آواز حزین طبقه متوسط
آواز حزین طبقه متوسط
سرودهی هانس مگنوس انتسنزبرگر
آواز حزین طبقه متوسط
نمیتوان شکایتی داشت |
|
کاری داریم |
|
لقمه نانی |
|
سیریم.
|
|
علف رشد میکند |
|
درآمد ملی هم |
|
ناخنها هم |
|
گذشته هم.
|
|
خیابانها خالیاند و |
|
معاملات عالی |
|
آژیرها خفه |
|
وهمه چیز درحال گذر.
|
|
مردهها وصیتهایشان را نوشتهاند |
|
باران فروکش کرده |
|
جنگی اعلام نشده |
|
شتابی هم برای آن نیست.
|
|
ما علف میخوریم |
|
در آمد ملی میخوریم |
|
ناخن میخوریم |
|
گذشته میخوریم.
|
|
چیزی برای پنهان کردن نداریم |
|
یا چیزی برای از دست دادن |
|
یا چیزی برای گفتن |
|
یا چیزی…
|
|
ساعت کوک شده |
|
صورتحسابها پرداخته شده |
|
بشقابها شسته شده |
|
و آخرین اتوبوس در حال گذر است. |
|
و خالی.
|
|
نمیتوان شکایتی داشت | |
پس منتظر چه هستیم؟
|
فرانکفورت سپتامبر 2009
درباره شعر:
انتنسزبرگر در شعر بالا از صنعت کنایه استفاده کرده است. در واقع ما آنچه راوی شعرمیگوید نباید باور کنیم بلکه باید بینابین متن آنچه را بیابیم که انتسنزبرگر در زندگی "چخ بختیاری" طبقه متوسط مورد انتقاد قرار میدهد. کنایه از عنوان شعر آغار میشود که به «آوازحزین» طبقه متوسط اشاره دارد. اگر آنچنان که راوی مدعیست شکایتی در بین نیست و همه چیز خوب پیش میرود چرا آوای حزین؟ در بند اول تاکید راوی بر اینست که آنچه مربوط به نیازهای اولیه است تامین است، کار و غذا. از بند دوم است که شاعر با قرار دادن عناصر نا مربوط به یکدیگر اولین شک را ایجاد میکند. رشد کردن چمن و درآمد ملی نه به یکدیگر مربوطند و نه به گذشته و ناخنها. رشد همه اینها برای انسان رشد محسوب نمیشود، اما گاه آدمها خود در این نوع رشد تعریف میکنند یعنی خود را از دید ماتریالیستی صرف میبینند. در دو بند بعد آرامش خیابانها و عدم وجود جنگ یا خطر اقتصادی و مالی که در خاموشی آژیرها، خیابانهای خالی در انتهای روز و وصیتهای نوشته شده به اثبات میرسد در واقع تایید امنیتی فرضیای است که طبقه متوسط میکوشد با آن خود را راضی نگه دارد. از بند پنجم است که حجاب خوشرنگ واقعیت به کنار میرود و خواننده میبیند که همه چیز چندان هم دلانگیز نیست که راوی جلوه میدهد. ما با انسانی روبروییم که همه چیز را نشخوار میکند، از علف تا در آمدسرانه و ناخنهایش. تاریخش را هم میبلعد تا فراموش کند چه بوده و چه کرده است. تاکید راوی در بندهای بعد که همه چیز عالیست و "ما"ی جمع چیزی برای پنهان کردن یا از دست دادن ندارد خصوصیت فردی انسان را زیر سؤال میبرد. این "ما"ی کاملأ یکدست مانند صورتکهای بیچهره در فیلم دیوار پینک فلوید هویتی ندارند. آنها همه از همان چرخ گوشتی عظیمی عبور کردهاند که در فیلم دیوار نشان داده میشود. همه دغده آنها جزییات زندگی روزمرهشان است: ساعتی که برای آغاز کار کوک شده، صورتحسابهای پرداخت شده و بشقابهای شسته شده. راستی اگر شکایتی در بین نیست، آنطور که راوی مدعیست، پس انتظار برای چیست؟ برای تغییر؟ برای وقوع حادثهای مهیج در دل روز مرهگی؟ راوی خود هم نمیداند اما این جای خالیای که او در درون خود حس میکند، آن خلأ وحشتناک هستیست. (مترجم)
زندگینامه انتسنزبرگر
هانس مگنوس انتسنزبرگر، شاعر، مترجم، مقاله نویس، و سردبیر، یکی از مهمترین نویسندگان بعد از جنگ جهانی در آلمان است. او در سال 1929 در الگوی به دنیا آمد و کودکی و نوجوانیاش را در نورنبرگ گذراند. او در رشتههای ادبیات، فلسفه و زبانهای خارجی در دانشگاههای هامبورگ، فرایبورگ و پاریس تحصیل کرده است و تز دکترایش را در مورد روند شاعرانه شعر کلمنس برنتانو نوشته است. برنتانو و دیدرو از نویسندگان مورد علاقه انتسنزبرگر بودند. او اولین مجموعه شعرش را به نام دفاع از گرگها در 1957 منتشر کرد. در اواسط سالهای 60 بخاطر تردیدی که در مورد تاثیر شعر بر جامعه پیدا کرد از شعر به سیاست رو آورد و سر دبیری چند روزنامه و اداره برنامههای هنری در رادیو و تلویزیون را بر عهده گرفت. آثاری که بعد از 1975 نوشته است به شکلی با سیاست آمیخته بوده است. کتاب کتابخانه دیگر او در سال 1985محبوبترین اثر ادبی جهان شناخته شد. در همین سال موفق به در یافت جایزه ادبی هاینریش بل شد. او غیر از این جایزه جوایز ادبی دیگری از جمله جایزه بوشنر را نیز به دست آورده است. از کتابهای او میتوان به "صدای ارواح"، "موزه بوطیقا" و "سبکتر از باد" اشاره کرد.
بخش ادبیات تبیان
منبع: جن و پری- مترجم: فرشته وزیری نسب