قلقلک نسیم!
این موقع از سال آدم دوست داره بیاد لب پنجره و دو دستی پنجره رو باز کنه تا نسیم خنک بهاری تمام سر و تنش رو نوازش کنه. اون موقع هستش که یه نفس عمیق می کشی و همینطور که از لغزیدن باد روی پوستت قلقلکت میاد، بلند میگی اوم‌م‌م‌م.
هیچکس نیست که این منظره ای که من براتون کشیدم رو تجربه نکرده باشه.
حالا من می خوام یه نسیم معنوی هم به این صحنه اضافه کنم که حسابی مست بشین!
حضرت امیر مومنان، علی علیه السلام می فرمایند: تَوَقّوا البَردَ فِی اَوّلهِ، وَ تَلقّوهُ فِی آخِرهِ، فَانّه یَفعَلُ فِی الابدان کَفِعلِهِ فِی الاشجار: اَوّلُهُ یُحرِق وَ آخِره یُورِق1
از سرما در آغاز آن (فصل خزان) پرهیز کنید و در پایان آن (فصل بهار) به پیشواز آن بشتابید؛ زیرا سرما بر بدنها همان تأثیر را میگذارد که بر درختها؛ اوّل آن سوزاننده و نابود کننده است، و پایان آن رویاننده و شکوفا کننده.
حالا اینها را براچی گفتم؟ اینها رو گفتم تا:
1- تا می توانی تن مپوش از باد بهار، قدر این فصل رو بدون و یه کم از مشغولیتهای ناتمومت کم کن و بزن بیرون! روزها هم که بلنده ؛ ساعت 6 که بری تا 8 وقت داری.
2- رفتی بیرون یادی از بهار هم بکن، کمی فکر کن ببین بهار چه می کند، ببین که چطور طبیعت مرده، زنده می شود!
3- حرف از مردن و اینها شد، نمی دانم شاید خوب جایی رسیدیم، کمی هم به فکر مردن باش و کمی بیشتر به زنده شدن بعدش! (باور کن قصد زهر کردن گلگشتت را نداشتم اما این یک واقعیت است.)
4- آنگاه یاد علی علیه اسلام و یاد این حدیثی که از ایشان برایت خواندم بیفت! یاد علی شیرین است حتما کامت شیرین خواهد شد. راستی حرف مردن که شد هول ورت داشت، اما چرا؟ مگر کسی که علی دارد از چیزی می ترسد؟
اصلا همه‌ی این حرفها را بریز دور!! بزن بیرون و فقط بگو:
یا علی بده جامی زان شراب روحانی تا دمی بیاسایم زین حجاب ظلمانی
یا علی مـدد مـولا ، یا علی مـدد مولا لا الـــه الا الــــه ، لا الـــه الا هــــو
1- نهجالبلاغه، فیض الاسلام، ص 1146، حکمت 123
