گناه شش ماهه
گناه شش ماهه
مردی در یکی از جلسات درس از واعظی شنید که اگر کسی در روز عرفه روزه بگیرد گناهان یک ساله او آمرزیده خواهد شد تابستان بود و روز عرفه نزدیک، مردی روز عرفه که رسید روزه گرفت اما از فرط گرما و عطش روزهاش را شکست زنش گفت: این چه کاری بود که تو کردی؟ مردی با خونسردی گفت: عیال ناراحتی نباش، عجالتاً این نصف روزه که من گرفتم کفایت پاک کردن گناهان شش ماههام را میکند انشاءالله شش ماه بعد هم خدا کریم است.
گریه پسر
مرد ثروتمندی از دنیا رفت روز تشیع جنازه پسری به دنبال جنازه حرکت میکرد و با صدای بلند گریه میکرد یکی از عابران از او پرسید: ایشان با شما چه نسبتی داشتند؟
پسر با ناراحتی گفت: چون ایشان هیچ نسبتی با من ندارند اینگونه ناراحت هستم.
لباس کدخدا
روزی همسایه کدخدا دم درآمد و گفت: دیشب توی خانهتان چه خبر بود؟ انگار چیزی از بالای پلهها افتاد پایین.
کدخدا جواب داد: چیزی نبود! عیال بنده کمی عصبانی شده بود لباسم را از پلهها به پایین پرت کرد.
همسایه جواب داد: پرت کردن لباس که اینجوری صدا نمیدهد.
کدخدا گفت: آخه من هم لای لباس بودم!!
ملای شرمنده
یک شب دزدی وارد خانه ای شد صاحب خانه زودی پرید و رفت توی صندوق قایم شد و از تو در صندوق را بست.
آقا دزده تمام خانه را گشت اما چیزی نصیبش نشد آخر سر رفت سراغ صندوق و همین که درش را باز کرد صاحب خانه را توی آن دید.
دزد که از ترس زبانش بند آمده بود گفت: اینجا چکار میکنی؟
صاحب خانه گفت: چی بگم پدر نداری بسوزه! چون آهی در بساط نداشتم از روی شما شرم داشتم.
تنظیم:بخش کودک و نوجوان