قورماغهاي روي تيفال
قورماغهاي روي تيفال
نگاهي به مجموعه«قورماغهاي روي تيفال*» نوشته سيد رضا خاتمي
از عنوان مجموعه چنين برميآيد که با اثري متفاوت مواجه هستيم. عنوان کتاب و نحوه تلفظ آن، خرده فرهنگ خاصي را در ذهن تداعي ميکند که در اصطلاح عاميانه به آن کوچه بازاري و داشمشدي و در اصطلاح سياسي به آن لمپنيزم ميگويند.
«قورماغهاي روي تيفال» عنوان مجموعهاي است شامل 70 نوشته از سيد رضا خاتمي که توسط نشر چشمه از سري کتابهاي جهان تازه شعر به چاپ رسيده است.
از عنوان مجموعه چنين برميآيد که با اثري متفاوت مواجه هستيم. عنوان کتاب و نحوه تلفظ آن، خرده فرهنگ خاصي را در ذهن تداعي ميکند که در اصطلاح عاميانه به آن کوچه بازاري و داشمشدي و در اصطلاح سياسي به آن لمپنيزم ميگويند.اما با ورود به کتاب، اثري از فرهنگ لمپنيزم نميبينيم و گويا خاتمي اين اسم را براي جذاب کردن مجموعه انتخاب کرده است. در عوض داخل کتاب با زبان شکسته و غير رسمي مواجه ميشويم.
پيش از ورود مدرنيته، فرهنگ و ادبيات به دو بخش شفاهي يا فرهنگ عامه و کتبي يا فرهنگ و ادبيات مکتوب که به خواص اختصاص داشت تقسيمبندي ميشد.
مردم عادي به هيچ وجه فرصت و توان علمآموزي نداشتند و علم و دانش و ادبيات مکتوب مختص به درباريان و خان زادگان بود.در عوض مردم عادي، فرهنگ و زبان مخصوص به خود را داشتند که آن را در اصطلاح فولکلور يا فرهنگ عامه ميگويند.
خاتمي در اين کتاب از زبان عاميانه استفاده کرده اما زير ساختهاي فرهنگ عامه را فراموش کرده است. نگاه خاتمي در اين کتاب بيشتر به نوع نگاه شاعران آمريکايي و فرهنگ عامه موجود در آن اشعار نزديک است تا به فرهنگ عامه ايراني.
ردپاي شاعراني چون بوکوفسکي، براتيگان و اندکي هم شل سيلوراستاين در سطر سطر نوشتههاي خاتمي به چشم ميخورد.
شايد بتوان حرکت بوکوفسکي و براتيگان به سمت زبان و فرهنگ عاميانه در جامعه آمريکا را نوعي واکنش به مدرنيسم و حرکت به سوي پست مدرن تلقي کرد. اين دو شاعر با کمک زبان و فرهنگ هنجارشکن عامه به هجو اوضاع روز و فرهنگ رسمي و غالب سرمايهداري پرداختند.
نگاه خاتمي در اين کتاب بيشتر به نوع نگاه شاعران آمريکايي و فرهنگ عامه موجود در آن اشعار نزديک است تا به فرهنگ عامه ايراني.
از آنجايي که ما معمولا برخوردمان با پديدههاي وارداتي همواره ناقص و يک بعدي است و هيچگاه يک فرهنگ را با تمام ضمايماش نميپذيريم، با اين فرم وارداتي ادبيات هم برخوردي يک سويه داشتهايم.
خاتمي در مجموعه خود تنها از پوسته آثار براتيگان و بوکوفسکي کمک گرفته و به بستر اتفاقات در کشور مبدا هيچ توجهي نداشته است. خاتمي تکنيکها را ديده ولي متوجه اين موضوع نشده که هدف از به کار بردن اين تکنيکها چيست.شايد بتوان با ذکر اين نکته از خاتمي دفاع کرد که با ايجاد دهکده جهاني و ورود اينترنت و ماهواره ما با يک فرهنگ عامه جهاني مواجه هستيم. فرهنگي که پوچ انگاري و نگاه هجو آميز به زندگي روزمره در آن غايت محسوب ميشود اما همين نکته هم غفلت از فرهنگ عامه خودمان را توجيه نميکند.
نکته قابل تحسين در مجموعه «قورماغهاي روي تيفال» همانا جسارت و نوجويي نويسنده است البته اين جسارت در حد يک حرکت ناقص و نيمه کاره باقي مانده و خاتمي در اغلب نوشتهها موفق نشده به شعر برسد و در چند قدمي آن متوقف شده است.همان طور که خودش نيز به اين قضيه اذعان دارد:
يا خروپف ميکني توي خواب
يا نميکني ديگه
جز اينه؟
هان؟
مثل همين چند خط
يا شعر هست به نظرت يا نيست
ميفهمي که.
عنصر اصلي و اساسي که خاتمي در نوشتههايش سعي در به کار بردن آن نموده، طنز است. اما به دليل شناخت ناقص، عنصر طنز در بسياري از آثار به فکاهه تبديل شده است. اگر طنز را نشان دادن تضاد بين حقيقت (آنچه بايد باشد) و واقعيت (آنچه وجود دارد) بدانيم يا به تعاريف ديگر طنز از جمله خاصيت اصلاح و تربيتي آن و يا خاصيت تابوشکني و هنجارگريزي آن بپردازيم، هيچ يک از عناصر فوق در کار خاتمي ديده نميشود که نام آثار را بتوان طنز گذاشت.حتي در بعضي مواقع خاتمي دچار شکلک درآوردن و لودگي شده است که تقديميه اول کتاب معرف اين نگاه است:
تقديم به همه اون علياکبر استاد اسديهايي
که نتونستن دفاع وسط تيم ملي شن
در بسياري از نوشتهها هجو زندگي روزمره و اتفاقات دم دستي و ساده که دستمايه کار نويسنده قرار گرفته به طنز نزديک ميشود اما نميتواند در جايگاه طنز قرار بگيرد.
من امروز
يک ژيان ديدم در خيابان
که اگر نميديدمش،
خب ، من امروز
يک ژيان نديده بودم در خيابان.
شايد بتوان خط افتراق و تمايز نوشتههاي خاتمي را از ديگر آثار، صميميت و به اصطلاح خودماني شدن آنها با مخاطب دانست، به طوري که مخاطب، شعرها را فردي پيژامه پوش و خوش مشرب تصور ميکند که روي پشتي يا مبل خانهاش لم داده و با گفتن لطيفههاي آبدار مخاطب را به خنده مياندازد.
بعضي وقتا
بايد سر زد به سفرهها
شايد يه جايي شون باز شده باشه
يا سوراخ
و نونا
بخصوص لواشا در حال خشک شدن باشن
طفلکيا
گناه نکردن که بربري نشدن
يا سنگک،
ظريفن!
نکته قابل تحسين در مجموعه «قورماغهاي روي تيفال» همانا جسارت و نوجويي نويسنده است البته اين جسارت در حد يک حرکت ناقص و نيمه کاره باقي مانده و خاتمي در اغلب نوشتهها موفق نشده به شعر برسد و در چند قدمي آن متوقف شده است.
نگاه تيزبين و ريزبين خاتمي به پديدههاي دم دستي که مخاطب با بي تفاوتي از کنارشان رد ميشود، قابل توجه است همين ريزنگاريها باعث شده که ساختاري ظريف و ريزبافت در نوشتهها به وجود آيد که علاوه بر جذاب بودن براي مخاطب تجربهاي متفاوت محسوب ميشود:
با زنم
نشستهايم و خاطرات مشترکمون رو مرور ميکنيم
اون وقتايي که
اتوبوساي واحد هر پونزده دقيقه در ميون
توقف ميکردن توي هر ايستگاه
از فردا
قراره اتوبوساي واحد
هر 10 دقيقه در ميون توقف کنن توي هر ايستگاه
نيست انگاري و پوچ گرايي، انديشهاي است که در تمام کارهاي خاتمي تکرار ميشود و از زاويه ديد خاتمي دنيا به نحو مضحکي پوچ و بي معني است.
در پايان اين که خاتمي قدمي به سمت تغيير زبان و اتمسفر شعر سپيد برداشته است اما در قدم اول به محدوده شعر هم نزديک نشده است.با حذف عناصر ملزوم شعري از جمله عاطفه، تخيل، جناس، تشبيه، استعاره و... رسيدن به شعر کاري دشوار، بلکه نشدني است. شايد اين تجربه بتواند راه گشاي شاعران ديگر در رساندن اين زبان و اتمسفر به شعر باشد اما اين راه لغزشهاي بسياري هم در پي دارد، شايد جوان ترهايي که از ابزار و اسرار شعر بي اطلاع باشند، اين راه را براي توليد آثار دم دستي و ساده برگزينند. آثاري که به دليل عامه پسند بودن، شايد بازار نشر شعر را در آيندهاي نزديک از آن خود کند. اما طي اين راه بدون در دست داشتن چراغ ميتواند لطمات جبران ناپذيري به پيکره شعر سپيد وارد کند.
در هر صورت اين زبان و فضا نيز مانند تمام ابزارهاي ديگر داراي کارکردهاي مثبت و منفي است و بايد اميدوار بود، خاتمي و شاعران بعد از او به کارکردهاي مثبت اين ابزار دست پيدا کنند.
پينوشت:
* قورماغهاي روي تيفال- مجموعهشعرسيدرضا خاتمي / نشر چشمه / تعداد صفحه: 95 صفحه/ قيمت: 2600 تومان
فرآوري: مهسا رضايي
بخش ادبيات تبيان
منابع: جامجم، نشر چشمه