استغفار معصوم چه توجيهي دارد؟

اگر پيامبر استغفار نمي‌کرد چه مي‌شد؟ چشم مردم به عمل پيامبر بود که اگر پيامبر استغفار نمي‌کرد، مردم هم زورشان مي‌آمد اين کلمه را بر زبان جاري کنند؛ لذا خداوند به پيامبرش خطاب مي‌کند تا در اهميت آن، ديگران به رسول خدا تأسي کنند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

استغفار معصوم چه توجيهي دارد؟

معمولاً افراد گنه‌کار، آن زمان که به خود مي‌آيند و متذکر تقصير خويش در پيشگاه الاهي مي‌شوند، استغفار مي‌کنند؛ اما آيا چهارده معصوم و حتي انبياي قبل که پيراسته از هر پليدي‌اند، همانند ساير مردم، گنه کارند؟ به راستي استغفار معصومين چگونه توجيه مي‌شود؟

چه بسا برخي نويسندگان يا فرقه‌هايي خاص، ارتکاب گناه را براي اين برگزيدگان هم تجويز کنند! برقعي از نويسندگان معاصر تحت ادعاي جعل دعا در مورد دعاي کميل مي‌نويسد:

"حضرت امير در اين دعا خود را گناه‌کار دانسته و مکرر اقرار به گناه و خطاهاي خود مي‌کند و آمرزش مي‌خواهد."(1)

 

آن چنانکه در مورد دعاي صباح نيز نظر مي‌دهد:

امام گفته: «إلهي قلبي محجوب و نفسي معيوب و عقلي مغلوب و هوايي غالب و طاعتي قليل و معصيتي کثير و لساني مقر بالذنوب». يعني خدايا قلب من محجوب و نفس من معيوب و عقل من مغلوب و هواي من غالب و طاعتم کم و معصيتم بسيار و زبانم اقرار دارد به گناهان. کسي نبوده به اين مقدس‌هاي دعاساز بگويد: آخر، اين چه امامي است که گاهي او را طيب و طاهر و معصوم و حجت مي‌خوانيد و گاهي او را يک خطاکار هواپرست!؟ (2)

در اين بررسي خواهيم ديد با وجود اينکه استغفار براي بخشش گناهان است؛ اما چنين نيست که صيغه‌ي استغفار فقط و فقط در هنگامي جاري شود که گناهي صورت گرفته باشد؛ بلکه بدون گناه هم مي‌شود استغفار کرد و شاهد فوايد و آثار آن بود؛ و از همين جا نيز استغفار معصوم توجيه مي‌شود.

شواهد بسياري حاکي از آن است که استغفار مثل آب است بر آتش گناهان، گنه‌کار چاره‌اي جز استغفار ندارد: سلاح المذنب الاستغفار(مستدرک وسائل12: 122) استغفار را نبايد ترک کرد و حتي نبايد به تأخير انداخت؛ بلکه در حد توان بايد اين ذکر شريف را در همه حال و همه جا تکرار کرد:

در خانه‌هايتان، نشست‌هايتان،سر سفره‌هايتان، در بازارهايتان، در مسيرهاي رفت و آمدتان، و هر جا که بوديد زياد استغفار کنيد؛ چرا که نمي‌دانيد مغفرت چه زماني نازل مي‌شود!"( مستدرک وسائل5: 319)

اولاً: بسياري از گناهان گناهند و ما از آن‌ها غافليم. ثانياً: بسياري از گناهاني که آن‌ها را کوچک مي‌پنداريم، براي علما حکم کبيره را دارند. ثالثاً: هيچ گناهي را نبايد کوچک بشماريم، چه بسا غضب خداوند درهمان گناه باشد

قبل از آن که به استغفار معصومين بپردازيم، نکته‌ي مهمي در درجات عاصي و معصيت است که تذکر آن ضروري به نظر مي‌رسد و آن اين است که ارتکاب گناه از هر که باشد قبيح است؛ اما اينکه گناه را يک مقوله‌اي تعريف کنيم که براي همه به يک درجه باشد نيز صحيح نيست. چه بسا همين تصور غلط ماست که تا مي‌گوييم گناه! زنا و شرب خمر و قتل و کلاه‌برداري و امثال اين معصيت‌ها و جرم‌ها به ذهنمان تداعي مي‌کند؛ در حالي که:

اولاً: بسياري از گناهان گناهند و ما از آن‌ها غافليم.

ثانياً: بسياري از گناهاني که آن‌ها را کوچک مي‌پنداريم، براي علما حکم کبيره را دارند.

ثالثاً: هيچ گناهي را نبايد کوچک بشماريم، چه بسا غضب خداوند در همان گناه باشد.

به اين ترتيب جاي اين سؤال باقي است که اگر ما براي گناهاني که خودمان هم توجهي به گناه بودن آن‌ها نداشته‌ايم استغفار کنيم خطا کرده‌ايم يا صواب؟ يستغفرالله ما لا يعلمون(بحار67: 343)

براي آن که ذهن خوانندگان براي مطلب اصلي مقاله مهياتر شود، نکات ديگري را که در استغفار علما و متقين قابل بررسي و تأمل است؛

متذکر مي‌شويم؛ از جمله:

الف: گاهي استغفار مي‌تواند از افعال خوب باشد نسبت به ترک اعمال خوبتر! به اين توضيح که:

شخصي که خدا به او عقلي مرحمت فرموده که خود را در دنيا به کاري واندارد که خود خدا متکفل آن شده؛ براي چنين شخصي در مراتب بالا؛ پرداختن به کار ديگر هرچند خير باشد، نوعي عصيان است و جاي استغفار دارد.

ب: استغفار فرشته‌ها براي فقها

وقتي گفته مي‌شود ملائکه براي فقيه(بحار78: 346) يا طالب علم(بحار2: 44) استغفار مي‌کنند؛ دليل بر آن نيست که فقيه و طلبه در حال گناهند و يا پرداختن به فقه و علم معصيت است! بلکه همان‌گونه که مي‌دانيم استغفار نوعي دعاست و برکت افزونتر را به دنبال دارد؛ و اميد هر دو گروه آن است که دعاي خير ملائکه سبب ريزش تمامي گناهانشان شود(چه گناهاني که مي‌دانند و چه گناهاني که نمي‌دانند) و بالنتيجه مقام آن‌ها بالاتر رود.

اينک برخي مواردي که در توضيح و توجيه استغفار پيامبر اکرم گفته شده، مرور مي‌کنيم:

الف: صرف توجه از محبوب به مخلوق:

آن حضرت به خاطر کارهايي که براي خلق انجام مي‌داده- اگرچه همه عبادت بوده ولي- آن توجهات را براي خودش نوعي جدايي بين خود و خدا و نوعي کوتاهي و گناه به حساب آورده و از باب حسنات الابرار سيئات المقربين استغفار مي‌کرده است. (تجربه:78)

ب: اسوه بودن معصومين:

اندکي تأمل کنيم: اگر پيامبر استغفار نمي‌کرد چه مي‌شد؟ چشم مردم به عمل پيامبر بود که اگر پيامبر استغفار نمي‌کرد، مردم هم زورشان مي‌آمد اين کلمه را بر زبان جاري کنند؛ لذا خداوند به پيامبرش خطاب مي‌کند تا در اهميت آن، ديگران به رسول خدا تأسي کنند(تجربه:78)

ج: آمرزش نبي براي امت خود:

گناه هر جمعيتي به حساب رهبر آن‌ها نوشته مي‌شود لذا خداوند به پيامبرش خطاب مي‌کند که اگر نجات امتت را مي‌طلبي براي گناهان آن‌ها آمرزش کن تا به اين واسطه، شفاعت تو را در حق ايشان بپذيريم. (تجربه:79)

د: از جمله آثار و فوايد استغفار:

علاوه بر موارد فوق بايد گفت: استغفار به خودي خود ارزش و فايده دارد؛ در اينجا بخشي از رواياتي را با هم مرور مي‌کنيم که در مورد آثار و فوايد استغفار سخن گفته‌اند:

1. مداومت بر استغفار(و انا انزلناه) همراهي با امام زمان را در پي دارد.

اسماعيل فرزند سهل نامه‌اي به امام جواد عليه السلام مي‌نويسد که:"چيزي به من ياد بده که هر وقت بخوانمش، در دنيا و آخرت همراهتان باشم! امام با خط مبارک خويش مرقوم مي‌فرمايند: أکثر من تلاوة انا انزلناه و رطب شفتيک بالاستغفار" بحار90: 379.

2. مداومت بر استغفار سبب مي‌شود نامه عمل شخص با درخشش بالا رود.

امام صادق عليه السلام فرمودند:"إذا أکثر العبد من الاستغفار، رفعت صحيفته و هي تتلألؤ" کافي2: 504، وسائل7: 176.

3. استغفار کدورت دل را مي‌برد:

ان للقلوب صداء کصداء النحاس؛ فاجلوها بالاستغفار(بحار90: 284 از رسول خدا)

حضرت محمد(ص) :هر کس مشکلي طاقت‌فرسا پيدا کرد يا مصيبتي سخت بر او وارد شد يا در زندگي به تنگنا افتاد،30000 بار بگويد: "استغفرالله و اتوب اليه" در اين صورت خداوند گره از کارش مي‌گشايد و در زندگي او گشايشي قرار مي‌دهد

4. استغفار نزول نعمت و بارش باران را در پي دارد:

در سوره هود:52 و نوح:11 "يرسل السماء عليکم مدرارا" را نتيجه استغفار مي‌بينيم. ذوالقرنين نيز از امتي که گرفتار قحطي و خشکسالي نشده بودند علت را پرسيد؛ پاسخ دادند:

من قِبلِ انا لا نغفل عن الاستغفار(مستدرک سفينه7: 601)

5. از فوايد استغفار، وسعت در روزي و اداي قرض است:

الاستغفار يزيد في الرزق(بحار90: 277)

اکثروا الاستغفار تجلبواالرزق(بحار90: 277)

من استبطأ الرزق فليستغفرالله(بحار90: 277)

6. استغفار سبب گره گشايي از هر مشکل و سختي مي‌شود.

من أکثر الاستغفار جعل الله له من کل هم فرجاً و من کل ضيق مخرجاً و يرزقه من حيث لا يحتسب(بحار90: 281)

عليک بالاستغفار فانه المنجاة(بحار90: 283)

همچنين خود حضرت رسول فرمودند:

هر کس مشکلي طاقت‌فرسا پيدا کرد يا مصيبتي سخت بر او وارد شد يا در زندگي به تنگنا افتاد،30000 بار بگويد: "استغفرالله و اتوب اليه" در اين صورت خداوند گره از کارش مي‌گشايد و در زندگي او گشايشي قرار مي‌دهد.(مستدرک وسائل12: 143)

7. براي فرزنددار شدن، استغفار پيشنهاد مي‌شود.

در سوره نوح آيه 11 مي‌خوانيم: "يمددکم باموال و بنين" به اين ترتيب امداد الاهي با رزق و روزي و فرزندان، را نتيجه ي استغفار مي‌داند.

در روايت‌هايي امام باقر عليه السلام با استناد به همين آيه دستور خاصي براي استغفار به اشخاصي مي‌هند که درخواستشان فرزنددار شدن بود(بحار84: 221 و 101)

8. از استغفار براي دفع بلا، غافل نباشيم.

ادفعوا ابواب البلايا بالاستغفار(مستدرک وسائل5: 318)

9. براي رفع غم و غصه، استغفار را فراموش نکنيم.

من کثر همومه فليکثر من الاستغفار(بحار90: 283)

10. محفوظ ماندن از گناه آينده، بخشيده شدن گناه پدر و مادر، و بخشش گناهان گذشته، از فوايد استغفار است.

امام صادق عليه السلام فرمودند: هر کس بعد از عصر جمعه 70 مرتبه بگويد: "استغفرالله و اتوب اليه" خداوند گناهان گذشته ي او را بيامرزد و در باقي مانده ي عمرش او را از گناه حفظ مي‌کند و چنانچه گناهي نداشته باشد گناهان پدر و مادرش را مي‌بخشد(بحار87: 91)

تمام آنچه گفته شد با احاديثي از اين قبيل سازگار است:

- خيرالدعاء الاستغفار(کافي2: 567) و يا

- خيرالعبادة الاستغفار(مستدرک وسائل12: 129) و

- ما من الدعاء شيء افضل من الاستغفار(مستدرک وسائل5: 318)

- أي دعاء افضل من الاستغفار و أعظم برکة منه في الدنيا و الآخرة؟!(مستدرک وسائل6: 188)

به طور کلي انسان غافل، استغفار را وقعي نمي‌نهد؛ هر قدر معرفت بالاتر رود استغفار و شدت آن نيز رخ مي‌نمايد؛ پس استغفار نبي، بدون هر گونه گناه، شديدتر است از استغفار مردم عادي گنه‌کار، و نيز ناله‌هاي اميرالمؤمنين در دعاي کميل نه حاکي از گناه معصومي‌چون حضرت امير است و نه معصيتکاريِ شخصيتي چون کميل؛ بلکه حاکي از معرفت والاي امام معصوم و لياقت و شايستگي شاگردي چون کميل است در تعلّم دعاي کميل

ه: ترفيع مقام:

نکته‌ي ديگر آن که يا بايد بپذيريم که مقامات بلندبالاي پيامبر بالارفتني تر است يا خير؟ اگر هست بايد تبعات آن را هم قبول کنيم و هر صلواتي را که مي‌فرستيم آن را هدرشده ندانيم و معتقد باشيم که مقام بلندِ فوق تصور ما از رسول خاتم بالاتر مي‌رود، که اگر اين را بپذيريم، استغفار حضرتش را هم از همين مقوله مي‌دانيم.

 

خاتمه:

به طور کلي انسان غافل، استغفار را وقعي نمي‌نهد؛ هر قدر معرفت بالاتر رود استغفار و شدت آن نيز رخ مي‌نمايد؛ پس استغفار نبي، بدون هر گونه گناه، شديدتر است از استغفار مردم عادي گنه‌کار، و نيز ناله‌هاي اميرالمؤمنين در دعاي کميل نه حاکي از گناه معصومي‌چون حضرت امير است و نه معصيتکاريِ شخصيتي چون کميل؛ بلکه حاکي از معرفت والاي امام معصوم و لياقت و شايستگي شاگردي چون کميل است در تعلّم دعاي کميل.

به همين جهت، گريه‌هاي حضرت رسول و امامان عليهم السلام از خوف خداوند بوده و شدت حضور خداوند در نزد آنان؛ و اما اشک خشک شده ي نويسنده، حکايتگر غفلت او از ياد خداوند و بي توجهي به يادکردِ قيامت است. دل که غافل شد، زبان به استغفار باز نمي‌شود.

اصولاً هيچکدام از ما مردم غيرمعصوم، حق نداريم خود را با معصومين پاک و پيراسته از هر ناپاکي و پليدي، مقايسه کنيم. آن کسي که جسارت مي‌کند و گريه ي حضرت امير را به حساب گناهان او مي‌گذارد، با کوتاه فکري خود، آن امام والامقام را در حد خود پنداشته و به مقايسه نشسته است! درست است که پيامبر در لباس بشري مبعوث شده؛ اما آن "قاب"نشين کجا و رتبه ي پست نويسنده کجا؟ خود آن بزرگواران به ما هشدار داده اند که لا يقاس بنا احدٌ: هيچ احدي را با ما قياس نتوان کرد!

در مورد استغفار معصومين به همين مقدار بسنده کرده، تحقيق و بررسي بيشتر را به وقتي ديگر و توفيقي افزون تر وامي‌گذاريم.

والسلام

 

پي نوشت:

1.تضاد ص60.

2. تضاد ص59.

بخش اعتقادات تبيان


منابع:

1. تجربه شيرين ندامت، محمدحسين يوسفي، دليل ما، چاپ اول1382 رقعي368ص. آنچه از کتب روايي مثل کافي، بحار، مستدرک سفينه بحار، وسائل ، مستدرک وسائل آدرس داده شده بر اساس اين کتاب است.

2. تضاد مفاتيح الجنان با آيات قرآن، سيد ابوالفضل برقعي(1329ه.ق-1413) چاپ اول1429ه.ق.

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه : فلسفه امامت
آخرین مطالب سایت