قهرمانانی که سر به بیابان میگذارند
مقاله یک منتقد معروف آلمانی درباره ارنست همینگوی
قهرمانانی که سر به بیابان میگذارند
در خبرها خواندیم که «داشتن و نداشتن» را خجسته کیهان ترجمه کرده و به زودی از سوی نشر افق به بازار کتاب ایران عرضه میشود، همچنین اولین مجموعه داستان همینگوی به نام«در زمان ما» با ترجمه شاهین بازیل، به بازار کتاب ایران آمده است. نوشته کوتاهی که در پی میآید نظرات رایش رانیتسکی، معروفترین منتقد ادبی آلمانی، درباره همینگوی است که به همین بهانه ترجمه شده است:
اول باید دید که درباره همینگوی که چند نسل از نویسندگان، همچنین نویسندگان آلمانی را تحت تاثیر قرار داده است نظر ما چیست؟
تکنیک همینگوی مبتنی بر موجز نویسی و حذف اضافات در داستان است. شیوه بیان وی که به ظاهر ساده اما در واقع با گزیدهگویی توام با ظرافت، شفافیت و دقت همراه بود به حق مورد توجه و ستایش افراد با ذوق و قریحه قرار گرفته است. نثر او حتی برای مخاطبانی که با ادبیات بازاری دمخور بودند قابل فهم باقی ماند و باعث شد تا خوانندگان سادهلوح هنگام خواندن داستان احساس راحتی کنند و خوانندگان فرهیخته حس عذاب وجدان را کنار بگذارند.
بدین ترتیب همینگوی توانست هم توماس مان خوانندگان نوپا شود و هم کارل مای کتابخوانان پرتوقع و حرفهای، اما در هیچ جا، دست کم در هیچ کشور اروپایی، مثل آلمان مورد عشق و علاقه قرار نگرفت، آنهم در دوران هیتلر – اولین ترجمههای کتابهایش به زبان آلمانی در این دوره انجام شد و رمان «خورشید همچنان میدمد» در سال 1928 و مجموعه داستان «مردان بدون زنان» در سال 1929 به آلمانی ترجمه شدند - و نیز بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم، واقعاً چرا آثار همینگوی در آلمان بعد از جنگ تا این حد مورد اقبال قرار گرفته بودند؟
علت را باید در این واقعیت جست که همینگوی نشان میداد که هویت فرد تنها هنگام شکست است که قابلیت خود را به اثبات میرساند و او از شأن انسانی شکست خوردگانی تجلیل به عمل میآورد و تفوق اخلاقی مغلوب شدگان را می ستاید. پیام همینگوی به مردم این بود: «دنیا انسانها را میشکند، اما بسیاری از انسانها بعد از شکسته شدن قویتر از پیش برمیخیزند.»
همینگوی و شیلر
علاوه بر این خوانندگان آلمانی آنچه را که مربیانشان از دوران نوجوانی برای آنها وعظ میکردند در همینگوی باز یافتند. دنیای بیگانه و گاه عجیب و غریب همینگوی برای آنها کاملا آشنا بود. در کتابهای همینگوی نیز انضباط و بهخصوص انضباط شخصی مورد تجلیل قرار میگیرد و شرافت با وظیفه و مسئولیت پیوند میخورد. بنابراین آنچه این داستاننویس آمریکایی در آثارش مطرح میکند طنینی کاملا پروسی دارد. تحلیل همینگوی از جنگ نیز یادآور اشعار شیلر، شاعر آلمانی است آنجا که میگوید: « جبهه جنگ جاییاست که مرد هنوز ارزش دارد و نیز محلی است که شهامت انسان سنجیده میشود.» هر چند که خود شیلر جنگ را تجربه نکرده بود. یا این جمله معروف از نمایشنامه ویلهلم تل شیلر: «آنکس که زیاد میاندیشد کمتر عمل میکند.» که انگار از زبان قهرمانان آثار همینگوی بیرون آمده است حتی این جمله داستان «پیرمرد و دریا»ی همینگوی: «انسان ممکن است نابود شود اما نباید تسلیم گردد» که در آثار شیلر مشابهاش را میتوان یافت. آیا اکثر قهرمانهای آثار همینگوی با کارل مور – یکی از شخصیتهای آثار شیلر – نجیب، باشهامت و سرخورده که سر به بیابان میگذارد خویشاوندی ندارند؟
آرمانهای ساده با کیفیت ادبی بالا
انزجار همینگوی از کلمات پرطمطراق و توخالی و علاقه او به روایت بیاعتنا و سرد داستان در آلمان بعد از جنگ – سالهایی که نویسندگان آلمانی در جستوجوی شیوه تازهای در ادبیات بودند– هواخواهان بسیاری پیدا کرد. آلمانیهایی که نمیخواستند دیگر چیزی از سیاست بشنوند و از لفاظیهای ملیگرایانه خسته شده بودند از آثار همینگوی که غیرسیاسی و فاقد گرایشات ملی بودند استقبال کردند. قهرمانان آثارش را که اخلاقیات خاص خودشان را داشتند و به دنبال مفهوم تازهای از شرافت بودند، ستودند.
آلمانیهایی که آرمانهایشان را از دست داده بودند در همینگوی آرمانهایی نو یافتند. آرمانهایی که به آسانی میشد آنها را پذیرفت و شباهتی بسیار به آرمانهای ادبیات قدیم آلمان داشت و تنها تفاوتشان در سبک ادبی آنها بود.
(منبع: روزنامه فرانکفورتر آلگماینه)
رایش رانیتسکی/ ترجمه: زهرا ذوالقدری
تهیه و تنظیم : مهسا رضایی- ادبیات تبیان