جمعه موعود
دست تو باز مىكند، پنجرههاى بسته را هم تو سلام مىكنى، رهگذران خسته را دوباره پاك كردم و به روى رف گذاشتم آینه قدیمى غبار غم نشسته را پنجره بى قرار تو، كوچه در انتظار تو تا كه كند نثار تو، لاله دسته دسته را شب به سحر رساند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
چهارشنبه 1385/06/15
جمعه موعود
دست تو باز مىكند، پنجرههاى بسته را
هم تو سلام مىكنى، رهگذران خسته را
دوباره پاك كردم و به روى رف گذاشتم
آینه قدیمى غبار غم نشسته را
پنجره بى قرار تو، كوچه در انتظار تو
تا كه كند نثار تو، لاله دسته دسته را
شب به سحر رساندهام، دیده به ره نشاندهام
گوش به زنگ ماندهام، جمعه عهد بسته را
این دل صاف، كم كمك شدهست، سطحى از تَرك
آه! شكستهتر مخواه آینه شكسته را
"ثابت محمودى" (سهیل)
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت