ادبيات آلمان در ايران

Do not go gentle into that ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادبيات آلمان در ايران

بررسي ادبيات آلمان با حضور حداد، حسيني‌زاد و عبد‌اللهي


 ادبيات آلماني زيان و آثار نويسندگان نسل جديد اين حوزه در ايران با استقبال خوبي مواجه شده است، مترجمان ادبيات آلماني رفتيم تا در مورد چند و چون آن مي‌گويند.


از وقتي که اولين آثار ادبيات آلماني به ايران وارد شد، سال‌ها مي‌گذرد، اما ترجمه ادبيات اين کشور از طريق مترجمان زبان فرانسه و انگليسي به فارسي در سال‌هاي دور فراهم شد، اولين مترجمان زبان آلماني اندک بودند. اما حالا مترجمان زيادي ادبيات و فلسفه اين کشور را مستقيما از زبان آلماني به فارسي ترجمه مي‌کنند. علي اصغر حداد(1)، محمود حسيني‌زاد(2) و علي عبداللهي(3) سه مترجمي هستند از زبان آلماني آثاري را به فارسي ترجمه کرده‌اند؛ اين سه مترجم، از ادبيات آلماني زبان و ترجمه آن در ايران سخن گفتند.

سابقه ورود ادبيات آلماني زبان به ايران به چه دوره‌اي باز مي‌گردد؟

علي عبداللهي‌: براي ورود به بحث ابتدا بايد مقدمه‌اي درباره سابقه ادبيات فارسي در آلمان بگويم. در ابتداي دوره صفويه هياتي آلماني به ايران آمد و در راس آن‌ها چند ديپلمات و پزشک و بازرگان بودند، يکي از همراهان اين هيئت، آدام اولئاريوس و ديگري شاعر آلماني، پاول فلمينگ بود. بعد از برگشت آن‌ها «بوستان» و «گلستان» سعدي به آلماني به قلم اولئاريوس ترجمه شد. همچنين آدام اولئاريس دو سفرنامه درباره ايران و روسيه نوشت و اين آثار اولين آثاري بود که از ادبيات ايران به آلمان راه پيدا کرد، بعد وقفه‌اي نه چندان کوتاه، شعرهاي حافط به آلماني ترجمه شد.

 و اين توجه تا اواخر قرن نوزدهم به اوج خود رسيد، ولي از اوايل مشروطه معادله برعکس شد، نويسندگاني از ما تحت تاثير شعر و درام آلماني با ادبيات آلمان آشنا شدند و اين اولين آشنايي‌هايي بود که با ادبيات آلماني در ايران اتفاق افتاد.

علي اصغر حداد: از دوره مشروطه يا اواخر قاجاريه، ايران با ادبيات مدرن اروپا آشنا شد که اين آشنايي بيشتر از طريق فرانسه بود و آلمان آن‌چنان از طرف ايران مورد توجه نبود؛ اما توجه به ادبيات ايران با ترجمه شاهنامه و حافظ و خيام شروع شد.

عبداللهي: ايراني‌هايي که به آلمان مي‌رفتند هدف‌شان بيشتر تحصيل در رشته‌هاي صنعتي بود و توقعي هم از آن‌ها نبود که بيايند و مترجم ادبي شوند، براي همين مثلا آثار زيادي از هرمان هسه و اشتفان تسوايگ از زبان‌هاي ديگر به فارسي ترجمه شد.

ادبيات آلماني در سال‌هاي اخير زياد  ترجمه مي‌شود، در دوران گذشته از ادبيات کلاسيک ايران آثار زيادي به آلماني ترجمه شده بود، اما اين تعامل انگار جايي قطع شد و چيزي از ادبيات ايران به آلماني ترجمه نشد يا اگر هم شد بسيار کم بود، در حالي که مثلا روس‌ها از ادبيات ايران بيشتر ترجمه کرده‌اند، دليل اين موضوع به نظرتان چه بوده است آيا به کيفيت آثار ما بستگي دارد که مترجمان آلماني سراغ ترجمه آثار ايراني نيامده‌اند؟

حداد: به نظرم اين موضوع دو دليل دارد؛ يکي کيفيت آثاري که ارايه مي‌شود و ديگر عرضه کردنش.

عبداللهي: سير گرايش آلماني‌ها به ادبيات کلاسيک غيرآلماني به علت اشباع آن‌ها از ادبيات و اساطير يوناني در دوران رمانتيک افزايش پيدا کرد، دليل اين موضوع هم به خاطر گسترش شناخت‌ از جهان به خصوص ادبيات شرق بود که پديدآورندگان در اين ميان به طور جدي به ادبيات ايران روي آوردند. ولي در دوره جديد چون ما توليد فکر نداشتيم و در هيچ زمينه‌اي مطرح نبوديم، انگار حرفي هم براي گفتن نداشتيم و در نتيجه ادبيات آن‌ها به سمت ما سرازير شد و آن‌ها نيز به ادبيات ما ديگر نيازي نمي‌ديدند.

محمود حسيني‌زاد: نکته‌اي که اهميت دارد اين است که ما بايد ببينيم چه داريم که به جامعه کتاب‌خوان در دنيا بدهيم.

حداد: اثر بايد خيلي شاخص باشد که خودش خودش را نشان دهد. ادبيات ما به شکل عام چيزي ندارد که به آن‌ها بدهد.

 سير گرايش آلماني‌ها به ادبيات کلاسيک غيرآلماني به علت اشباع آن‌ها از ادبيات و اساطير يوناني در دوران رمانتيک افزايش پيدا کرد، دليل اين موضوع هم به خاطر گسترش شناخت‌ از جهان به خصوص ادبيات شرق بود که پديدآورندگان در اين ميان به طور جدي به ادبيات ايران روي آوردند

آقاي حسيني‌زاد وقتي شما ترجمه را شروع کرديد آثار معاصر ادبيات آلمان و به خصوص نسل جديد آلمان را ترجمه کرديد، آيا اين علاقه شخصي شما به ادبيات معاصر آلمان بود و با توجه به اين‌که آثار زيادي از ادبيات کلاسيک آلماني‌زبان‌ها در ايران ترجمه نشده است چرا ادبيات کلاسيک آلماني را ترجمه نکرديد؟

حسيني زاد: اول اين توضيح که من بيشتر از سي سال است که ترجمه مي کنم. يعني با ادبيات مثلا قرن بيستم شروع کردم. اما بعد خب حق داريد، آمدم سراغ ادبيات جديد آلماني زبان.  اين‌که چرا من سراغ نويسندگان معاصر رفتم يک دليل شخصي دارد و آن اين است که من بايد از کار خوشم بيايد؛ دوم اين‌که شايد اين موضوع هم موثر بوده که سراغ هر ناشر ايراني که مي‌رفتي از تو توماس مان مي‌خواست که اين موضوع به نوعي ناراحت کننده شده بود. به هر حال اين چند سال اخير سراغ نويسندگان نسل جديد آلماني زبان رفتم .

حداد: اين حرف آقاي حسيني‌زاد که بايد از اثري خوشم بيايد تا آن‌را ترجمه کنم در مورد من هم صادق است.

آقاي عبداللهي شما هم بيشتر شعرهاي آلماني و فلسفه را به فارسي ترجمه کرديد، خودتان هم شاعر هستيد آيا اين ترجمه کردن به خاطر اين بود که مي‌خواستيد ببينيد که شاعران ديگر چگونه شعر مي‌گويند و به نوعي قصد تجربه کردن داشتيد؟

عبداللهي: هر کسي که ترجمه مي‌کند در واقع دنبال يافتن پاسخي به پرسش‌هاي خودش است.

سابقه ترجمه ادبيات آلماني نسبت به ادبيات فرانسه و انگليسي کم‌تر است، اما نويسندگان آلماني که آثارشان به فارسي ترجمه مي‌شود خيلي زود تبديل به يک مد ادبي تبديل مي‌شوند، مثلا هرمان هسه يا تسوايک و

 

برشت بعد از ترجمه در ايران تبديل به مد شدند، حالا شاهديم که نويسندگان نسل جديد آلمان هم همين وضعيت را پيدا مي‌کنند، دليل اين استقبال چيست؟

حسيني‌زاد: مساله‌اي که هست اين است ما با  وجودي که با آلمان رابطه خوبي داريم؛ ولي ادبيات آلمان اين‌جا جا نيفتاده است. الان تاريخ ادبيات ايتاليا، يونان، روس داريم ولي تاريخ ادبيات آلمان نداريم. از سوي ديگر آلمان از لحاظ جغرافيايي اين شانس را دارد که در مرکز قرار گرفته است و ادبياتش ويژگي‌هاي خاص خود را دارد و به اين دليل ادبياتش خيلي راحت جا مي‌افتد.

حداد:  چيزي که در ادبيات آلماني زبان‌ها ديده مي‌شود اين است که آلماني‌ها فلسفي مي‌نويسند.

عبداللهي:  شايد چون ما نگرش‌مان به ادبيات بيشتر معنايي و انديش‌ورانه است و پشت سر شعرمان  حجم عظيمي از عرفان و متافيزيک نهفته است، شايد به همين دليل آثار ادبيات آلماني که بسيار وامدار فلسفه است براي خوانندگان ايراني جذاب باشد.

آيا اين استقبال به خاطر اين نبود که ما چون ادبيات کشورهاي ديگر را خوانده بوديم و ادبيات اين کشور درايران خوانده نشده بود آن چه ترجمه شد مورد توجه خوبي قرار گرفت؟ کارهاي برشت، هسه يا گونترگراس و هاينريش بل خوب تجديد چاپ شدند، اين استقبال از ادبيات آلمان استقبال کمي نبوده است؟ اين ادبيات چه جذابيت‌هاي ديگري براي خواننده ايراني ميتواند داشته باشد؟

حسيني‌زاد:  شايد به اين دليل باشد که کارهاي آلماني گزيده ترجمه مي‌شود و مترجمان زبان آلماني سراغ آثار گزيده مي‌روند. بنابراين اين گرايش دو دليل عمده دارد؛ يکي انتخاب درست است و ديگري متن‌هاي پرباري است که آن‌ها دارند.به همه اين موضوعات نيز بايد اضافه کرد که پس زمينه ادبيات آلمان بد نيست.

حداد: برشت را مثال مي‌زنيد، تاثير اين نويسنده بيشتر بعد از انقلاب است که بحث اجتماعي مطرح مي‌شود. کافکا را خيلي‌ها فيلسوف مي‌دانند يا هرمان هسه هم زمينه فلسفي دارد و اين‌ها باعث مي‌شود که اين آثار بيش از آن‌چه که انتظار مي‌رود در ايران با اقبال مواجه شود.

عبداللهي: مساله سبک و ترجمه از زبان غيراصلي و يا بحث بازترجمه چيزي جهاني است. آثار بزرگ که دوباره ترجمه مي‌شوند، بسيار اهميت دارد. با پيشرفت تحقيقات زباني و دانش زبانشناسي و نقد، نياز به ترجمه هاي جديد و به ويژه از زبان اصلي در همه جوامع احساس مي‌شود.

مساله‌اي که هست اين است ما با  وجودي که با آلمان رابطه خوبي داريم؛ ولي ادبيات آلمان اين‌جا جا نيفتاده است. الان تاريخ ادبيات ايتاليا، يونان، روس داريم ولي تاريخ ادبيات آلمان نداريم

ما سراغ نويسندگان و از سوي ديگر سراغ ترجمه متفکران ادبيات آلماني زبان رفته‌ايم و حتي از مکتب فرانکفورت خيلي در نقدهايمان بهره گرفته‌ايم يا در نمايشنامه‌نويسي، آثار نسل اول نويسندگان آلماني خيلي آميخته با فلسفه است، آيا به نظرتان در کارهاي جديدتر اين موضوع کمرنگ‌تر نشده است؟

حسيني‌زاد: يکي از کارهايي که نويسندگان نسل جديد آلماني مي‌کنند اين است که موضوعاتي که درباره آن مي‌نويسند، بسيار گسترده است.

حداد: يک يا دو وجه ديگر هم وجود دارد،که اين ادبيات را جهاني کرده است؛ يکي بخش تجربي اين آثار است که از لحاظ حجم خيلي قطور نيستند. ديگر اين‌که جنبه حسي بودن اين آثار نسبت به آثار نئوکلاسيک خيلي بيشتر است.

عبداللهي: تفاوتي که پيش‌ترها ادبيات آلمان با انگليس و فرانسه داشت، از تفاوت فلسفه و نگاه فلسفي در اين کشورها ناشي مي‌شد. واضح است که فلسفه آلمان فلسفه‌اي ايده‌آليستي و متافيزيک‌گرا است و به ذهن ما بيشتر ما مي‌آيد.

پي‌نوشت‌ها:

(1) علي اصغر حداد، مترجم با سابقه زبان آلماني 24 اسفند 1323 در محله راه کوشک قزوين به دنيا آمد.

(2) سيد محمود حسيني زاد (زاده 1325 دماوند) نمايش‌نامه نويس، مترجم آثار آلماني، داستان نويس، و منتقد ادبي ايراني است.

(3) علي عبداللهي (زاده 1347 بيرجند) شاعر و مترجم ادبي زبان آلماني ايراني است.

 

 

فرآوري: مهسا رضايي

بخش ادبيات تبيان


منابع: خبر‌آنلاين، همشهري، ويکي‌پديا

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت