تلنگر های خودمانی
تلنگرهای خودمانی
... پيغمبر آنها را راهنمايي كن. بهشت چيزي نيست كه آدم از آن بگذرد و جهنم چيزي نيست كه آدم از آن نترسد. بدي راه جهنم است، بهشت راه خوبي است. اگر خدا ميخواست همه آنها را امت واحدي قرار ميداد و به زور آنها را هدايت ميكرد ولي هدايت اجباري فايده ندارد. خدا ميتوانست همه را هدايت كند ولي اين كار را نكرد و گفت هر كس بايد به دست خودش هدايت بشود و آزادي داشته باشد. اما خداوند هر كس را بخواهد مورد رحمتش قرار مي دهد. اما كسي كه ظالم است ديگر ياوري ندارد. آيا آنها غير خدا را ولي خود برگزيدند؟ در حالي كه ولي فقط خداوند است و اوست كه مردگان را زنده ميكند و اوست كه بر هر چيزي تواناست حيات و ممات دست خداست. خدا دانا و تواناست، خدا ولي انسان است. كسي كه انسان را سرپرستي ميكند خداست. غير خدا كجا را بگيريم در هرچه اختلاف كنيد داوري اش با خداست. اين است پروردگار من و به سوي او باز ميگردم. بايد تكيه به خدا كرد غير خدا تكيهگاه، پناهگاه و جايگاهي نداريم. او آفريننده آسمان و زمين است. چقدر خدا به ما بگويد و دردل ما كه سنگ است اثر نميكند؟ او آفريننده آسمان و زمين است و از جنس شما همسراني براي شما آفريد و جفتهايي از چهارپايان آفريد و شما را به وسيله همسران زياد ميكند. هيچ چيز مانند او نيست و او شنوا و بيناست. كليد هاي آسمان و زمين از آن اوست. روزي را بر هركس كه بخواهد گسترش ميدهد يا محدود ميسازد. او به همه چيز داناست او ميداند روزي چه كسي را بايد وسعت بدهد و براي چه كسي را بايد كم كند. آييني را براي شما تشريح كرد كه به نوح توصيه كرده بود و آنچه را برايت و وحي فرستاديم و به ابراهيم و موسي و عيسي سفارش كرديم اين بود كه دين را بر پا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد. بر مشركان گران است آنچه آنها به سويش دعوت ميكنيد. خداوند هر كس را كه بخواهد برميگزيند و كسي را كه به سوي او باز گردد هدايت ميكند. راه هدايت اين است كه انسان رو به خدا برود. آنان پراكنده نشدند مگر بعد از آن كه علم و آگاهي به سراغشان آمد و اين تفرقه جويي به خاطر انحراف از حق و عداوت و حسد بود و اگر فرماني از سوي پرودگارت صادر نشده بود كه تا سلامت معيني زنده و آزاد باشند، در ميان آنها داوري ميشد و كساني كه بعد از آنها وارثان كتاب شدند نسبت به آن در شرك و ترديد بودند، شكي همراه با بدبيني.« اختلاف بعد از علم بد است. اختلاف قبل از علم اشكال ندارد». اگر علما با علم عمداً اختلاف كنند مورد عذاب خداوند قرار ميگيرند.
پس به همين خاطر تو نيز آنها را به سوي اين آيين الهي دعوت كن و بر آنچه كه مأمور شدهاي استقامت نما و از هوي و هوس آنها پيروي نكن و بگو به هر كتابي كه خدا نازل كرده ايمان آوردم و مأمورم در ميان شما عدالت كنم. خداوند پرودگار ما و شماست. نتيجه اعمال ما از آن ماست و نتيجه اعمال شما از آن شماست. خصومت شخصي در ميان ما نيست. خداوند ما و شما را در يك جا جمع ميكند و بازگشت همه به سوي اوست. چقدر خدا در مورد مبدأ و معاد صحبت ميكند؟
اين ترجمه 7 آیه بود که پيرامون مبدا و معاد صحبت ميكند. ميگويد خدا هست و قيامتي هست. در نماز هم روزي چند مرتبه ميگوييم الحمدالله رب العالمين- مالك يوم الدين. سير من الحق الي الحق. اين سير هم تمام شدني نيست . يعني مبدأ و معاد يكي است. مالك يوم الدين يوم ظرف است خدا كه مالك ظرف نيست. در ظرف قيامت براي همه مشخص مي شود كه مالك خداست. امروز مالك خداست اما ما همه الان غافليم. مشغول اسبابي شده ايم و خيال ميكنيم اسباب موثر است. حال آن كه تاثير اسباب را هم خدا گذاشته است. مسبب الاسباب را بايد ديد. مالك خداوند است مالك دنيا و آخرت خداست. حجابهايي در پيش روي ماست 700000 حجاب پيش روي ماست غير از خدا هيچكس نميداند. خدايا ما را ببر به سمت خودت. سراسر اين سورهها يك كلمه است: مبدأ و معاد كه هر دو يعني خدا. رفتن به سوي خداست و خداگونه شدن است. از اول قرآن تا آخر ميخواهد بگويد خدا هست.
بعضي ها مي روند پاي منبر قرآن را باز ميكنند و ميخوانند اين كار هم توهين به منبر است و هم توهين به قرآن.
ما داريم از قرآن و محتواي قرآن و اسلام دور مي شويم. خدا دانا و تواناست. بايد قرآن را فهميد. اسلام اين چيزي نيست كه ما دلمان ميخواهد. بايد آنچه كه هست ما اجرا كنيم. ما داريم از قرآن و محتواي قرآن دور ميشويم. ما دنبال ظواهر هستيم و ظاهر فايده ندارد. مثل اينكه ما بريم بازار به جاي گردو پوستش را بگيريم. درست است كه اسلام پوسته دارد، ولي باطني هم دارد و باطن و مغز اسلام هم توحيد است. خدا پرستي است انسان بايد بايد بداند كه خدا داناست و توانا. از علامه طباطبايي پرسيدند چطور قرآن بخوانيم؟نه گفت با وضو نه گفت بي وضو نه گفت رو به قبله. گفت كلام خداست. عالم كلام خدا نيست؟ پس چرا نميشنويم؟ كو گوش كه دهد گوش؟
اگر آخوندي بد بود نمازتان را ترك نكنيد. روحانيت است كه همه چيز ما را حفظ كرده است. روحاني عالم نه روحاني نما. علما اسلام خيلي دقيق هستند. سيد بحرالعلوم نيمه شب ميفرستد سراغ صاحب مفتاح الكرامه و به او مي گويد چرا همسايه تو شام ندارد؟ مي گويد آقا نميدانستم، ميگويد نمي دانستي؟ اگر ميدانستي كه يهودي بودي، بلند شو اين غذا ها را برايش ببر.
سيد بحرالعلوم از كساني است كه اگر بتوانيم بگوييم آيت الله العظمي به امثال او ميشود گفت. هر چند آيت الله العظمي ائمه هستند، اميرالمومنين است، ائمه هستند. با كلمات هيچ چيز عوض نمي شود. برليان سنگ پا نمي شود. با الفاظ هيچ دگرگوني در عالم نيست. الفاظ اثر ندارد. ما از لحاظ تئوري همه خدا پرست هستيم ولي از لحاظ عملي پا را روي حق ميگذاريم و طوري رفتار مي كنيم انگار خدا نيست. اين دين نيست دين يعني آدم بداند كه خدا حاضر و ناظر است و خدا دانا و تواناست.معيار بدهيد دست مردم كه اگر عالمي ديديم كه شيك پوش است نگوئيم اين با خدا نيست و اگر كسي لباس شلخته پوشيد بگوئيم با خداست. براي مردم در راه خدا آبرو بگذاريد، كاري كه از دست شما بر ميآيد انجام دهيد. شده با نامه يا تلفن اگر كاري از دست شما برآمد و انجام داديد، براي شما 9 هزار سال عبادت مينويسند. حالا هي قرآن بخوانيم و عبادت كنيم. 9 هزار سال عبادت مينويسند شبها نماز و روزها روزه. اين را از پيامبر خدا و امير المومنين و امام حسين روايت شده. كوشش كنيد به خاطر خدا و خدمت به مردم. سيد بحرالعلوم گريه ميكرد آخر عمر كه من همه كار كردم ولي آبرو گرو نگذاشتم. آقاي كاشف الغطاء كه شاگرد ايشان بود گفت من اين كار را مي كنم. ما تا قدرتي به دست مي آوريم خدا را فراموش ميكنيم، خدا نگهمان داشته همه مثل هم هستيم بايد به قدرت برسيم اون وقت معلوم ميشود مسلمانيم يا نه.
مالك اشتر با اين عظمت آشغال ريختند توي سرش، به آن فرد گفتند اين وزير جنگ علي است، لرزه به تنش افتاد رفت دنبال مالك ديد دارد نماز ميخواند، افتاد به پايش، مالك گفت چه كار ميكني؟ من آمده ام نماز بخوانم براي تو دعا كنم كه دستگيرت نكنند.
اگر كسي را بخنداني بهشت به تو واجب ميشود ولي به شرط آنكه كسي را مسخره نكني.بچه ها با خدا قهر نكنيد. خدا قهر نكرده ما قهر كرديم. اسلام يعني اين. علماي اسلام مسلمانند. خدا كند مسلمان بميريم. علماي اسلام بنده خدا هستند و به فكر بندگان خدا هستند. و من احسن قولن ممن دعا الي الله. كي بهتر از علما هست كه دعوت به خدا بكند؟ اما با عمل صالح، نه فقط با حرف و منبر. اينقدر سخنرانها رفتند جهنم كه حساب ندارد، اينقدر از روي اين منبرها به ته جهنم رفتهاند كه حساب ندارد. منبر و محراب دليل نيست. گول نخوريد. صداقت ميخواهند. حقيقت ميخواهند.
رفتن كربلا و مكه كه هنر نيست. خولي و شمر هم رفته كربلا. بله كربلا رفتن خوب است اما براي كسي حقپرست. اين شبها محور حرفهاي من اين است خود بين نباشيم و خدا بين باشيم. تا آدم خودبين است نميتواند خدا پرست باشد. هر كس پاي روي حق بگذرد نامرد است. علي مرد است لعنت بر هر چه نامرد. خيلي از خدا فاصله گرفتيم خدا را فراموش كرديم بدبخت شديم قرآن كتاب هدايت، كتاب انسان ساز قرآن ميخواهد انسان بسازد نه حيوان يك باغ وحش چه فايدهاي دارد قرآن بخواند. قرآن بدون تهذيب شيطاني، تهذيب نباشد عالم شيطان است. خدا توبه بده ما را .
سخنراني استاد محمود امجد
منبع سایت آیةالله امجد
تنظیم حسن رضایی گروه حوزه علمیه