زبان مخصوص مردانه ، زنانه

يكي از مسائلي كه اخيرا مورد توجه زبان‌شناسان قرار گرفته، استفاده از زبان به روش‌هاي گوناگون بين زن و مرد است. اين انديشمندان از خود مي‌پرسند آيا در تعامل‌هاي گفتاري زنان و مردان هر كدام روش خاص خود را دارند؟ آيا زبان در ارتباط با 2 جنس مختلف، كاركردهاي مت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زبان مخصوص مردانه ، زنانه

 يكي از مسائلي كه اخيرا مورد توجه زبان‌شناسان قرار گرفته، استفاده از زبان به روش‌هاي گوناگون بين زن و مرد است. اين انديشمندان از خود مي‌پرسند آيا در تعامل‌هاي گفتاري زنان و مردان هر كدام روش خاص خود را دارند؟ آيا زبان در ارتباط با 2 جنس مختلف، كاركردهاي متفاوت پيدا مي‌كند؟ و سوال اساسي‌تر اين‌كه اين گوناگوني زبان منتج از چه شرايطي است؟

 

تحقيقات علمي نشان داده است: مردها و زن‌ها به روش‌هاي كاملا متفاوتي با يكديگر ارتباط برقرار مي‌كنند، چرا كه مغز، اندام اصلي احساسي و اداره‌كننده حيات در زنان و مردان از ساختارهاي كاملا متفاوت تشكيل شده است.

اين مساله مي‌تواند اثري عميق بر شيوه برقراري ارتباط داشته باشد. به عنوان مثال، دانشمندان معتقدند از آنجا كه در مردان تعداد فيبرهايي كه دو نيمه مغز را به يكديگر مرتبط مي‌سازد، در مقايسه با زنان كمتر است.

 

جريان اطلاعات بين يك‌ سوي مغز و سوي ديگر محدودتر است و به همين دليل يك زن بهتر مي‌تواند احساسات خود را در قالب كلمات بيان و ابراز كند. ارتباط بين مردها و زن‌ها گاهي به اندازه گفتگوي ميان 2 نفر از 2 كشور مختلف، پيچيده است. از آنجا كه زن‌ها و مردها از 2 دنياي جدا و متمايز به يكديگر مي‌نگرند ، ساده‌ترين جمله مي‌تواند معنايي متفاوت و گاه متضاد را به جنس مخالف منتقل كند.مردان و زنان از زبان براي اهداف متفاوتي استفاده مي‌كنند.

مردان از سخن براي گزارش دادن، رقابت، جلب توجه، حفظ موقعيت خود و زنان از گفتار براي جلب توافق، حفظ روابط و به حداقل رساندن تضاد و درگيري استفاده مي‌كنند.

در حقيقت، دليل تفاوت گفتاري زن‌ها و مردها بيشتر در حيطه فرهنگ است تا در حيطه زبان‌شناسي، فرهنگي كه در آن، سطح انتظارات از زن و مرد متفاوت است و از آنها انتظار مي‌رود كه رفتارهاي گوناگوني داشته باشند.

مي‌توان گفت واژه « جنس » از سوي اجتماع ساخته مي‌شود. از آنجا كه درس‌هايي را كه ما درباره خود و دنياي پيرامون مي‌آموزيم ، اغلب درس‌هاي «خاص جنس» هستند ، زنان و مردان به شكلي متفاوت رشد مي‌كنند و پرورش مي‌يابند.

از دوران كودكي، مردها معمولا ويژگي‌هاي مردانه‌اي چون استقلال، خودمجذوبي، رقابت‌جويي و خشونت را مي‌آموزند و آنها بيشتر به اشيا و مسائل مادي علاقه‌مندند تا به انسان‌ها و مسائل معنوي و احساسات. زنان نيز ويژگي‌هاي زنانه‌اي چون وابستگي و اتكا به ديگران، ديگر مجذوبي، مشاركت و تلاش در جهت تربيت و پرورش ديگران و لطافت و حساسيت را مي‌آموزند.

 

تفاوت‌ها چگونه پديد مي‌آيند؟

دخترها و پسرها در دنياهايي متفاوت از كلمات و عبارات رشد مي‌كنند. و به شيوه‌هايي كاملا متفاوت با دوستان خود صحبت مي‌كنند. پسرها معمولا تمايل دارند در گروه‌هاي بزرگ ، با ساختارهاي سلسله مراتبي بازي كنند. به طوري‌كه رهبري يا رقابتي براي كسب رهبري وجود داشته باشد، و همواره بر اين‌كه چه كسي بهترين است، تاكيد مي‌شود.

دخترها تمايل دارند در گروه‌هاي كوچك يا زوج بازي كنند و معمولا بيشتر به وجود يك نفر به عنوان بهترين دوست تمايل دارند. معمولا برنده و بازنده‌اي وجود ندارد و درباره موفقيت‌هاي خود پز نمي‌دهند.

دخترها، معمولا دستور نمي‌دهند ، آنها ترجيحات خود را به شكل پيشنهاد بيان مي‌كنند. پسرها معمولا مي‌گويند «آن را به من بده!» يا «از اينجا برو بيرون »‌ دخترها مي‌گويند « آيا مي‌توانيم اين كار را انجام دهيم؟ »‌ يا « درباره انجام اين كار چه نظري داريد؟ » تفاوت‌هاي جنسي در كاربرد زبان را مي‌توان در كودكان 3 ساله نيز مشاهده كرد.

به اين ترتيب، الگوهاي ارتباطي عمده‌اي وجود دارد كه مي‌توان آنها را مشخصه جنس مذكر يا مونث دانست.

 

مشخصات گفتار زنان

زن‌ها تمايل زيادي به سوال كردن دارند. گاه گفتار بين زن و مرد بيشتر شبيه به جلسات پرسش و پاسخ مي‌شود. در حقيقت زنان 3 برابر بيشتر از مردان سوال مي‌كنند. آنان اغلب ميل دارند سوالات كوتاه بيشتري بپرسند و هدف آنان، اين است كه شريك خود را وارد گفتگو كنند.

زنان براي بيان نظرات خود از كلمات بيشتري استفاده مي‌كنند. بخش بزرگي از اين امر بر ميل آنها بر شرح جزئيات و ارائه توضيح بيشتر است و معمولا نسبت به نيازهاي شنونده حساس‌ترند.

زنان حمايت زباني بيشتري انجام مي‌دهند و تمايل بيشتري براي كنترل ارتباط و ادامه گفتگو‌ها دارند.

زنان دامنه لغات بيشتري براي توصيف احساسات و زيبايي‌ها دارند. به عنوان مثال درباره يك رنگ خاص به نام قرمز، زنان قادرند  اختلاف‌هاي جزئي را نيز توصيف كنند نظير ارغواني، قرمز روشن، صورتي پررنگ و ...

زنان در كاربرد زبان محافظه كارترند به اين‌كه كارها با حداقل آثار منفي انجام شوند ، توجه بيشتري نشان مي‌دهند و از عبارات غير قطعي نظير « من گمان مي‌كنم » بيشتر استفاده مي‌كنند.

 

مشخصات گفتار مردان‌

 مردان در شيوه سخن گفتن خود ،‌ رقابت جوترند و به طور مشخص در فرآيند نوبت جويي رقابتي (Competitive turn  Talking) درگير مي‌شوند يعني سخن ديگران را قطع مي‌كنند تا خود سر رشته كلام را در اختيار گيرند. تحقيقات نشان داده است 96 درصد از موارد قطع كلام ديگران و صددرصد تداخل در كلام ديگران از سوي مردان انجام مي‌شود.

- مردان در ارتباطات خود صريح‌ترند. آنان وقتي چيزي مي‌خواهند آن را مستقيما طلب مي‌كنند و فقط آنچه را بايد بگويند، مي‌گويند. مردان فرض مي كنند كه پيام روشن و آشكار است و از همان نقطه شروع مي‌كنند.

- مردان معمولا وظيفه گراتر هستند و نتايج را با هر عاقبت و پيامدي مي‌پذيرند. مثلا يك زن چنين مي‌گويد «آيا فكر نمي‌كنيد كه بهتر باشد اول آن گزارش را ارسال كنيم؟» و يك مرد خواهد گفت «گزارش را بفرستيد.»

- مردان ياد گرفته‌اند كه احساسات خود را پنهان كنند يا به آنها بي‌اعتنا باشند. مردان خود نگهدار و خود محورند و به عمل توجه مي‌كنند.

- تعارض لفظي، ثابت كردن نظريه، به كرسي نشاندن حرف و رقابت ‌جزو مشخصه‌هاي گفتگوهاي مردان است. آنان بصراحت ديدگاه خود را اعلام مي كنند و با سرسختي، با ديگران به مخالفت مي‌پردازند و نظرات آنها را تخطئه مي‌كنند.

بيشتر پژوهشگران معتقدند مردها بيشتر از زن‌ها صحبت مي‌كنند و همچنين براساس گزارش‌هاي موجود ، مردها در صحبت‌هايشان با ديگر همجنسان حرف يكديگر را قطع مي‌كنند و چالش و بحث در استراتژي صحبت‌هايشان وجود دارد.

موضوع‌هاي صحبت بين مردان جنبه بحث، رقابت، به كرسي نشاندن حرف، شوخي و سر به سر گذاشتن دارد. اما موضوع صحبت زن‌ها با همجنسان‌شان درباره خودشان، احساساتشان ، وابستگي‌هايشان با ديگران و خانه و خانواده است.

همچنين بنابر تحقيقات لونديس در انگلستان، هرگاه طرفين صحبت، زن و مرد باشند، مردها در نقش انسان داناتر ظاهر مي‌شوند و زنان با به كارگيري ژست‌ها و حالت‌هايي در مقام تاييد گفته‌هاي آنها بر مي‌آيند و تقطيع كلام از طرف زنان درباره مردان بندرت رخ مي‌دهد.

پس گفتار زن و مرد با يكديگر متفاوت است و اين تفاوت ناشي از نحوه بار آمدن و تربيت دختران و پسران در اجتماع است. زن‌ها و مردها متوجه انتظارات جامعه از آنها هستند و هر دوي آنها استراتژي‌هاي خاصي براي رسيدن به اهدافشان دارند.

 

نتيجه‌گيري‌

برخي كارشناسان بر اين باورند كه مردان بايد تغيير كنند. زيرا تصور مي‌شود زنان در برقراري ارتباط موفق‌‌تر عمل مي‌كنند و به نيازهاي انساني حساس‌ترند.

در حقيقت مطالعه و بررسي‌ كتاب‌هاي ارتباط نشان مي‌دهد اگرچه ويژگي‌هاي حمايت‌گري، درباره مشكلات حرف زدن و قطع نكردن سخنان ديگران كه در زن‌ها ديده مي‌شود، ويژگي‌هاي پسنديده‌‌اي هستند، اما ويژگي‌هاي وظيفه‌گرايي، صراحت لهجه و قاطعيت مردان نيز قابل تحسين هستند.

اگرچه آن دسته از افرادي كه به موضوع ارتباطات ميان مردها و زن‌ها علاقه دارند ، دوستت دارند كه باور كنند به دنبال تغيير در شيوه‌هاي ارتباط ، تفاوت‌هاي ارتباطي جنسي نيز كمتر مي‌شود. اما هنوز هم انتخاب‌هاي رفتاري ما تحت تاثير باورها و كليشه‌هاي جنسي موجود محدودند ، يعني طوري كه مردان و زنان « قرار است » باشند و رفتار كنند.

در پايان، مي‌توان گفت مردها و زن‌ها حتي اگر زير يك سقف زندگي كنند ، باز هم در دنياهايي متفاوت به سر مي‌برند. پس بايد براي درك بهتر يكديگر ، نظرات و رفتارهاي ديگري را با توجه به زبان و ديدگاه‌هاي خاص خود تفسير كنند و از پيش‌داوري‌هاي كليشه‌اي درباره يكديگر خودداري كنند.

اگرچه تغيير برخي روش‌ها و عادت‌هاي رفتاري و گفتاري دشوار است، شايد درك متقابل، احترام گذاشتن به طرز گفتار و رفتار ديگري آسان‌تر باشد.

 

منبع :جام جم آنلاين

تنظيم براي تبيان : داوودي

 

مقالات مرتبط :

مردان و ماجراي احساسات

زنان احساس گرا و مردان قدرت مدار

تفاوت افسردگي در زنان و مردان

زنان و مردان تفاوت ها ، شباهت ها

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت