنی بر ایمان و عمل، و به عبارت دیگر، بر ایمان و جلوه دادن ایمان در عمل تأکید شده است، به گونهای که هر جا سخن از ایمان است به دنبال آن عمل صالح ذکر شده (الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات)5، و هر جا سخن از عمل صالح است مشروط به ایمان شده است تا در سعادت ابدی انسان تأثیر داشته باشد (وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُۆْمِنٌ)6.
3-حفظ ایمان، سومین گام سعادت
پس از موفقیت در دو گامِ پیشگفته نوبت به حفاظت از این پیروزی میرسد. باید به یاد داشته باشیم: اینگونه نیست که با تحصیل شناخت صحیح و التزام به آن، کار به پایان میرسد. تاریخ نشان داده است که کسانی در مرحلهای از زندگی خویش اهل ایمان بوده، از ایمان خود هم بهرههای خوبی برده، خدا هم به آنها عنایاتی داشته است، اما در مراحل بعد، ایمانشان را از دست دادهاند. بنابر این آنگاه انسان به منزل خواهد رسید که در این مسیر، اهل استقامت باشد (إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا)7.
کسی میتواند قائل به کلمه «لااله الاالله» باشد که اولا خدای متعال را رب و همه کاره عالم هستی بداند و سپس در این راه استقامت کند.
ربوبیت الهی دو جهت دارد؛ یکی ربوبیت تکوینی است، بدین معنا که مرگ و حیات، وسعت و تنگی روزی، بیماری و سلامتی و ... همه به دست خداست، و دیگری ربوبیت تشریعی است، یعنی تنها او شایسته قانونگذاری است و باید قوانین او اطاعت شود. بنابر این هنگامیکه خداوند پیامبری را برمیانگیزد و جانشینانی برای او معین میفرماید، اگر اطاعت آنان را نپذیریم در واقع ربوبیت تشریعی خداوند را انکار کردهایم. وقتی خداوند حضرت علی علیهالسلام را امیرالمۆمنین و ولی قرار داده، اطاعت آن را واجب شمرده است سرباز زدن از این امر در حقیقت انکار ربوبیت تشریعی خداوند است.
پی نوشت ها :
1 . انشقاق(84)، 6.
2 . بقره(2)، 10.
3 . یس(36)، 61.
4 . اسراء(17)، 102.
5 . بقره(2)، 25 و 82 و 277 و آل عمران(3)، 57 و ... .
6 . نساء(4)، 124 و نحل(16)، 97 و إسراء(17)، 19 و ... .
7 . فصلت(41)، 30.
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : سایت رسمی آیت الله مصباح یزدی