بنت الشاطي، شيداي زينب

حضرت زينب(ع) بر بالين جوانان محتضر و شهداي راه حقيقت که فرزندان، برادران و برادرزادگان او بودند، مي نشست و قطعات بدن پاک عزيزان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را جمع کرده و کنار آن ها مي گذارد و به زنان و خواهران و برادرزادگان خود تسلّي مي داد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بنت الشاطي، شيداي زينب

معرفي مؤلف

عايشه عبدالرحمن، ملقّب به «بنت الشاطي»، در سال 1331 ه . ق،1 در شهر «دمياط» مصر، ديده به جهان گشود. پدرش شيخ «محمد علي عبدالرحمن» از روحانيان دانشگاه الازهر به شمار مي رفت. عايشه، پس از گذراندن دوران خردسالي، علوم مقدماتي، ادبيات عرب و آموزش قرآن را نزد پدرش به خوبي فراگرفت.1

وي در يک خانواده مذهبي رشد و پرورش يافت. خاندان «عبدالرحمن» در امر تديّن و علوم حوزوي معروف و مشهور بودند؛ به طوري که اکثر اجداد و نياکان «عايشه عبدالرحمان» روحاني و عالم الازهر بوده اند.

زينب(عليهاالسلام) از ديدگاه بنت الشاطي

بنت الشاطي با نوشتن کتاب گرانسنگ و وزين «السيدة زينب عقيلة بني هاشم» بين شيعيان، معروف و مشهور گشت. در اين مقاله برآنيم تا مختصري با اين کتاب آشنا شويم.

بنت الشاطي در مقدمه اين کتاب آن را به پدرش «شيخ محمدعلي عبدالرحمن» تقديم کرده است. وي سبب تأليف کتاب را چنين مي نگارد:

اي پدر با وجود گذشت ايام، فراموش نمي کنم که چگونه در جلسات خانوادگي ما از خاندان عزيز رسالت سخن مي گفتيد. همانان که شربت مهرشان به کام ما ريخته و به ما مي آموختيد که خود را با انتساب به آن خاندان گرامي مفتخر سازيم.

اي پدر يادم مي آيد که شبي از شب هاي ماه رجب بود، و شما تهيه سفر مي ديديد، تا فرداي آن شب به قاهره برويد. در آن شب، مادر گرامي ما ـ که خدا روحش را نوراني کند ـ در انتظار مولود جديدي رنج مي کشيد. من و خواهر بزرگم «فاطمه» از شما درخواست کرديم که يا از اين سفر منصرف شويد و يا آن را به تأخير اندازيد؛ زيرا که درباره مادرمان هراسان بوديم، اما شما که در خلوتگاه خويش مشغول عبادت بوديد، در جواب ما گفتيد:

حضرت زينب(ع) بر بالين جوانان محتضر و شهداي راه حقيقت که فرزندان، برادران و برادرزادگان او بودند، مي نشست و قطعات بدن پاک عزيزان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را جمع کرده و کنار آن ها مي گذارد و به زنان و خواهران و برادرزادگان خود تسلّي مي داد

غم مخوريد و بيم نداشته باشيد، خدا با اوست. آن گاه ما را در کنار خويش نشانده و چنين شروع به سخن نموديد: اين مسافرت را هرگز نمي توانم به تأخير اندازم، بلکه رفتن من واجب و حتمي است؛ زيرا براي شرکت در مجلسي که به يادبود حضرت زينب (عليهاالسلام) تشکيل مي شود، مي روم. پاسي از شب گذشته بود و ما هنوز در حضور شما نشسته و به سرگذشت غم انگيز زينب(عليهاالسلام) گوش مي داديم تا اين که صبح شد و سپيده دميد و شما هنگام خداحافظي از ما به مادرم گفتيد: اگر صاحب دختر شدي، نام او را زينب بگذار. آن گاه همه را به خدا سپرده و رفتيد.

اي پدر از همان شب بود که متوجه نام بانو زينب(عليهاالسلام) و برخي از نکات و اثرات محزون آن شدم و بعدها نيز هرگز فراموش نکردم. همان احساسات است که امروز مرا به نوشتن کتابي درباره بانو زينب وا مي دارد.2

بنت الشاطي علاقه عجيبي به حضرت زينب(عليهاالسلام) داشته و اين شور و اشتياق را با نوشتن کتاب وزين «السيدة زينب عقيلة بني هاشم» به اثبات رسانده است. وي خالصانه حضرت زينب (عليهاالسلام) را مي ستايد و درباره ايشان مي نويسد:

هيچ کس منکر آن نيست که زينب(عليهاالسلام) دختر علي بن ابي طالب(عليه السلام)، يکي از پهلوانان فاجعه کربلاست؛ زيرا او يگانه زني است که همه گرفتاري ها را براي خود خريد و خم به ابرو نياورد. بر بالين جوانان محتضر و شهداي راه حقيقت که فرزندان، برادران و برادرزادگان او بودند، مي نشست و قطعات بدن پاک عزيزان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را جمع کرده و کنار آن ها مي گذارد و به زنان و خواهران و برادرزادگان خود تسلّي مي داد.3

تولد بانوي قهرمان تاريخ

بنت الشاطي در مقدمه کتاب «السيدة زينب عقيلة بني هاشم» مي گويد:

نام اين زن در تاريخ ما و تاريخ انسانيت با مصيبتي قرين گريده و آن مصيبت کربلا مي باشد.

عايشه بنت شاطي، با قلم سحرانگيز خود که در نوع خود بي نظير است، پس از ذکر مقدمه، فصل اول کتاب را به پدران و نياکان زينب(عليهاالسلام) اختصاص مي دهد و درباره تولّد اين زن قهرمان تاريخ مي نويسد:

هنگام آمدن کودک، سروشي پراکنده شد که به زندگي سوزان و جانگدازش در فاجعه کربلا اشاره مي کرد و از رنج ها و مصيبت هايي که در انتظار اين کودک است، خبر مي داد.

تربيت زينب(س)

و درباره دوران تربيت او مي نويسد:

هيچ دختري از همسالان زينب ـ در آنچه ما مي دانيم ـ به چنين تربيت عالي که زينب در آن محيط برجسته و بزرگ ديده ـ دست نيافته است. بنت الشاطي گرچه اهل سنّت است، امّا هنگامي که سخن از يگانه مادر زينب پيش مي آيد، او با بي باکي تمام داستان غم انگيز حضرت زهرا(عليهاالسلام) را بيان به باجزئيات کامل بيان کرده است .

هنگامي که يک عالم سني مذهب به قضيه حضرت زهرا(عليهاالسلام) مي نگرد و قصد دارد آن را براي مخاطبان هم کيش خود بازگو کند، سعي مي کند طوري قضيه را بيان کند که گرد تهمت دامن خليفه اول و دوم را نگيرد. ولي بنت الشاطي از آن نويسندگان نيست. وي با وجود اين که سني مذهب است و به صورت طبيعي نسبت به بزرگان خود احترام قائل است، ضمن بيان داستان ناراحتي حضرت زهرا(عليهاالسلام) اين نکته را گوشزد مي کند که حضرت زهرا از ابوبکر و عمر ناراضي بود و با همين حال از دنيا رفت. 4

وي ضمن تقدير فراوان از حضرت زينب، راجع به سخنوري آن حضرت از قول جاحظ مي نويسد: پس از شهادت امام حسين(عليه السلام) وارد کوفه شدم و سخنان پر مغز و شيواي زينب را شنيدم. من ناطق تر و گوينده تر از او زني نديدم، گويا از زبان اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب سخن مي گفت

وصيت به زينب(س)

بنت الشاطي با چيره دستي فراوان در امر داستان نويسي، پس از بازخواني وفات حضرت زهرا، مي نويسد:

تاريخ مي خواهد زينب را از ساير مصيبت زدگان به سبب وصيتي که مادرش فاطمه در بستر مرگ به او کرده، جدا کند. وصيّت اين بود که زينب از دو برادرش جدا نشود و پيوسته با آن ها باشد و از آن ها نگهداري کند و براي آن ها پس از مادر، مادر باشد. زينب اين وصيت را هيچ گاه فراموش نکرد.

سخنوري زينب(س)

وي ضمن تقدير فراوان از حضرت زينب، راجع به سخنوري آن حضرت از قول جاحظ مي نويسد:

پس از شهادت امام حسين(عليه السلام) وارد کوفه شدم و سخنان پر مغز و شيواي زينب را شنيدم. من ناطق تر و گوينده تر از او زني نديدم، گويا از زبان اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب سخن مي گفت

نقش زينب (س) در جريان کربلا

بنت الشاطي در فصل دوم کتاب به جريان کربلا مي پردازد و نقش زينب در اين حرکت حماسي ـ تاريخي را با بياني شيوا بازگو مي کند. وي درباره وداع حضرت امام حسين و زينب مي نويسد:

واي بر من! آيا روحت مي خواهد تو را از من بگيرد. اين که دل را بيشتر مي سوزاند و جانم را سخت تر مي گدازاند؛ آن گاه سيلي به صورت خود نواخت و دست برد و گريبانش را بدريد و بي هوش بيفتاد... حسين به کنار خواهر آمد و آب به صورتش پاشيد... .

صبر و استقامت زينب(س)

از ديدگاه بنت الشاطي، صبر و استقامت زينب(عليهاالسلام) باعث ورق خوردن تاريخ اسلام شد. وي در بخشي از اين کتاب مي نويسد:

زينب دختر علي(عليه السلام) و خواهر شهيد کربلاست که مقتل حسين را يک ماتم عمومي و يک عزاي ملّي نمود و همين زينب است که در تاريخ انسانيّت و اسلام به قدري مؤثر است که بايد حقاً او را قهرمان کربلا دانست. زينب است که توانست از اين حادثه تاريخي، جريان تاريخ را عوض کند و دولت بني اميّه را از بيخ و بن برکند و مجراي تاريخ را تغيير دهد. 5

نقش زينب (س) پس از حادثه کربلا

وي در تبيين نقش زينب پس از حادثه کربلا مي گويد:

عقيده من آن است که زينب وظيفه بزرگ خود را پس از مصيبت بزرگ آغاز کرده؛ زيرا او از طرفي بايد زنان اسير بني هاشم که مردهايشان را از دست داده اند، سرپرستي کند و از طرفي بايد با جانبازي از جان جواني بيمار ـ علي بن حسين زين العابدين ـ دفاع کند که اگر زينب نمي بود، کشته مي شد و به کشته شدن او دودمان امام برچيده مي گشت. اضافه بر اين وظيفه اي بزرگ تر بر دوش زينب بود؛ زينب وظيفه داشت نگذارد که اين خون مقدسي که ريخته شد، به هدر رود... .

 

پي نوشت ها:

1- دانشنامه جهان اسلام، ج 4، ص 252.

2- زينب بانوي قهرمان کربلا، مقدمه، ص 5.

3- زينب دختر علي، ص 7.

4- بنات النبي، ص 217.

5- زينب دختر علي، ص 94.

بخش سيره و عترت تبيان


منبع :" السيدة زينب، عقيلة بني‌هاشم"(10) تأليف: دکتر عايشه بنت الشاطي، ترجمه و تحقيق مرحوم آيت الله سيد رضا صدر، "بااندکي تغيير و اضافات "

نوشته : علي احمدي

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت