چرا اسلام جهاد را واجب دانسته؟

دفاع از مال و جان و تماميت ارضي و حفظ حريم دين و آزادي، حق مسلم هر فرد مؤمن به اسلام و قرآن است. اسلام نه ‌تنها اين حق را به هر فرد مسلمان مي‌دهد، بلکه مبارزان و جهادگران را مي‌ستايد و آن‌ها را به اجر و ثواب عظيم آخرت نويد مي‌دهد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا اسلام جهاد را واجب دانسته؟


دفاع از مال و جان و تماميت ارضي و حفظ حريم دين و آزادي، حق مسلم هر فرد مؤمن به اسلام و قرآن است. اسلام نه ‌تنها اين حق را به هر فرد مسلمان مي‌دهد، بلکه مبارزان و جهادگران را مي‌ستايد و آن‌ها را به اجر و ثواب عظيم آخرت نويد مي‌دهد


دفاع از مال و جان و تماميت ارضي و حفظ حريم دين و آزادي، حق مسلم هر فرد مؤمن به اسلام و قرآن است. اسلام نه ‌تنها اين حق را به هر فرد مسلمان مي‌دهد، بلکه مبارزان و جهادگران را مي‌ستايد و آن‌ها را به اجر و ثواب عظيم آخرت نويد مي‌دهد. يکي از مهم‌ترين موانعي که بر سَرِ راه اجتماعات بشري و دست‌يافتن آن‌ها به حقوق‌شان وجود دارد، گروه ستم‌گري هستند که بر همه امور تسلط دارند و همه نيروها و ثروت‌هاي جامعه بشري را به استخدام خود درمي‌آورند. به همين جهت بر مصلحان اجتماع واجب است که اين دست‌ها را قطع کنند و مردمان را به ايستادگي و مقاومت سخت در مقابل آنان برانگيزانند؛ پيامبران الهي در اين تحريک و برانگيختن مردم براي استيفاي حقوق خويش و ايجاد مرکزيت براي اين مبارزه‌ها، سهمي عمده داشتند، چه آنان با سلطه‌هاي باطل، سخت مبارزه مي‌کردند و در مقابل مستکبران و ثروتمندان غاصب، در کنار توده‌ها مي‌ايستادند و به پيکار مي‌پرداختند.

هدف اسلام از جنگ‌ها و مبارزات بر ضد مشرکان، انگيزه‌هاي مادي، نظير کشو‌رگشايي، توسعه‌طلبي يا تسلط بر منابع اقتصادي ديگران نبوده است، در اين موضوع بايد حساب اسلام را از ساير مکاتب جدا ساخت. اسلام هدف‌هاي بس عميق و بزرگي را تعقيب مي‌کند. اسلام آمده است تا بشريت را از چنگال ستم‌گران نجات دهد و تسلط و عدالت اجتماعي را، با لغو امتيازات قومي و نژادي، حاکم سازد و حيثيت به‌غارت‌رفته انسان را به او برگرداند. اسلام با اين هدف متعالي، وضع موجود اشراف و ستم‌گران غاصب را تهديد مي‌کرد، از اين رو آن‌ها با تمام توان به ميدان آمدند تا جلو نشر و اشاعه اين آيين نوظهور را بگيرند و از پيشرفت آن جلوگيري کنند. در چنين شرايطي مسلمانان از طرف خدا مأمور به استقامت و دفاع از موجوديت اسلام شدند.

بيش‌تر جنگ‌هاي رسول اکرم(ص) داراي جنبه دفاعي بوده و گروه‌هايي براي سرکوب‌کردن و پراکنده‌ساختن ‌اجتماعاتي که به فکر سازمان‌دهي و حمله به مدينه بودند، اعزام مي‌شدند، درواقع جنگ پيامبر(ص)‌ پاسخ به حملات دشمن بود و بيش‌تر به اين منظور صورت مي‌گرفت که پيش از آن‌که مخالفان موفق به تجهيز قوا براي حمله به مدينه شوند، آن‌ها را در هم بکوبد و جنبش‌هاي ضد اسلامي را که در ميان عوامل مخرب در حال تکوين بود، درنطفه خفه کند.

اگر مسلمانان حق دفاع و مبارزه با دشمنان را نداشته باشند، دشمنان بر آنان مي‌تازند و ضمن محو همه آثار و ارزش‌هاي ديني، همه چيز آن‌ها را به ويرانه مبدل خواهند کرد: «اگر خدا رخصت جنگ ندهد؛ و رفع شر بعضي از مردم را به بعض ديگرنکند؛ همانا صومعه‌ها و ديرها و کنشت‌ها و مساجدي که در آن نماز و ذکر خدا بسيار مي شود، همه خراب و ويران خواهد شد، هر که خدا را ياري کند، البته خدا او را ياري خواهد کرد

انگيزه دفاع و مبارزه در آياتي از قرآن کريم چنين بيان شده است: «اذن للذين يقاتلون بانّهم ظلموا و انّ الله علي نصرهم لقدير.» (سوره حج - آيه 39)،اجازه جنگ و مبارزه به جنگجويان اسلام داده شد، زيرا آن‌ها از دشمن ستم کشيدند و خدا بر ياري آن‌ها قادر است.

در جاي ديگر، علت رخصت و مجاز دانستن دفاع و مبارزه براي مجاهدان را در حفظ کيان دين و ارزش‌هاي مکتب مي‌داند و بيان مي‌دارد که اگر مسلمانان حق دفاع و مبارزه با دشمنان را نداشته باشند، دشمنان بر آنان مي‌تازند و ضمن محو همه آثار و ارزش‌هاي ديني، همه چيز آن‌ها را به ويرانه مبدل خواهند کرد: «اگر خدا رخصت جنگ ندهد؛ و رفع شر بعضي از مردم را به بعض ديگرنکند؛ همانا صومعه‌ها و ديرها و کنشت‌ها و مساجدي که در آن نماز و ذکر خدا بسيار مي شود، همه خراب و ويران خواهد شد، هر که خدا را ياري کند، البته خدا او را ياري خواهد کرد.» (سوره حج – آيه 40)

البته خداوند رخصت مبارزه را تا رفع تجاوز مي‌دهد و زماني ‌که خطري از ناحيه هيچ کس اسلام را تهديد نمي کند، ادامه جنگ را جايز نمي‌داند و مقياس دفاع را در حد تجاوز مي‌داند و تأکيد دارد که جنگجويان، از حد، تجاوز نکنند:

« و قاتلوا في سبيل الله الّذين يقاتلونکم و لاتعتدوا انّ الله لايحب المعتدين.» (سوره بقره – آيه 190) «در راه خدا با آنان‌که به جنگ و دشمني شما برخيزند جهاد کنيد، ولي مراقب باشيد که از حد، تجاوز نکنيد.»

از آن‌جا که اسلام يک مکتب جهاني و براي همه افراد بشراست، نمي‌تواند در مرزهاي جغرافيايي يک منطقه محصور بماند، و نيز براي اشاعه و گسترش آن، تنها نيروي قلم و بيان کافي نيست. اصولاً هر نظام حيات‌بخشي که بخواهد، نظام‌هاي کهن و عقايد پوسيده را در هم بريزد، خواه‌ناخواه مورد تعرض گروه‌هايي که بر مطامع و سود مادي آن‌ها لطمه وارد مي‌شود و عادات و رسوم آنان را تهديد مي‌کند، قرار خواهد گرفت که متعاقب آن جنگ و درگيري را به‌دنبال خواهد داشت.

گروهي از مردم چنان بر عادات و رسوم انحرافي خود پافشاري مي‌کنند که در هدايت آن‌ها هيچ منطق و برهان کوبنده‌اي مؤثر واقع نمي‌شود و جز با جنگ و اِعمال قدرت، دست از عادات زشت و روش‌هاي خرافي و باطل خود برنمي‌دارند و تسليم حق و حقيقت نمي‌شوند. پيامبر اسلام (ص) اين واقعيت را چنين بيان مي‌فرمايد:«نيکي و خير در سايه قدرت شمشير است و برخي از مردم جز در سايه قدرت به حق تن در نمي‌دهند.» (وسائل الشيعه، کتاب جهاد ، باب1)

بنابراين، استقامت و پايداري براي درهم‌کوبيدن مظاهر شرک و نفاق و مفاسد اجتماعي به‌منظور تحکيم ارزش‌هاي اخلاقي و انساني امري مقدس است. به‌‌همين خاطر مکتب اسلام با وجوب امر به معروف و نهي از ‌منکر و جهاد، در شرايطي حقي واجب براي همه مسلمانان ايجاد کرده است و حتي جنگ و مبارزه در اسلام مبتني بر اصولي انساني و اخلاقي است. اسلام با جنگ نيز معيارها و مقياس‌هاي ارزشمند خود را تبليغ مي‌کند. مثلاً رسول اکرم(ص) هنگامي که لشکريان خود را به جنگ مي‌فرستاد، به آن‌ها چنين سفارش ‌مي‌فرمود:«برويد به نام خدا، در راه خدا، با کمک خدا و بر روش فرستاده خدا عمل کنيد، خباثت و مکر نکنيد، اعضاء بدن کسي را نبريد و ازکارافتادگان، زنان و کودکان را به قتل نرسانيد، جز در موارد ضرورت و ناچاري درختي را قطع نکنيد. هر يک از شما چه پايين‌ترين يا شريف‌ترين افراد در صورتي‌که به کسي پناه داد، آن‌ کس مصونيت دارد تا سخن حق را بشنود. اگر پيرو شما شد، برادر شما خواهد بود، وگرنه حتماً او را به پناه‌گاه خود برسانيد و درهرحال از خداوند کمک و ياري بخواهيد.» (وسائل الشيعه، ج2، ص424)

حضرت علي(ع) نيز به ارتش خود هنگامي که آماده پيکار با لشکر معاويه بود، چنين دستوري فرمود:« هر گاه دشمن در ميدان نبرد فرار کند، او را تعقيب نکنيد و به قتل نرسانيد. افرادي که نيروي دفاع از آن‌ها سلب شده و با بدني مجروح در ميدان جنگ افتاده‌اند، نبايد مورد آزار و تجاوز قراردهيد. به زنان مصونيت دهيد و موجبات ناراحتي و زحمت آنان را فراهم نسازيد.»

اسلام جهاد و مبارزه را تنها در ارتشِ سازمان‌يافته و کلاسيک خلاصه نمي‌کند، بلکه بر اين باور است که روح جهاد و استقامت و پايداري در مقابل انحرافات وکج‌روي‌ها بايد به‌عنوان يک جريان تپنده و مواج همه افراد جامعه را در برگيرد، يعني هر فرد مسلمان بايد مجاهدي شجاع و با شهامت باشد

بنابراين، اگر اسلام دستور جهاد و مقاومت را مي‌دهد، نبايد تصور شود که تجاوز و خون‌ريزي و پاي‌مال‌کردن حق ديگران در اسلام جايز است، بلکه اسلام، براي دفع تجاوز و ستم و تضمين سلامت جامعه و تأمين امنيت اجتماعي، جهاد و پايداري را تجويز مي‌کند. مسلماناني که براي خداوند عادل پيکارمي‌کنند، هرگز از مرز عدالت خارج نمي‌شوند و به فکر تعدي به ديگران نمي‌افتند. قرآن هر گونه فشار و تعدي دشمن را به مقدار تجاوز دشمن محدود و آشکارا اين موضوع را به جهادگران خاطرنشان مي‌سازد:« فمن اعتدي عليکم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدي عليکم.» (سوره بقره آيه 191) «هر کس به شما تجاوز و تعدي کرد، شما پاسخ او را به مثل تجاوز او بدهيد.»

در آغاز دعوت اسلامي، پيامبر اکرم(ص) نيز با جهاد و مبارزه‌اش همين اهداف را دنبال مي‌کرد و براين اساس، اولياء الهي هميشه هدف‌شان از ابتدا روشن و واضح است. وقتي، در آغاز دعوت اسلامي، فرستاده رسول اکرم(ص) با فرمانده کل قواي ايران روبه‌رو شد، پادشاه ايران به او گفت:«شما براي کشورگشايي آمده‌ايد، گرسنه هستيد، برهنه هستيد، ما سيرتان مي‌کنيم، پول به شما مي‌دهيم، به سرزمين خود بازگرديد» و گمان مي‌کرد در آن مرد تأثير خواهد کرد. بنگريد اين عرب چگونه جمله‌اي جاودانه گفت:

«بعثنا لتخرج الامم من ذلّ الاديان الي عزّ الاسلام.» (جهاد و شهادت، آيت‌الله طالقاني، ص82) «از طرف پيامبر خودمان مبعوث شده‌ايم تا اين‌که ملل دنيا را از ذلت قوانين بشري و اديان تجملي رهايي بخشيم و به عزت اسلام برسانيم.» بنابراين هدف جهاد، از جهتي اعتلاي کلمه حق است و زمينه پياده‌شدن مسائل اجتماعي اسلام را فراهم‌ مي‌آورد و در زمان پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) منجر به ايجاد حکومت و پس از آن دفاع از حکومت، در مقابل عوامل داخلي و خارجي‌اي که عليه آن برخاسته‌اند، به‌عنوان جهاد تدافعي در زمان غيبت کبري را امري حياتي و ضروري مي‌داند. از جهتي، جهاد، بيان‌گر صلابت و قدرت و اقتدار حکومت اسلامي است، والا دشمنان از ضعف بنيه‌هاي دفاعي سوء استفاده و به کشور اسلامي حمله مي‌کنند.

از طرفي مي‌دانيم که غضب يکي از غرايز بشراست که خداوند متعال آن را در آدمي بي‌حکمت ننهاده است. آدمي همان‌گونه که مي‌تواند غرايز دروني خود را در جهات مثبت به‌کار گيرد، به همان ترتيب بايد غضب خود را در جهتي سالم به‌کار اندازد، بدين‌ترتيب جهاد در اسلام به‌نوعي همان ظرف و قالب شکل‌يافته غضب و خشم دروني انسان است که در راه خدا در قلب و زبان و دست يک مسلمان در مقابل منکرات ظاهر مي‌شود. اميرالمؤمنين علي(ع) هنگام تبعيد اباذر به ربذه او را چنين مورد خطاب قرار مي‌دهد:

« يا اباذر انّک غضبت لله فارج من غضبت له.( نهج البلاغه، خطبه130) «اي اباذر، تو براي خداوند خشم گرفتي، پس به کسي که براي او خشم گرفتي اميدوارباش.»

نکته مهم ديگري که در اين قسمت بايد مورد توجه قرارگيرد، اين مساله است که اسلام جهاد و مبارزه را تنها در ارتشِ سازمان‌يافته و کلاسيک خلاصه نمي‌کند، بلکه بر اين باور است که روح جهاد و استقامت و پايداري در مقابل انحرافات وکج‌روي‌ها بايد به‌عنوان يک جريان تپنده و مواج همه افراد جامعه را در برگيرد، يعني هر فرد مسلمان بايد مجاهدي شجاع و با شهامت باشد. خداوند يکي از علل جنگ رو در رو را آزمايش مقاومت و پايداري مسلمان مي‌داند:

« ولنبلونکم حتي تعلم المجاهدين منکم و الصّابرين و نبلوا اخبارکم.»( سوره محمد آيه 31 ). «هر آينه شما را آزمايش مي‌کنيم تا مجاهدان راستين را از سست‌عنصران لاف‌زن باز شناسيم.»

خداوند، با اين امتحان مي‌خواهد آميختگي ايمان و استقامت را بيان کند، يعني کسي که مؤمن است، هميشه شجاع نيز هست و هرگز ترس و خوف به خود راه نمي‌دهد. آن کساني که به‌ظاهر خود را مسلمان مي‌دانند، اما هنگام نبرد از معرکه مي‌گريزند در حقيقت در ايمان و دين‌داري آن‌ها خللي وجود دارد. بدين‌ترتيب لازمه ايمان، استقامت و دليري در مقابل دشمنان است:

«فلاتهنوا و تدعوا الي السّلم و انتم الاعلون و الله معکم و لن يترکم اعمالکم.»(سوره محمد، آيه 35). « در کار دين سستي نکنيد و از روي ترس (کافران) را دعوت به صلح نکنيد، خدا با شماست و از اعمال شما نمي‌کاهد.»

بنابراين، اسلام، اهميت فوق العاده‌اي براي استقامت و پايداري مسلمانان قائل شده است، تا آن‌جا که لازمه ايمان را داشتن شجاعت و مقاومت در برابر شدايد و سختي‌ها و تهديدات و هجوم دشمنان مي‌داند و حتي با آزمودن مسلمانان، آن‌ها را با نقاط ضعف و قوت‌شان آشنا مي‌سازد. از يک طرف، توسعه تعاليم اسلام را رهين قدرت و قوت مسلمانان مي‌داند و از طرف ديگر، قدرت و شجاعت را تنها در ابزار و ادوات جنگي خلاصه نمي‌کند؛ بلکه روحيه قوي و پُرصلابت افراد جامعه را ضامن ثبات و بقاي حکومت و حيات سياسي و اجتماعي يک کشور مي‌داند، لذا استقامت و پاي‌داري در مقابل زورگويي و خواسته‌هاي نارواي ديگران به‌منظور حفظ جان و مال و يا تقويت پايه‌هاي نظام خانوادگي و اجتماعي حق مشروع هرانساني است.کسي را که براي گرفتن حق خويش مجاهده و تلاش مي‌کند و در اين راه از هر نوع مسامحه و سازش خودداري مي‌کند نبايد ملامت کرد، بلکه بايد مقاومت و پايداري او را ستود. در حقيقت يکي از راه‌هاي حفظ و دفاع از آزادي و حقوق بشر همين است که انسان از جرأت و شهامت روحي بالايي برخوردارباشد. دشمنان فرصت‌طلب نيز وقتي با چنين انسان‌هايي مواجه مي‌شوند، تنها به مال و جان‌شان طمع نمي‌کنند، بلکه به‌خاطر ترس از آنان تا حدودي دست از ظلم و تعدي مي‌کشند و در منازعات به راه‌هاي مسالمت‌آميز متوسل مي‌شوند.

بخش فرهنگ پايداري تبيان


منبع :

ماهنامه سوره - برگرفته از کتاب «سير تحوّل حقوق بشر و بررسي تطبيقي آن با حقوق بشر در اسلام»

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت