گیسوان حسرت

نمی آید به كنعان دلم بازسر را می گذارد غم به دامان دلم بی حضورچتر دستانت ببین یعقوب وار مانده ام امشب دوباره زیر باران دلم خوب می دانی زلیخای جنون با من چه كرد پاره شد در ماتم عصمت گریبان دلم نوح من ! خاصیت عشق است امواج بلن...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گیسوان حسرت

یوسف مصری نمی آید به كنعان دلم

بازسر را می گذارد غم به دامان دلم

بی حضورچتر دستانت ببین یعقوب وار

مانده ام امشب دوباره زیر باران دلم

خوب می دانی زلیخای جنون با من چه كرد

پاره شد در ماتم عصمت گریبان دلم

نوح من ! خاصیت عشق است امواج بلند

كشتی ات را بشكن و بنشین به طوفان دلم

كی بهارت می وزد بر گیسوان حسرتم

كی نگاهت می شود ای خوب مهمان دلم ؟

تا بگویی با من از عریانی اندوه خویش

تا بگویم با تو از اسرار پنهان دلم

بوی پیراهن مرا كافی است تا روشن شود

چشم تاریك و شب خاموش كنعان دلم

فاطمه تفقدی

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت