داستان سرداب مقدس

گویا دریایی پر از آب دیدند که در انتهای آن مردی با بهترین هیئت، روی حصیری بر آب ایستاده و مشغول نماز است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستان سرداب

راستي امام مهدي(ع) در کجا و چگونه غايب شد؟ آيا در سرداب منزل پدرش غايب شد و هنوز نيز در آنجا است؟

در اين باره به شيعه تهمت‌هايي زده اند و مي گويند: شيعه معتقد است که مأموران خليفة عباسي به منزل حضرت در «سامرا» هجوم آوردند، تا او را دستگير کنند و آن حضرت که در آن هنگام در سرداب بود، از ديده ‌ها پنهان شد و تا کنون در آنجا بدون آب و غذا زندگي مي کند و روزي از آنجا ظهور خواهد کرد. اين داستان چنان شهرت يافته است که وي را «صاحب سرداب» لقب داده اند.

اين در حالي است که در منابع شيعي و کتاب‌هاي اماميه، هيچ نامي از «سرداب» نيست. نويسندگان اهل سنت در نوشته ‌هاي خود بر اين نظر اسرار مي ورزند و متأسفانه اين سخن دستاويزي براي حملة برخي از آنان به «تشيع» گرديده است.1

آنان پنداشته اند که شيعيان در ميان سرداب، امام خود را مي جويند و ظهورش را از آن نقطه انتظار مي کشند؛ از اين جهت، تهمت‌هايي به شيعه زده و در اين زمينه به خود زحمت مراجعه به منابع شيعه را نداده اند.

در حالي که بر اساس تاريخ و روايات شيعه، امام مهدي(ع) از هنگام ولادت در اختفا به سر مي برد و بنا به مصالحي تولد و زندگي او آشکار نبود و بعد از رحلت پدر گرامي‌شان، غيبت صغراي آن حضرت، آغاز شد. امام مهدي(ع) بعد از نماز گزاردن بر پيکر پاک پدر و تدفين آن حضرت، وارد منزل شد و ديگر کسي آن حضرت را در اجتماع و در ميان مردم نديد.2

آن حضرت بنا به روايات شيعي در ميان مردم زندگي مي کند و در موسم حج حاضر مي شود، ولي مردم او را نمي شناسند.3

شيعه اين خانه و اين سرداب را محترم مي دارد؛ زيرا امامانشان در اين خانه زندگي مي کردند، و در همين خانه، امام ‌هادي(ع)، امام عسکري(ع) و نيز امام مهدي(ع) خداوند سبحان را عبادت مي کردند

خانه اي که از آن سخن گفته مي شود، دو قسمت داشت؛ يک سمت براي مردان و قسمت ديگر براي زنان، يک سرداب هم زير اتاق‌ها قرار داشت. که در روز‌هاي گرم، اهل خانه در آن سرداب زندگي مي کردند.

شيعه اين خانه و اين سرداب را محترم مي دارد؛ زيرا امامانشان در اين خانه زندگي مي کردند، و در همين خانه، امام ‌هادي(ع)، امام عسکري(ع) و نيز امام مهدي(ع) خداوند سبحان را عبادت مي کردند. اين يک امر معقول و طبيعي است که به جهت علاقه مندي به پيشوا و رهبر ديني، آنچه متعلق به او است محترم داشته شود، در ميان تمامي اديان و مذاهب چنين است و شيعه از اين عشق و احترام به مکان‌هاي مقدس و مشاهد مشرفه دفاع مي کند و آن را از مصاديق «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ »* مي داند؛ امّا اين احترام، غير از آن تهمت‌هاي مخالفان، به شيعه است.

هنگامي که پرده را بالا زدند، گويا دريايي پر از آب ديدند که در انتهاي آن مردي با بهترين هيئت، روي حصيري بر آب ايستاده و مشغول نماز است. دو نفر وارد آب شدند، و آنگاه که نزديک بود غرق شوند با اضطراب از آن خارج شدند. ساعتي بيهوش ماندند؛ سرانجام سرپرست آنان از فرد نمازگزار عذرخواهي کرد، ولي آن فرد نمازگزار بدون التفات به آنان نمازش را ادامه داد

حقيقت اين است که داستان غيبت حضرت مهدي(ع) در سرداب «سامرا» و زندگي کردن آن حضرت در اين مکان، دروغ و بهتاني بيش نيست و هيچ يک از بزرگان شيعه، چنين باوري نداشته و ندارند.4

دو گزارش تاريخي دربارة سرداب

در آغاز خلافت «معتضد» عباسي، در سال (279ق.) دو بار خانة امام عسکري(ع) از سوي حکومت تفتيش شد. يک بار «معتضد» سه نفر را به صورت مخفيانه به خانة حضرت فرستاد و فرمان داد: هر کسي را که در آن خانه يافتيد، بکشيد و سرش را براي من بياوريد، اين سه نفر وارد خانه شدند و يک اتاق مخفي يافتند که پرده اي زيبا داشت. هنگامي که پرده را بالا زدند، گويا دريايي پر از آب ديدند که در انتهاي آن مردي با بهترين هيئت، روي حصيري بر آب ايستاده و مشغول نماز است. دو نفر وارد آب شدند، و آنگاه که نزديک بود غرق شوند با اضطراب از آن خارج شدند. ساعتي بيهوش ماندند؛ سرانجام سرپرست آنان از فرد نمازگزار عذرخواهي کرد، ولي آن فرد نمازگزار بدون التفات به آنان نمازش را ادامه داد. اين سه نفر پيش خليفه رفتند و آنچه را که ديده بودند براي او بيان داشتند. خليفه گفت: اين سخن را به هيچ کس نگوييد.

حقيقت اين است که داستان غيبت حضرت مهدي(ع) در سرداب «سامرا» و زندگي کردن آن حضرت در اين مکان، دروغ و بهتاني بيش نيست و هيچ يک از بزرگان شيعه، چنين باوري نداشته و ندارند

بار ديگر در پي اين حادثه «معتضد» حملة ديگري را ترتيب داد و گروه بيشتري را به خانة امام عسکري(ع) فرستاد، اين گروه وقتي وارد خانه شدند، از درون سرداب صداي قرائت قرآن شنيدند، پس بر در سرداب ايستادند و مراقب بودند تا کسي از آنجا خارج نشود. فردي که درون سرداب بود (گويا امام مهدي(ع)) از غفلت آنان استفاده کرد و از سرداب خارج شد. وقتي رئيس آنان آمد، گفت: داخل سرداب شويد و فردي را که قرآن مي خواند دستگير کنيد، گفتند: مگر او را نديدي که خارج شد؟ گفت: پس چرا او را دستگير نکرديد؟ گفتند: گمان کرديم تو او را ديده اي. بنابراين، اقدامي نکرديم.5

تنها موردي که نام سرداب در ارتباط با حضرت مهدي(ع) در روايات شيعي وجود دارد اين دو مورد است و مربوط به 19 سال پس از شروع غيبت صغرا است؛ آن هم با اين مضمون که آن حضرت از سرداب خارج شد. اين داستان کجا و داستان ساختگي شروع غيبت از سرداب و بقاي حضرت در آن سرداب و اجتماع شيعه در آن مکان در هر صبح و شام و انتظار خروج حضرت کجا؟!.

 

تنظيم شده توسط موسوي

بخش دين  و انديشه تبيان

 

پي‌نوشت‌ها:

1. معروف الحسني، هاشم، سيرة الأئمة الأثني‌عشر، ج 2، ص 534.

2. صدوق، محمد بن علي بن حسين، الارشاد، ج 2، ص 475.

3. همان، ص 379.

4. طوسي، محمد بن حسن، الغيبة.

5. همان، ص 176.

*. جزء 18 سوره نور آيه 36 فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ يعني [اين چراغ پرفروغ‏] در خانه‏هايى قرار دارد كه خداوند اذن فرموده ديوارهاى آن را بالا برند [تا از دستبرد شياطين و هوسبازان در امان باشد]؛ خانه‏هايى كه نام خدا در آنها برده مى‏شود، و صبح و شام در آنها تسبيح او مى‏گويند... 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت