صبر و شکیبایی
قسمت دوم
در قسمت اول با بیان اینکه: علمای علم اخلاق، صبر را به سه دسته تقسیم میکنند:1- صبر بر اطاعت، یعنی شکیبایی در برابر مشکلاتی که در راه اطاعت وجود دارد.
2- صبر بر معصیت، یعنی ایستادگی در برابر انگیزههای نیرومند و محرک گناه.
3- صبر بر مصیبت، یعنی پایداری در برابر حوادث تلخ و ناگوار و عدم برخورد انفعالی و ترک جزع و فزع.
آیات صبر را در قرآن کریم برایتان آوردیم و قول تحلیل آنها را دادیم. اکنون در شماره دوم این مبحث به تحلیل اولین آیه میپردازیم:
...إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (سوره ص،آیه 44)
ما او (ایوب) را شکیبا یافتیم، چه بنده خوبی که بسیار بازگشت کننده (به سوی خدا) بود.الگوهاى صبر و اسطورههاى مقاومت
درست است كه نام یا سرگذشت حضرت ایوب علیه السلام در چندین سوره از قرآن آمدهاست، ولى مشروحتر از همه،در سوره«ص» دیده مىشود كه نخستین آیه مورد بحث از آیات همان سوره است.
در آیه 44 سوره «ص» آمده است: «ما ایوب را شكیبا یافتیم، چه بنده خوبى بود كه بسیار بازگشت كننده به سوى خدا بود، ... «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» حضرت ایوب علیه السلام به عنوان یك آزمون بزرگ، گرفتار مصائب عظیمى شد تا درجه شكرگزارى او آشكار گردد و به مقام قرب پروردگار نزدیكتر شود.
او كه اموال، زراعت و گوسفندان فراوان و فرزندان برومند و لایق و متعدد داشت، در یك آزمون بزرگ، همه چیز، حتى فرزندان خویش را از دست داد و خود نیز به بیمارى شدیدى مبتلا شد.
آن حضرت چنان بیمار گشت كه از شدت درد به خود مىپیچید و بدین سان اسیر و دربند بستر بیمارى و درد گردید،ولى هیچ یك از این امور،از شكر او نسبتبه درگاهخداوند نكاست.
زخم زبانهاى زیادى از دوست و دشمن شنید، مصیبتى كه شاید بالاترین مصائببود، گاهى عباد و راهبان بنى اسرائیل به دیدنش مىآمدند و به صراحت مىگفتند: تو چهگناه عظیمى كردهاى كه به این عذاب «الیم»گرفتار شدهاى؟ ولى آن حضرت باز رشته صبر را از كف نمىداد، و چشمه زلال شكر و سپاس الهى را به كفران و ناشكرى آلوده نمىساخت. تنها كارى كه كرد این بود كه بعد از مدتى طولانى به پیشگاه خداوند عرضكرد: «بار پروردگارا! شیطان مرا به رنج و عذاب افكند (و انتظار گشایش تنها از تو دارم)، «واذكر عبدنا ایوب اذ نادى ربه انى مسنى الشیطان بنصب و عذاب »
هنگامى كه این پیامبر عظیم الشان تمام مراحل این آزمایش بزرگ را پشت سرگذاشت و با كوهى از صبر و استقامت در برابر مصائب بزرگ ایستادگى كرد، و شیطان را شرمندهتر و مایوستر ساخت، درهاى رحمت الهى به روى او گشوده شد و نه تنها اموال و فرزندانش به لطف الهى به او بازگشت، بلكه افزونتر از آن نصیبش و از همه مهمتر، به مقام پرافتخار «نعم العبد انه اواب» رسید. و به گفته «ابن مسعود» مفسر و قارى معروف: «این افتخار را براى خود در تاریخ بشریت ثبت كرد كه سر سلسله صابران تا روز قیامت خواهد بود، «راس الصابرین الى یوم القیامة»1
این مطلب را نباید ساده انگاشت كه یك انسانى كه داراى امكانات بسیار وسیع و گستردهاى است، یكباره همه چیز خود را از دست بدهد و بر خاك سیاه بنشیند و حتى نیش زبان دوست و دشمن را كه اثرش از خنجر و شمشیر بیشتر است، بشنود و آن گاه كلمهاى بر خلاف رضاى خدا كه حاكى از ناسپاسىاش باشد، بر زبان نراند و همواره زبانش به ذكر و شكر در گردش باشد، و در پایان كار، تنها سخنى كه مىگوید، همان باشد كه در بالا آوردیم، یعنى عرض حال و حكایت وضع خویشتن در پیشگاه خدا كند و نه غیر آن. عدهاى كه این جمله را شكایتى پنداشتهاند، سخت اشتباه كردهاند، زیرا كه كمترین اثرى از شكایت در آن به چشم نمىخورد و به گفته شاعر:
چار چیز آوردهام شاها كه در گنج تو نیست! |
نیستى و حاجت و عجز و نیاز آوردهام! |
1- تفسیر روح البیان،ج 8،ص 45 ذیل آیه
اخلاق در قرآن جلد دوم، آیت الله مكارم شیرازى