احوال پریشان انسان
احوال پریشان انسان
این نمایشگاه که «هنوز ایستاده» نام داشت، مجسمه های فلزی تازه گورملی را در برمی گرفت که این بار به جای شکل معمول و شناخته شده شان در آثار گورملی- که به صورت واحد غالب گیری شده بودند- ترکیبی بود از مکعب های کوچک فلزی که به اشکال مختلف در کنار هم قرار گرفته و در نهایت شکل کاملی از انسان را در حالت های مختلف ترسیم می کردند.
این بار هم مجسمه ها هم قد و اندازه واقعی انسان بودند و آن طور که گورملی می گوید، شکلی از خود او هستند؛ اما تفاوت مهم آثار تازه گورملی شاید در تلخ تر شدن آنهاست: این بار گورملی انسانی را تصویر می کند که بیش از پیش در چنبر جهانی پیچیده، خرد و تکه تکه شده است.
عنوان نمایشگاه (هنوز ایستاده) در واقع شاید کنایه ای است از انسان معاصری که هنوز در برابر مشکلات و جهانی تلخ ایستاده است. آدم های گورملی که در هفده مجسمه در هفده حالت خلاصه می شوند، با اشکال بدن های خود، نوعی مبارزه انسان با دردهای زیستن را به نمایش می گذارند. غالب این مجسمه ها حالت ایستاده داشتند اما انحنای کمر یا صورت آنها، هر کدام احوال خاص خود شخصیت/ مجسمه را با ما در میان می گذارند. ویژگی مشترک همه آنها تصویر دردی است که با انسان زاده می شود و با او می ماند.
در یکی از آنها دست مجسمه از پشت بسته شده است و در دیگری، شخصیت/مجسمه گورملی کاملاً به حالت درازکش بر روی زمین دیده می شود. پیچیده ترین همه آنها مجسمه ای است که زانو در گریبان، حالت زار زدن را تداعی می کند.
درباره گروملی
آنتونی گورملی متولد 1950 در لندن، در کمبریج در رشته تاریخ هنر به تحصیل مشغول شد و پس از یک سفر سه ساله به هند، در لندن به ادامه تحصیل در رشته هنر پرداخت.
گورملی از دهه 1980 کار با بدن انسان را آغاز کرد و از بدن خود به عنوان محور اصلی مجسمه سازیاش سود جست. رفته رفته کار با محوریت بدن انسان به مۆلفه اصلی آثار گورملی بدل شد و اثر بسیار موفقاش در سال 1996 با عنوان «کشتزار برای جزیره کوچک بریتانیا» - که معروفترین اثرش تا به امروز به شمار میرود- ابتدا در 1994 در گالری هیوارد به نمایش گذاشته شد و نمایشهای بعدی در اروپا، آمریکا و آسیا بسیار مورد استقبال قرار گرفت؛ تاکنون بیش از 2 میلیون نفر از این اثر بازدید کردهاند.
گورملی انسانهای مومیایی شکل کوچکی را به تعداد بسیار زیادی خلق میکند که با اشکال مختلف در کنار هم ایستادهاند و به شکلی ترس بشری را با مخاطب قسمت میکنند.
در واقع گورملی با نوعی از کنار هم چیدن قطعه های مختلف- که به معماری نزدیک است ( خودش می گوید: «فضای خودآگاهی شکلی مثل بدن دارد و این بدن پوست دومی هم دارد: معماری») به درون شخصیت/ مجسمه هایش نفوذ می کند و احوال آنها را با ما در میان می گذارد.
در یکی از معروف ترین نمایشگاه های او، در گالری هیوارد لندن (2007) مجسمه های مشهور او را می دیدیم که در حالت های مختلف قرارگرفته بودند: گاه خوابیده، گاه ایستاده، گاه نشسته و گاه آویزان.
سه مجسمهای که با طناب به صورت برعکس از سقف آویزان شده بودند، حالتهای مختلف انسان بیپناهی را نشان میدادند که زندگی پایشان را بسته و در جهانی ناشناس، سردرگم و آویزان هستند.
در ایده درخشان دیگری، این مجسمهها با پاهای باز در چهار گوشه پائین و بالای یک اتاق نصب شده بودند و به راحتی حس تلخی، یأس، گیرافتادگی و ناتوانی انسان را به ما منتقل میکردند.
این مجسمهها اما فقط در داخل فضاهای نمایشگاهی خلاصه نمیشدند: گورملی در یک فکر ستایش برانگیز، گستره نمایشگاهش را از داخل گالری هیوارد به بالای بلندترین ساختمانهای لندن کشانده بود. مجسمههای گورملی در حالت ایستاده بر نقاطی از ساختمانهای اطراف تا شعاع دور نصب شده بودند و تصاویری دیدنی را برای رهگذران کنجکاو رقم می زدند.
انسان منجمد شده گورملی، از ارتفاع بلند به شهری شلوغ و سرد مینگریستند و گویی خود کوچکش را بر روی زمینی ناشناس و ناهموار میجستند و به آیندهای دشوار و نامعلوم چشم میدوختند.
این بار هم مجسمه ها هم قد و اندازه واقعی انسان بودند و آن طور که گورملی می گوید، شکلی از خود او هستند؛ اما تفاوت مهم آثار تازه گورملی شاید در تلخ تر شدن آنهاست: این بار گورملی انسانی را تصویر می کند که بیش از پیش در چنبر جهانی پیچیده، خرد و تکه تکه شده است.
زمانی که جریان غالب در مجسمه سازی بریتانیا، به زندگی شهری و اعتراض اجتماعی می پرداخت، گورملی بدن انسان را دستمایه آثارش قرار داد: « زمانی که رفقای من نظیر تونی کراگ و بیل وودرو، پلاستیک های دور افتاده و ماشین لباسشویی قراضه را در امتداد سبک و سیاق مارسل دوشان مورد استفاده قرار می دادند، من از بدن خودم به عنوان سوژه اصلی استفاده می کردم.»
گورملی مجسمه سازی را «عملی در راستای ایمان به زندگی و تداوم آن» میداند، اما در عین حال نگاه ویژهاش در چیدمانها، مجسمهها و طراحیها - که کم و بیش یکسان است- از جهان پیچیده و تو در تویی حرف میزند که در آن ارتباط انسان، مهمترین معضل بشری است.
برای همین یکی از معروفترین آثارش، مجسمهای است در ابعاد انسان که از تمام قسمتهای بدنش، بیشمار خار فلزی (مثل جوجه تیغی) بیرون آمده که نزدیک شدن به او را غیر ممکن میکند.
آثار تازه گورملی در این نمایشگاه - که پیشتر هم در موزه هرمیتاژ سن پطرزبورگ به نمایش درآمده بودند- با نمایش انسان تکه تکه شده، از درونی تر شدن مضمون آثار گورملی حکایت دارند. این مکعب های کوچک به گورملی اجازه می دهند تا ضمن ترسیم خرد شدن انسان، حالات روانشناسانه پیچیده تری بیابند.
در واقع وجود یا فقدان یک مکعب در هر بخش مجسمه، تمام حالات شخصیت خلق شده را دگرگون می کند. خودش می گوید: «یک جور ساختن حجم با خلاء: با گذاشتن یک مکعب یا خالی گذاشتن جای آن.»
بخش هنری تبیان
منبع:
سایت آرتانیان