فعالیتهای قرآنی رهبر انقلاب
فعاليتهاي قرآني رهبر انقلاب
«دورى ما از قرآن را رژيم كافر ملحد معاند پهلوى بهوجود آورد. لذا وقتى كه من مىگويم اگر ما پنجاه ميليون نفر هستيم، غير از چند ميليون بچههاى كوچكِ زير پنج سال، بقيه بايد بتوانند قرآن را از رو تلاوت كنند، شما تعجب مىكنيد؛ در حالى كه تعجب ندارد. مگر اين طورى نبود؟ قبل از دوران رژيم گذشته، تقريباً اينگونه بود. بىسوادها اكثريت قاطع بودند، اما غالب آنها قرآن را بلد بودند. شما جوانان نديدهايد، ولى من و كسانى كه در سنين من هستند، به تكرار و تكرار كسانى را ديدهايم كه سواد روخوانى نداشتند و حروف فارسى را نمىشناختند، ليكن مىتوانستند قرآن را از رو بخوانند.»1
در مطالعات مستند تاريخ معاصر ايران در دورهي پهلوي، كمرنگ كردن رابطهي مردم با نمادها و باورهاي ديني و مذهبي يكي از برنامههاي آن رژيم براي شكستن سد فرهنگ ديني جامعهي ايران در برابر برنامههاي غارتگرانه و سوء استفادههاي سياسي و اقتصادي به شمار ميرود.
سياستهاي آموزشي و فرهنگي پهلويها بهگونهاي بود كه بچههاي مدرسهاي با نتهاي موسيقي بيشتر آشنا باشند تا آواي قرآن و جوانان بيشتر اوقات خود را در كاخهاي جوانان بگذرانند تا در مساجد و محفلهاي مذهبي و قرآني.
«مكتبهاى قرآن، بچههاى چهار ساله و پنج ساله را قرآن درس مىداد. من خودم در سن پنج سالگى به مكتب رفتم و قرآن ياد گرفتم. امثال من، در همان مكتبى كه ما مىرفتيم، زياد بودند و اصلاً مكتبخانهها همين طور بود. اين مكتبخانههايى كه رژيم منحوس پهلوى، شجاعت و شهامت به خرج داد! و رعد و برق كرد و آنها را برچيد، خانههايى براى تعليم قرآن بودند. يك زن يا مردى مىنشست، بچههاى مردم را قرآن ياد مىداد، بعد اين بچهها در جامعهاى مىافتادند كه در آن، سواد و علم و فرهنگ، متعلق به عدهى خاصى بود، اما قرآن را بلد بودند.»2
سياستهاي پهلويها تا اندازهاي در سطح جامعهي ايران كه به تدريج بيشتر جمعيت آن سر و شكل فرهنگ شهري به خود ميگرفت، كارگر افتاد و بهويژه در سالهاي پيش از دههي 40 جوانان مملكت را يا به اعتياد و بيبند و باري و يا به انديشههاي شرقي و غربي سوق داد.
«ما بايد قبول كنيم كه ملت ما در نيم قرن پيش از پيروزى انقلاب، كه واقعاً مدت كمى نيست، روزبهروز از قرآن فاصله گرفته و دور شده است. [...] آن سياستى كه رژيم وابستهى فاسد خبيث دشمن را در اين كشور بر سر كار آورد و بيش از پنجاه سال مسلط نگهداشت، يكى از بزرگترين ضربههايى كه زد و ضررهايى كه وارد كرد، همين بود كه قرآن را بهتدريج كنار گذاشت؛ تا آنجا كه از ميان جامعهى ما قرآن بيرون رفت. [...] من پيش از انقلاب، وقتى به وضع قرآن در جامعهى خودمان نگاه مىكردم و جوانهايى با اين استعداد و شوق و علاقه را مىديدم كه از قرآن دور مىماندند، چه خون دلى مىخوردم.»3
بقيه از يادم رفتند
رشد حركتهاي مذهبي و سياسي در دههي چهل و فعاليتهاي گسترده و خودجوش فرهنگي اجتماعي مذهبيان، رژيم پهلوي را به سياست تظاهر كشاند. قرآنهاي نفيس از سوي دستگاه فرهنگي پهلوي منتشر ميشد و در مساجد بزرگي مانند گوهرشاد مشهد، جلسات قرائت قرآن برگزار ميشد. البته از آن طرف، رژيم هرگونه فعاليت هماهنگنشده از سوي مذهبيان را كنترل ميكرد و هر برنامهي مذهبي را كه در چارچوب سياستهايش نميگنجيد، سركوب ميكرد. در اين دوران به خاطر سياستهاي رژيم پهلوي، حتي دسترسي به قرائتهاي مشهور قاريان بزرگ كه ميتوانست تأثير زيادي در جذب و علاقمند شدن مردم به قرآن داشته باشد، ميسر نبود.
«من يادم مىآيد كه در سابق، بعضى از اين موجهاى راديويى را با زحمت پيدا مىكردم. راديوهاى مصر را باز مىكردم و با زحمت آن را مىشنيدم. ما رفيقى داشتيم -خدا رحمتش كند- او به مصر رفته بود، چند ماه در آنجا مانده بود و نوارهاى ابوالفتاح، شيخ مصطفى اسماعيل و محمد رفعت و امثال آنان را به اينجا آورده بود. مخصوصاً من از نوار ابوالفتاح خيلى خوشم مىآمد؛ آن را گوش مىكردم. بعدها هم با صداى شيخ مصطفى اسماعيل آشنا شدم. بعد كه شيخ مصطفى اسماعيل را شناختم، بقيه يادم رفت.»4
قرآن جيبي
با همهي محدوديتها، حركت قرآني جديد در كشور آغاز شد. جلسات قرآني آيتالله خامنهاي در مشهد از سرچشمههاي اين جريان بود كه به تدريج توانسته بود جمعيت قابل توجهي از جوانان، دانشجويان و حتي استادان دانشگاه و دكترها و مهندسان را به سوي جلسات قرائت و تفسير قرآن بكشاند. اين جلسات، فرهنگ مذهبي قرآني را آرام آرام در رگهاي جامعه تزريق ميكرد و جوانان را از تور نامريي فرهنگي رژيم، رها مينمود. اين كار با ترفندهاي گوناگوني انجام ميشد.
«در دوران طاغوت، من در مشهد جلسات تفسير و درس قرآن داشتم. به جوانانى كه مىآمدند، مىگفتم كه هر كدام از شماها يك نسخهى قرآن در جيب بغلتان داشته باشيد. اگر در جايى منتظر كارى مىايستيد و فراغتى پيدا مىكنيد، يك دقيقه، دو دقيقه، پنج دقيقه، نيمساعت، قرآن را باز كنيد و به تلاوت آن مشغول شويد تا با اين كتاب انس پيدا كنيد. تعدادى كه اينطور عمل كرده بودند، هرچند بسيار اندك بودند، ليكن احساس مىكردم كه اينها با اين كه غالباً هم عربى نمىدانستند، از لحاظ فهم معارف اسلامى از ديگران برجستهتر بودند و بهطور ممتازى با آنها تفاوت داشتند.»5
اين قسمتي از سخنان آيتالله خامنهاي است كه ميتوان آن را گزارشي از فعاليتهاي قرآني ايشان در روزهاي پيش از پيروزي انقلاب در مشهد مقدس دانست. پيشينهي اين فعاليتهاي قرآني، به دهه 40 و زماني برميگردد كه ايشان با تشكيل جلسات قرائت و تفسير قرآن، سهم قابل توجهي در ايجاد فضاي قرآني در مشهد داشتند. عمدهي فعاليتهاي ايشان در دو مسجد امام حسن(ع) و كرامت بود؛ هرچند پيش از اين «آقاي خامنهاي روزهاي پنجشنبه و جمعه در مَدرس مدرسهي ميرزا جعفر و سپس در مسجدي در پايين خيابان و نزديك مدرسهي ابدالخان و پس از آن در همان خيابان و در مسجد قبله تفسير ميگفت؛ تفسيري بسيار پرشورِ حركتآفرين و جهتدهنده و به تعبير زيباي خود ايشان، سپيدهگشا و زندگيساز.»6
جلسات مسجد كرامت جمعهها صبح برگزار ميشد. برنامه اين بود كه ابتدا آقاي خامنهاي معني و تفسير مختصري از آياتي را كه قرار بود در آن روز خوانده شوند، بيان ميكردند و بعد از آن، آيات توسط يك قاري قرائت ميشد.
اهانت به اسرائيل!
در مسجد امام حسن(ع) هم در ظهرهاي ماه رمضان، آيتالله خامنهاي به بيان مسائل تفسيري و اعتقادي ميپرداختند. عليرغم تبليغات ساواك و برخي مرتجعين عليه آيتالله خامنهاي، اين جلسات با استقبال شديد مردم و بهويژه دانشجويان مواجه ميشد.7 اين حركت قرآني شامل درس تفسير، جلسات قرائت و حتي تكثير و ترويج نوارهاي اساتيد مشهور مصري در سطحي گسترده در ميان جوانان و علاقهمندان بود.
«صداى شيخ مصطفى اسماعيل، خيلى فوقالعاده بود. [...] الان در ايران، ميل عمومى به طرف شيخ مصطفى اسماعيل است. يعنى قرّاء ما، حتماً روى سبك قرائت شيخ مصطفى اسماعيل تمرين دارند و روى ديگران كمتر. اعتقادم اين است كه اين حركت از مشهد و از دستگاه ما شروع شد. در تهران هيچ كس غير از عبدالباسط را نمىشناختند. من يك وقت كه به تهران آمده بودم، فقط عبدالباسط مطرح بود. جاهاى ديگر هم كه مىرفتيم، فقط عبدالباسط را مىشناختند. […] ما در مشهد، نوار شيخ مصطفى اسماعيل را داشتيم. يكى از دوستانم مىخواست به مسافرت برود، من گفتم كه هرچه توانستى، نوار شيخ مصطفى اسماعيل پيدا كن و بياور. او هم رفت و چند نوار از نوارهاى بسيار خوب شيخ مصطفى اسماعيل را آورد. من آنها را به آقاى مرتضى فاطمى -كه در آن وقت نوارهاى ما را تكثير مىكرد- دادم تا تكثيرشان كند. او هم همين كار را كرد و نوارها را به چند نفرى داد كه از تهران آمده بودند. در نتيجه همهى نوارها به طرف تهران سرازير گرديد و شيخ مصطفى اسماعيل شايع شد.»8
با گرمتر شدن جلسات تفسير آيتالله خامنهاي، ايشان ابتدا ممنوعالمنبر شدند. در پي اين اقدام ساواك، آيتالله خامنهاي تدبير جديدي براي تبيين نهضت اسلامي انديشيدند. با اين ترفند، ساواك از مقابله با اين جريان قرآني درمانده شد و براي كنترل فضاي مشهد و جلوگيري از حركتهاي انقلابي مردم، بالاخره اين جلسات را تعطيل كرد.
«بنده سال 50 در مشهد براى دانشجوها درس تفسير مىگفتم و اوايل سورهى بقره -ماجراهاى بنىاسرائيل- را تفسير مىكردم. بنده را به ساواك خواستند و گفتند چرا شما راجع به بنىاسرائيل حرف مىزنيد؟ گفتم آيهى قرآن است؛ من دارم آيهى قرآن را معنا و تفسير مىكنم. گفتند نه، اين اهانت به اسرائيل است! درس تفسير بنده را به خاطر تفسير آيات بنىاسرائيل، چون اسم اسرائيل در آن بود، تعطيل كردند. اختناق در آن زمان عجيب بود؛ اما نه از طرف دولت امريكا، نه از سوى دولت فرانسه، و نه از طرف دولتهاى ديگر مطلقاً رژيم طاغوت به مخالفت با آزادى و دمكراسى متهم نشد!»9
هرچند با دستگيري و تبعيد آيتالله خامنهاي در سالهاي نزديك به پيروزي انقلاب، جلسات تفسير ايشان تقريباً تعطيل شد، اما افراد شركت كننده در اين جلسات بعدها «جامعهي قاريان مشهد» را تشكيل دادند كه در سالهاي بعد از پيروزي انقلاب، فعاليت رسمي خود را آغاز كرد. سال 68 آقاي فاطمي در نامهاي به رهبر انقلاب، خبر از راهاندازي اين تشكل داد و رهبر انقلاب در پاسخ او نوشت:
«از اين اقدام خوشحالم و آن را به فال نيك مىگيرم. دربارهى قرآن هرچه تلاش كنيد، زيادى نيست. سعى كنيد از اساتيد استفاده شود؛ همكارى ميان قراء با سابقهى مشهد بيشتر از پيش شود؛ به آموزش و تفهيم قرآن و تحفيظ آن نسبت به نوجوانان اهتمام ورزيده شود. خداوند به شما و همكارانتان توفيق عنايت فرمايد. سيد على خامنهاى - /09/2868»
منابع:
1. سخنرانى آيتالله خامنهاي در پايان مراسم قرائت قاريان قرآن، 19/1/69
2. همان
3. سخنراني آيتالله خامنهاي در ديدار با قاريان چهل كشور جهان، 04/12/1368
4. سخنان آيتالله خامنهاي در ديدار با قاريان قرآن؛ استاد شحات محمد انور و استاد محمد بسيونى، 1/12/1369
5. ديدار با قاريان مصرى؛ شحات محمد انور و سيد متولى عبدالعال، 03/11/1370
6. رسول جعفريان، www.aftab.ir/articles/politics/plitical_history/c1c1171536422_khamenei_p1.php
7. رسول جعفريان؛ همان
8. سخنان آيتالله خامنهاي در ديدار با قاريان قرآن، استاد شحات محمد انور و استاد محمد بسيونى، 1/12/1369
9. ديدار با دانشجويان و استادان دانشگاههاي كرمان، 19/ 2/ 84
تنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه_شکوري