عموجان با هدیه آمد!(2)

ظهر که رایو داشت اذان می‏گفت، نبات مثل همیشه که عادت داشت نمازش را اول وقت بخواند، وضو گرفت و رفت یک گوشه‏ای به نماز ایستاد. بابام هم به نماز ایستاد. عموجان هم بلند شد و رفت وضو گرفت و آرام و شمرده، با حالتی دلنشین شروع به خواندن نماز کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عموجان با هدیه آمد!(2)

... ظهر که رادیو داشت اذان می‏گفت، نبات مثل همیشه که عادت داشت نمازش را اول وقت بخواند، وضو گرفت و رفت یک گوشه‏ای به نماز ایستاد. بابام هم به نماز ایستاد.

عموجان هم بلند شد و رفت وضو گرفت و آرام و شمرده، با حالتی دلنشین شروع به خواندن نماز کرد.

من، در حال خوردن میوه بودم، با خودم فکر کردم که حالا وقت برای نماز خواندن دارم و بعد از ناهار می‏خوانم. عموجان و نبات، نمازشان را تمام کردند عموجان آنقدر از اینکه نبات، نمازش را اول وقت خوانده بود خوشحال بود که من شنیدم آرام در گوش او گفت: «البته اجر شما دختر خوبم با خداست، اما من یک هدیه‏ی ناقابل باید به تو بدهم.»

نمی‏دانم چرا با شنیدن این جمله، یک دفعه دلم هری ریخت. در عالم کودکی با خودم فکر کردم که ای داد بیداد، الان است که عموجان، هدیه‏ای که آورده را به نبات بدهد و من، بی‏نصیب بمانم!

با عجله بلند شدم، وضو گرفتم و قبل از اینکه مادر، سفره را پهن کند، سجاده را درست روبه روی عموجان پهن کردم و شروع به خواندن نماز کردم!

نماز که تمام شد، عموجان مرا پیش خودش نشاند و مثل اینکه تازه مرا دیده باشد، دوباره با من روبوسی و صحبت کرد.

بعد، آرام پرسید: «چند تا سوال از تو می‏پرسم، اگر درست جواب بدهی، یک جایزه‏ی خوب پیش من داری!»

خیلی خوشحال شدم، عموجان گفت: «می‏دانی که ارکان نماز چند تاست؟!»

نبات که حرف‏های ما را می‏شنید با شنیدن این سوال یک دفعه پرید جلو و مثل اینکه بخواهد از معلم اجازه بگیرد. انگشت اشاره‏اش را به طرف عموجان بالا گرفت و داد زد: «من بگویم؟ من بگویم؟!»

عموجان آرام و با حوصله گفت: «از تو هم می‏پرسم عموجان. بگذار این یکی را احمد جواب بدهد.»

فوراً گفتم: «پنج تا: نیت، قیام، تکبیره‏الاحرام، رکوع و سجود.»

عموجان، خیلی خوشحال شد. این بار رو به نبات کرد و پرسید: «دخترم، حالا تو بگو فرق رکن و غیر رکن چیست؟!»

نبات، هنوز جمله‏ی عموجان تمام نشده، گفت: «بله! ارکان نماز، اجزای اساسی نماز هستند و اگر یکی از آنها به جا آورده نشود، یا اضافه شود نماز باطل است. حتی اگر از روی فراموشی باشد، اما واجبات دیگر نماز مثل قرائت و ذکر و تشهد و سلام و ترتیب و موالات اگر از روی فراموشی کم یا زیاد شود، نماز باطل نیست.»

عموجان، بی‏نهایت خوشحال شد گفت: «من می‏دانم هر سوالی که بپرسم، شما جواب آن را می‏دانید. فقط می‏خواهم در مورد رکن نیت بگویم کسی که نماز می‏خواند از آغاز تا پایان نماز باید بداند که چه نمازی می‏خواند و آن را برای انجام فرمان خدا انجام می‏دهد. نماز باید از هر گونه خودنمایی به دور باشد. یعنی نماز را تنها برای انجام دستور خداوند به جا آورده شود و اگر تمام یا قسمتی از آن برای غیر خدا باشد، باطل است!»

نمی‏دانم چرا وقتی که عموجان حرف می‏زد، دلم می‏خواست صورت او را غرق بوسه کنم. او مرا متوجه اشتباهم کرده بود. نماز من، خالص نبود. نبات و مادر مشغول چیدن سفره بودند که من بلند شدم و دوباره نمازم را خواندم.

عموجان مرا غرق بوسه کرد و گفت: «فقط باید به من باید قول بدهید از رایانه‏ای که برایتان خریده‏ام، به نوبت استفاده کنید!!»

از خوشحالی پریدم جلو و برای چندمین مرتبه، صورت عموجان را غرق بوسه کردم.

احمد عربلو

شاهد نوجوان

تنظیم: بخش کودک و نوجوان

***********************************

مطالب مرتبط

عموجان با هدیه آمد!(1)

یک جمجمه و دو سنگ

یک درس تازه(1)

اولین شب بهار

رزمنده ی فداکار

من بهار هستم 

خواب و بیداری

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت