کليد ورود به بهشت 4 - طالوت فرمانده صبور اشموئيل
صبر و شکیبایی 4
کلید ورود به بهشت - قسمت اول
کلید ورود به بهشت - قسمت دوم
کلید ورود به بهشت - قسمت سوم
مقدمه:
حتما خاطر شریفتان هست که در شماره اول این مجموعه گفتیم:
صبر از مهمترین ارکان ایمان است، امیر مؤمنان علی علیه السلام موقعیت صبر را در برابر ایمان، همانند موقعیت سر نسبت به بدن میدانند در قرآن مجید نیز کمتر موضوعی را مانند صبر مورد تاکید قرار داده است.
حدود هفتاد آیه، از صبر سخن به میان آمده که بیش از ده مورد آن به شخص پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله اختصاص دارد.
در آن نوشتار 14 آیه را برایتان آوردیم و قرار به تحلیل آنها نهادیم.
در نوشتار دوم تحلیل اولین آیه را با این خلاصه آوردیم که :
در نوشتار سوم به بررسی سه آیهی دیگر رسیدیم و معنای صبر جمیل را تقدیم حضور نمودیم.
و اکنون
در پنجمین آیه سخن از یكى از پیامبران بنى اسرائیل است كه در تفاسیر و تاریخ از او به نام"اشموئیل"یاد كردهاند.
هنگامى كه بنى اسرائیل بر اثر ظلم سلطانى به نام"جالوت" آواره و بیچاره شدند، دست به دامن "اشموئیل" زدند تا رئیس و فرماندهى براى جنگ با «جالوت» برایشان تعیین كند. او طى انتخاب حساب شدهاى كه شرحش از موضوع این بحث خارج است،جوانى به نام «طالوت» را براى این كار برگزید.
هنگامى كه طالوت،لشكر عظیمى از بنى اسرائیل را براى جنگ با «جالوت»بسیج كرد، با فراست و هوشیارى كه خدا به او داده بود، دریافت كه این لشكر انبوه، كارایى چندانى ندارد، زیرا افراد سست اراده و كم طاقت بسیارى در میان آنهاست كه نه تنها سبب تقویت آنها نخواهند شد، بلكه باعث تضعیف روحیه دیگران نیز مىشوند، لذا تصمیم گرفت با آزمایشهاى متعددى آنها را تصفیه كند. پس از انجام این كار، گروه محدودى بیشتر باقى نماند.
آن گروه،از كمى نفرات خود نگران و ناراحت بودند و به یكدیگر گفتند:«ما امروز توان مقاومت در برابر لشكر عظیم جالوت را نداریم»، ولى به گفته قرآن: «كسانى كه علم بهملاقات خدا داشتند (و به روز رستاخیز معتقد بودند) گفتند: چه بسیار گروههاى كوچكى كه به فرمان خدا بر گروههاى عظیمى پیروز شدند و خداوند با صابران است، ...قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ ». 1
سپس، همین گروه، هنگامى كه در برابر «جالوت» و سپاهیان او قرار گرفتند،گفتند:
«پروردگارا! پیمانه صبر و شكیبایى و استقامت را بر ما بریز،گامهاى ما را استوار فرما و ما را بر جمعیت كافران پیروز نما، وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِینَ »2
به این ترتیب آنها نشان دادند كه با جمعیتى انبوه كه فاقد انگیزه و بىبهره از صبر و استقامتاند، در میدان نبرد پیروز نخواهند شد،بلكه گروه اندك،اما مصمم و شكیبا و ثابت قدم، مىتوانند بر لشكرهاى عظیم پیروز گردد و سرانجام نیز چنین شد. این گروه اندك به فرماندهى «طالوت»، توانستند «جالوت» و سپاهیان عظیمش را در هم بشكنند و «جالوت» نیز توسط داود علیه السلام - كه آن روز جوانى نیرومند در لشكر طالوت بود - كشته شد و بنى اسرائیل توانست زمینها و مردم دربند خود را از سیطره و اسارت دشمن آزاد سازند و به این ترتیب درس دیگرى درباره اهمیت صبر و استقامت در تاریخ از خودشانبه یادگار گذاشتند.
از این آیات استفاده مىشود كه انگیزه این صبر و استقامت،توكل بر خدا،ایمان به روز رستاخیز و پاداشهاى الهى بوده است.بعضى از روایات، تعداد این گروه اندك را 313 نفر دانستهاند (همانند اصحاب بدر كه 313 نفر بودند) و جالب این كه حضرت داود علیه السلام، جوان كم سن و سال اما نیرومند و با ایمان،با فلاخنى كه در دست داشت، پیشانى جالوت را نشانه گرفت و آن چنان ماهرانه، یكى دو سنگ پرتاب كرد كه درست بر پیشانى جالوت برخورد كرد.
به محض برخورد سنگ، جالوت فریادى كشید و از مركب فرو افتاد،لشكرش با مشاهده این واقعه،با وحشتى فراوان،به سرعت فرار كرده و از هم فرو پاشید،لشكرىكه طبق بعضى از روایات عددشان بالغ بر یكصد هزار نفر مرد مسلح به انواع سلاح بود.
در ششمین آیه، خداوند خطاب به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله كرده و ضمن این كه به او درس استقامت مىدهد،درسى كه برخاسته از زندگى پیامبران «اولوالعزم» است، مىفرماید:
«صبر و شكیبایى پیشه كن،آن گونه كه پیامبران اولو العزم شكیبایى داشتند و براى عذاب آنها(مخالفان)شتاب مكن، فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ ... »3
گرچه در این آیه شریفه،شكیبایى و صبر در تقاضاى عذاب براى مخالفان و دشمنان است تا بر آنها حجت تمام شود و اگر افرادى نیز در میانشان تمایل دارند تا در راه حقگام نهند،به گروه سعادتمندان ملحق شوند،ولى دستور،یك دستور كلى است و دلیل روشنى بر فضیلت صبر به عنوان یك برنامه عمومى،براى همه پیامبران اولو العزم است.
آرى همه پیامبران بزرگ و صاحب شریعت، با دشمنان سرسخت، نادان و لجوج روبرو بودند، ولى در این راه بیشترین استقامت را متحمل شدند تا هدایت امتشان را به بهترین صورت بجا آورند.
حضرت نوح علیه السلام 950 سال دعوت به خدا كرد و شب و روز زحمت كشید و در خلوت و جلوت،آنها را اندرز كرد، اما جز گروه اندكى به او ایمان نیاوردند.
حضرت ابراهیم علیه السلام را به میان آتش افكندند و حضرت موسى علیه السلام و مؤمنان قومش را با شدیدترین شكنجهها آزردند،حضرت عیسى علیه السلام را بعد از آزار زیاد، مىخواستند كه به دار آویزند، ولى خداوند او را نجات داد. خلاصه این كه پیوسته دنیا، محل برخورد حق و باطل بوده است كه در این میان فقط با نیروى صبر و استقامت مىتوان بر مشكلاتپیروز شد.
در این كه مراد از پیامبران «اولو العزم» چه كسانى هستند، بعضى آنها را به پیامبران صاحب شریعت جدید تفسیر كردهاند كه تعداد آنها به همراه پیامبر اسلام صلى الله علیه و اله پنج نفر مىباشد. انتخاب این عنوان براى آنها نیز به خاطر اراده محكم و عزم استوارشان در راه دعوت حق بوده است. بىشك این گروه از پیامبران نسبت به سایرین، با مشكلات بیشترى روبرو بودند، زیرا عرضه شریعت جدید و آیین تازه، مشكلات را در برابر متعصبان، بیشتر مىكند.
بعضى نیز آنها را هیجده نفر - كه نام آنها در آیات 83 تا 90 سوره انعام آمده - و بعضى نه نفر و بعضى هفت نفر و بعضى شش نفر و بعضى پنج نفر و بعضى تمام پیامبرانالهى را «اولو العزم» شمردهاند، زیرا معتقدند كه همه داراى عزم راسخى بودهاند، ولى بابا توجه به این كه «مِن» در جمله «اولو العزم من الرسل» «من تبعیضیه» است، قول اخیر بعید به نظر مىرسد و سایر اقوال نیز دلیل روشنى ندارد، جز همان كه در تفسیر آیه به نقل از معصومین علیهم السلام آوردیم كه تعداد آنها با پیامبر اسلام صلى الله علیه و اله پنج نفر بودهاند.
در هفتمین آیه باز خطاب به پیامبر اسلام صلى الله علیه و اله، ضمن دستور به شكیبایى در برابر استهزاء و تكذیب و آزار مشركان عرب و كافران متعصب، مىفرماید: «صبر جمیل پیشه كن، فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِیلًا»4
در تفسیر صبر جمیل، مفسران تعبیرات گوناگونى دارند كه در تفسیر آیه دوم در همین بحث آورده شد و با حدیث دیگرى آن را تكمیل مىكنیم.
امام باقر علیه السلام در پاسخ این سؤال كه صبر جمیل چیست؟ فرمودند: «صبر لیس فیهشكوى الى الناس، صبرى است كه در آن شكایت به مردم وجود نداشته باشد».5
اخلاق در قرآن جلد دوم، آیت الله مكارم شیرازى
گروه دین و اندیشه تبیان - حسین عسگری
1- بقره/ 249
2- بقره 250
3- احقاف/ 35
4- معارج/ 5
4- اصول كافى،ج 2،ص93.