القاب و نام هاي حضرت زينب عليهاالسلام

امروز فرصتي است تا چشمهايمان بگريد و در زلال خويش، روح خسته از هواهاي نفساني را از نشاط ايمان سرشار کند. امروز فرصتي است تا دل هامان به ياد اسوه عشق و صبر و معرفت تکاني بخورد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

القاب و نام هاي حضرت زينب عليهاالسلام

حضرت زينب(س) به واسطه کمالات و شايستگي هاي بسياري که داشتند، القاب و نام هاي گوناگوني همچون صدّيقه، موثّقه، عارفه، فاضله، کامله و عابده خاندان علي(ع) دارند. او را عالمه غير معلّمه ـ دانشوري که استاد نديده است ـ و عقيله بني هاشم هم مي گفتند.

چگونگي تربيت و پرورش حضرت زينب(س)

حضرت زينب کبري(س) در بين خاندان رسالت و در خانه شريف امام علي(ع) به دنيا آمد و در دامان پر مهرحضرت زهرا(س) بزرگ شد. پرورش قُدسي آن حضرت در خانه اي بود که ايمان و پرهيزکاري و شجاعت وعفاف در آن موج مي زد. در واقع پنج تن آل عبا مربيان آن حضرت بودند و پرورش او را به عهده داشتند. از اين رو، از چنين بانويي چندان شگفت نيست که مصيبت هاي کربلا و پس از آن را آن گونه تحمل کرده دلاورانه دربرابر ستمگران بايستد و شکوه و شوکتشان را به سُخره گيرد و با افشاي جنايت هاي ستمگران اموي، آنها را رسواي زمين وزمان سازد.

سخنوري و شجاعت حضرت زينب

عمر ابونصر، دانشمند لبناني، در کتاب فاطمه دخت پيامبر مي نويسد: «کاملاً روشن است که زينب(س) دخترفاطمه زهرا(س)، در ميان خاندان پيامبر، از شجاع ترين و سخنورترين افراد بود و فصاحت و بلاغت بسياري در کلامش داشت. شهرت حضرت زينب(س)، به خصوص، پس از ماجراي کربلا و وقايع بعد از آن است که در آن، زينب اوج دلاوري، نترسي، استواري و بلاغت خود را نشان داد».

زينب بانوي نمونه

حسن قاسم پژوهشگر عرب در کتاب حضرت زينب مي نويسد: «بانوي پاک و بزرگوار، زينب دختر امام علي بن ابيطالب(ع) و خواهر حسنين(ع)، از خانواده ريشه داري بود و گوهر ارجمند، روح کامل و جان پاکي داشت.گويي در قالب و ساختاري آفريده شده بود که به فضايل و نيکي ها عطرآگين شده بود. هر کس در آثاروجودي و زندگي آن بزرگوار تحقيق کند، در برابر خود زني را مي بيند که نُماد حق، فضيلت، شجاعت،جوانمردي، فصاحت، قدرت روحي و پاکي و پرهيزگاري است».

امام سجاد(ع) فرمودند: «عمه ام زينب، در مسير کوفه به شام نيز نمازهاي واجب و نافله خود را به طور کامل به جا مي آورد ودر برخي از منزل ها نماز خود را نشسته به جا مي آورد. علت اين کار را از او پرسيديم، فرمود: به دليل شدت ضعف و گرسنگي است که نشسته نماز مي خوانم؛ زيرا حضرت زينب(س) سهم غذاي خود را که يک قرص نان بود، بين کودکان تقسيم مي کرد»

نيابت خاص حضرت زينب(س)

شيخ صدوق(ره) مي فرمايد: «حضرت زينب(س)، از برادر بزرگوارش سيدالشهدا(ع) نيابت خاص داشت و پس از شهادت سالار شهيدان(ع)، تا هنگامي که امام سجاد(ع) در بيماري بود، مردم در مسائل حلال وحرام به آن بانو رجوع مي کردند».

حضرت زينب(ع) از راويان حديث بود

شيخ طبرسي مي گويد: «حضرت زينب(س) روايات بسياري از مادر گرامي اش نقل کرده است. هم چنين گفته اند:ايشان از پدر و مادر و برادران بزرگوارش و نيز از ام سلمه و ام هاني و برخي از زنان حديث نقل کرده است واز جمله راوياني که از او حديث شنيده و نقل کرده اند مي توان به ابن عباس، امام سجاد(ع)، همسرش عبداللّه بن جعفر و فاطمه صغري دخت گرامي امام حسين(ع) اشاره کرد».

عبادت حضرت زينب(ع)

حضرت زينب(ع) در عبادت و پرستش مانند مادرش فاطمه زهرا(س) بود. از امام سجاد(ع) روايت شده است که فرمودند: «عمه ام زينب، در مسير کوفه به شام نيز نمازهاي واجب و نافله خود را به طور کامل به جا مي آورد ودر برخي از منزل ها نماز خود را نشسته به جا مي آورد. علت اين کار را از او پرسيديم، فرمود: به دليل شدت ضعف و گرسنگي است که نشسته نماز مي خوانم؛ زيرا حضرت زينب(س) سهم غذاي خود را که يک قرص نان بود، بين کودکان تقسيم مي کرد». نيز روايت شده است که حضرت سيد الشهدا(ع) در وداع آخر، به خواهر گرامي اش فرمودند: «خواهر، مرا در نماز شب فراموش نکن».

تجسم صبر

صبر اگر مي خواست مجسم شود، بهتر از تو نمي يافت. چه مي گويم؟ صبر کودکي است که در کنج زندگي پررنج تو به شاگردي نشست. اي کعبه همه سختي ها و اي مادر همه رنج ها، صبر قطره کوچکي از باران مکارم اخلاق بود که بر درياي تو باريد. اين کاسه گلي ماست که به اندک رنجي لبريز مي شود. کاسه صبر تو از وحي است، از خداست. چگونه پر شود که بي انتهاست. زينبا، خلقت هميشه در تحيّر صبوري تو خواهد ماند.

رضاي پروردگار

زينب بايد برادرش را وداع گويد. دل از برادرش، مولا و مقتدايش و تنها بهانه زندگي اش، برکند و اندکي بعد، دست زير پيکر پاک برادر برد، خونش را به آسمان بپاشد و بگويد: «خدايا اين قرباني را از ما، خاندان وحي، بپذير». با اين کار بندگي کردن و راضي بودن به رضاي پروردگار را معنا کند. و امروز، روز رحلتش، برادرش حسين است که بهشتِ آغوش مي گشايد و آمدن خواهر را انتظار مي کشد.

نماز شب نشسته

پوسته سياه شب، جسم بي روح و خشک زمين را سخت در برگرفته است. اما در خرابه اي، روزنه اي تا انتهاي آسمان نور مي افشاند. در خرابه اي کنار سياه ترين قصر. شب چقدر به شام بلا نزديک است و اين خرابه کوچک چقدر بزرگ و نوراني شده است. قامت خميده زينب(س) اينک به نماز شب نشسته است، گرچه گرسنگي و تشنگي و خستگي توان ايستادن از او گرفته است. زينب(س) قامت شکيبايي و بندگي و پرهيزکاري را راست کرده است و تسبيح پروردگار مي گويد. اين نماز شب يادآور نماز شب نشسته فاطمه است که اينک در آينه دختر به تصوير آمده است. عجبا که شباهت اين دختر به مادر تا کجاست. سلام و درود بيکران خدا بر فاطمه(س) و دختر داغديده اش.

عصاره خوبي ها

خدا تو را از چه لبريز کرده است اي دردانه علي، که هرچه نگاه هست تا انتهاي خلقت بر آينه وجود تو خيره خواهد ماند؟ تو چنان از صبر لبريزي که سختي هايي چنين، چون قطره اي آرام در درياي وجودت فرو مي نشيند و تو را به تلاطم نمي افکند. تو آن قدر با عبادت عجين شده اي که فرشتگانِ سال ها به عبادت ايستاده، پيش نماز شبت قامت خم مي کنند. آن قدر از خروش و شجاعت بهره برده اي که خطبه هايت در مجلس دشمن، دل سنگ را به لرزه مي اندازد. رحمت بي پايان الهي بر تو اي عصاره همه خوبي هاي عالم.

امروز فرصتي است تا چشمهايمان بگريد و در زلال خويش، روح خسته از هواهاي نفساني را از نشاط ايمان سرشار کند. امروز فرصتي است تا دل هامان به ياد اسوه عشق و صبر و معرفت تکاني بخورد

مايه حيات اسلام

اي مادر همه رنج ها و مصيبت ها، قطره قطره اشک هاي تو ترجمه عشق و وفاداري به ولايت است؛ معناي رضاي خداست؛ نمود حرمت آل الله است و مايه بقاي عاشورا. اشک هاي تو از کودکي تا عاشورا که محور دردها بودي و کاروانسالار غم و اندوه، همواره زلال آبياري درخت اسلام بود.

پس از عاشور

چند سالي از داغ عاشورا مي گذرد؛ داغي که هر صبح تازه تر مي شود و هر شب جان دوباره مي گيرد؛ داغي که نه سوزشش التيام مي يابد و نه خاطره اش به فراموشي مي رود. و زينب(س) که در هر لحظه اين چند سال، عمري رنج و اندوه را دوره کرده است، امروز مشتاقانه به سوي بهشت بال مي گشايد. چشم به ديدار اهل بيت روشن مي کند و اين دنياي فاني را در حسرت نگاه مهربانش به ماتم مي نشاند. خدايش درياي مهر بر او جاري کند.

استاد عفاف

زينب(س) خلاصه صبر، زبان گوياي عاشورا، ترجمان دين داري و وفاداري به ولايت، آمد تا در کنار صبوري ها، فداکاري ها، خطبه خواندن ها و حماسه آفريني ها، معلم وقار و متانت و استاد عفاف و حيا باشد؛ آمد تا سرمشق همه زناني باشد که دل از نور ايمان روشن دارند و قلب از زنگارها پاک. آمد تا سرمشق همه زنان و مردان آزاده اي باشد که روح پاکدامني در جسم جامعه مي دمند و به دين داري جان زنده مي بخشند.

آموزگار جوانمردي

امروز فرصتي است تا چشمهايمان بگريد و در زلال خويش، روح خسته از هواهاي نفساني را از نشاط ايمان سرشار کند. امروز فرصتي است تا دل هامان به ياد اسوه عشق و صبر و معرفت تکاني بخورد. امروز فرصتي است تا در کلاس اخلاص زينبي بنشينيم و بردباري بياموزيم و از خورشيدي نور بگيريم که از پس پرده عفاف، جوانمردي به عالم آموخت. امروز فرصتي است تا به انگيزه رحلت زينب کبري(س) دل هامان را از زلال معرفت سيراب کنيم و چشمهامان را عفت بياموزيم.

نکوهش ستمکاران

کاروان عشق، غريبانه به شام بلا رسيده است. چند روزي است که مصيبت شهادت برادران، فرزندان و ديگر عزيزان، دل سوخته زينب(س) را مدام آتش مي زند. ساعتي نيارميده است؛ يا به تيمار بيمارش سرگرم بوده يا کودکان را به سامان آورده است يا براي دفاع دين با زبان جنگيده است. اينک در مجلس يزيد چقدر خسته است و چقدر دل سوخته؛ اما خستگي و دل سوختگي موجي نيست که درياي صبر زينبي را متلاطم کند و يا زبان برّان او را در دفاع از دين به لکنت اندازد؛ سپس در برابر يزيد ستمکار و ميگسار زبان به خطبه مي گشايد: «اي يزيد، اگر اکنون اين حوادث تلخ مرا مجبور ساخته تا با چون تويي هم سخن شوم، بدان که من قدرت تو را بس ناچيز مي شمرم و تو را پست تر از آن مي دانم که نکوهشت کنم يا زبان به سرزنشت باز کنم. به زودي خواهي ديد که زيان کرده اي. اينک بنگر که آيا اين تصميم تو جز سفاهت چه بود و حال آنکه روزگار قدرت تو همين چند روز بيش نيست». شهامت زينب کبري و خروش کلامش مجلس يزيد را دگرگون ساخت و کار را بدانجا رسانيد که يزيد به عذرخواهي برخاست و زبان به ندامت گشود و اين نبود مگر همان رسالت عاشورايي که زينب(س) بر عهده داشت.

بخش سيره و عترت تبيان


منبع :

سايت حوزه

کتاب زينب الکبري"سلام الله عليها"، ص 58

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت