جایی که امام خندید
جایی که امام خندید
آن دانشمند خواسته است يك تريلي را با بيست تن بار در يك قوطي كبريت جاي بدهد و مقداري از قوطي را هم خالي نگاهداشته است كه اگر در سر راه مسافري پيدا شود چند مسافر هم در توي آن قوطي كبريت جاي بدهد. اين مثال شديدا امام (ره) را خندانيد و در موقع مصاحبه اعضاي جلسه (آقايان شورويها و هم فضلاي ايراني) هم بسيار خنديده بودند.
***
در سال 1360 چند نفر از دانشمندان شوروي به رياست پروفسور گانكوفسكي به ايران آمده و براي مصاحبه به منزل اينجانب آمدند. اين مصاحبه كه در حدود دو ساعت طول كشيد، از طرف اعضاي وزارت خارجه كه در آن جلسه براي يادداشت حضور داشتند تايپ شده و در اختيار شخصيتهاي بزرگ قرار گرفت. پس از مصاحبه بعضي از آقايان پيشنهاد و اصرار كردند كه مطالبي از اين مصاحبه براي امام (ره) نقل شود. چند روز بعد با اقدام آن آقايان به خدمت ايشان رسيدم و مقدراي از آن مطالب كه ما بين ما مطرح شده بود، براي آن بزرگوار نقل نمودم. در ضمن آن مطالب اين مسئله را عرض كردم. پس از آنكه دانشمندان شوروي گفتند: ما با شما مشاركت فراواني داريم و ميتوانيم با يكديگر با همان مشتركات زندگي كنيم و نظام حكومتي ما كاري با ايدئولوژيهاي مذهبي ندارد و هماكنون مسلمانان فراواني در حزب ما مشغول فعاليتند اينجانب در پاسخ آقايان شورويها گفتم: ما بايد توجه داشته باشيم كه در اسلام مسئله توحيد و معاد و اينكه اين دنيا گذرگاهي بسيار پرمعني براي ابديت است و پيامبراني كه از طرف خدا براي به فعليت رساندن عقول مردم و هموار كردن يك حيات معقول براي آنان مبعوث شدهاند، بسيار با اهميت است و اسلام پاسخي را كه براي سه سوال (از كجا آمدهام و به كجا ميروم و براي چه آمدهام؟) آماده نموده است، بسيار جدي است و زندگي بدون پاسخ صحيح به اين سوالات را قابل تفسير و توجه نميداند و شما ميدانيد كه تا اين مسائل مورد اشتراك اقوام و ملل قرار نگيرد، اشتراك آنان در حيات واقعي ممكن به نظر نميرسد. و آنچه كه امكان دارد، يك زندگي مشترك ظاهري خواهد بود كه با كمترين عوامل در معرض دگرگوني قرار خواهد گرفت. سپس به آقايان دانشمندان شوروي گفتم: البته ما نوعي ديگر مشتركات داريم كه ميتوانيم با پذيرش آنها از تضادهاي كشنده كه همواره بر ضرر جوامع بشري بوده است، دست برداشته به رقابتهاي سازنده بپردازيم در اين موقع آقاي گانكوفسكي گفتند: اين مشتركات چيستند؟ اينجانب پاسخ داد: مانند قانونمندي جهان هستي، ارزشهاي اخلاقي مشترك، تحول و دگرگونيها بر موازين قانوني، پايدار تلقي كردن هر آنچه كه به نفع انسانها در روي زمين است، احساس اشتراك در لذايد و آلام يكديگر و غير ذلك، پذيرش اين امور مشترك ما را ميتواند به يك همزيستي سالم موفق برساند، به شرط اينكه همواره در صدد پيشرفت در تفاهم در حقايق عاليه هستي بوده باشيم. در اين موقع يك مثال براي اصل حركت و تحول از مثنوي مولوي آوردم كه در ابيات ذيل جلب توجه ميكند:
هر نفس نو مي شود دنيا و ما
بيخبر از نو شدن اندر بقا
عمر همچون جوي نو نو ميرسد
مستمري مينمايد در جسد
شاخ آتش را بجنباني بساز
در نظر آتش نمايد بس دراز
گفتم همين تشبيه حيات آدمي به رودخانه جاري را دانشمند معروف شوروي آقاي او پارين نيز در كتاب خود (حيات: طبيعت و منشاء تكامل آن ص 57) چنين بيان ميدارد: «بدنهاي ما مانند نهر روانند و موادشان بسان آب جوي پيوسته تازه ميشود.»
در اين موقع آقاي دكتر صالح علي اف كه ترجمه مصاحبه را به عهده گرفته بود چنين گفت: در يكي از مراكز علمي اتحاد جماهير شوروي يكي از دانشمندان گفت كه مولوي ماترياليست است. من گفتم ميدانند آن دانشمند با آن بيانش چه كرده است؟ آن دانشمند خواسته است يك تريلي را با بيست تن بار در يك قوطي كبريت جاي بدهد و مقداري از قوطي را هم خالي نگاهداشته است كه اگر در سر راه مسافري پيدا شود چند مسافر هم در توي آن قوطي كبريت جاي بدهد. اين مثال شديدا امام (ره) را خندانيد و در موقع مصاحبه اعضاي جلسه (آقايان شورويها و هم فضلاي ايراني) هم بسيار خنديده بودند.
***
علاقه حضرت امام به اهل بيت عصمت و طهارت امري بسيار آشكار بود و معظم له از مصاديق بارز كساني بودند كه مشمول اين حديث شريف بودند كه «يحزنون لحزننا و يفرحون لفرحنا». مخصوصا ارادت شديدي كه به سرور شهيدان امام حسين عليهالسلام داشتند، در كلمات ايشان كاملا واضح بود. ايشان به سرور شهيدان راه حق و عدالت بسيار تكيه ميكردند.
***
حضرت امام، تحمل و متانت فراواني در برابر سؤالات و سخنان هيجان انگيز طلاب از خود نشان ميدادند كه جلوهاي از روح عرفاني داشت.
***
نظم و قانونگرايي در زندگي فردي و اجتماعي از آن اهميت حياتي برخوردار است كه ميتوان گفت بدون آن نظم و ترتيب:
سعيكم شتي تناقض اندريد
روز ميدوزد و شب بر ميدريد
اينجانب در سير مطالعات محدود و بررسيهاي كه تاكنون در بعد نظام و قانونگرايي انسانها داشتهام، به اين نتيجه رسيدهام كه ضرورت و عظمت نظم و قانونگرايي و احساس جدي تكليف و انجام آن به حدي است كه ميتواند يك زندگي بي هويت و بدون مبنا و فلسفه و هدف را قابل تحمل و رضايت بسازد، چنانكه در مقداري قابل توجه از جوامع مغرب زمين ميبينم. و در صورت بياعتنايي به نظم و قانونگرايي در زندگي، با داشتن هويت و مبناي حقيقي براي زندگي و فلسفه و هدف قابل قبول براي آن حيات آدمي هويت و مبناي خود را از دست داده و سايه شوم پوچي بر آن زندگي گسترده باشد و زندگي پربار و پربركت امام بيانگر حكومت نظم و ترتيب بر زندگي ايشان است و از نزديكترين افراد با ايشان، بارها شنيده بودم كه ايشان در همه كارهاي سخت به نظم و ترتيب مقيد بودهاند.
**********************************قسمت آخر را اینجا ملاحظه کنید******************************
منبع خبرگزاری فارس
تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه