این شعر غلط است: ورنه هر گبری...

در عدم آگاهى انسان به مدت عمرش انديشه كن. اگر او به عمر كوتاهش پى مي‌برد، هيچ لذتى نمي‌برد و با علم به مرگ و انتظار آن، زندگى براى او گوارا و شيرين نبود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اين شعر غلط است: ورنه هر گبري به پيري مي شود پرهيزگار

توحيد مفضل 20

خدا شناسي در كلاس امام صادق عليه السلام

 

... پايان روز بود و مفضل در "روضه"، ميان قبر و منبر رسول خدا نشسته بود. "ابن ابي العوجاء" و دوستش مشغول گفتگو بودند و مفضل حرفهاي آنان را مي‌شنيد تا آنكه صحبت آنان به اينجا رسيد كه ابن ابي العوجاء ‏گفت: هيچ پردازش، تدبير و تقديري نبوده و آفرينش، صانع و تدبيرگري ندارد، بلكه همه ‏چيز خود به خود و بدون تدبيرِ مدبري پديد آمده و دنيا هميشه چنين بوده و چنين خواهد ‏بود. مفضل سخت از اين سخن برآشفت ولي توان مقابله‌ي علمي با آن را نداشت و همين باعث شد تا به سراغ امام صادق -كه سلام و درود خدا برو باد- برود...

 

در 19 شماره پيش، كلام دلنشين امام را در عجايت خلقت و تدبير آفريدگار آن، نوش كرديد و اكنون ادامه بحث را پذيرا باشيد. براي اطلاع از موضوع بحث و فرايند آن حتماً سري به مقالات پيشين اين مجموعه بزنيد!

عدم آگاهى انسان به مدت عمر خود

اينك اى مفضل! در عدم آگاهى انسان به مدت عمرش انديشه كن. اگر او به عمر كوتاهش پى مي‌برد، هيچ لذتى نمي‌برد و با علم به مرگ و انتظار آن، زندگى براى او گوارا و شيرين نبود. چنين كسى همانند شخصى است كه مالش نابود شده و يا در شرف نابودى است و احساس فقر و نابودى مال، او را هراسناك كرده. حال آنكه آثار و عواقب ناگوار شناخت پايان عمر بمراتب از آثار و نابودى مال بزرگتر و دشوارتر است؛ زيرا كمبود مال جبران شدنى است و اين امر باعث آرامش نسبى شخص مي‌گردد. ولى كسى كه به پايان پذيرى عمر يقين و باور داشته باشد اگر چه عمرش ‍ طولانى شود، هيچ اميدى ندارد.

نيز اگر شخص به طول عمر و بقاى خود اطمينان بيابد، در درياى لذات و معاصى غرق مي‌گردد. او به اين اميد كه در پايان عمر توبه خواهد كرد همواره در رسيدن به شهوات مي‌كوشد. بى شك خداى جل و علا از اين عقيده خشنود نيست و آن را از بندگانش نمي‌پذيرد. اگر تو غلامى داشته باشى كه يك سال خشم و نارضايتى تو را باعث شود و يك روز يا يك ماه خشنودت سازد. آيا از او مي‌پذيرى؟ بى ترديد نمي‌پذيرى و تا وقتى كه در همه كار و همه وقت فرمان تو را نبرد و سفارشت را گوش فرا ندهد، او را بنده اى صالح نمي‌شمارى.

بهتر است كه زمان مرگ و مدت عمر بر انسان پوشيده ماند تا در طول عمر منتظر مرگ باشد و با ياد مرگ گناهان را ترك كند و كارهاى صالح و نيكو را برگيرد.

اگر بگويى مگر نشده كه گاه شخصى تمام اوقاتش را در معصيت و گناه گذرانده آنگاه توبه نموده و توبه او پذيرفته شده است؟ پاسخ مي‌دهيم: اين امر هنگامى است كه شهوات بر انسان چيره گردند و از مخالفت با آنها عاجز شود، نه اينكه اساس كار را بر ارتكاب معصيت بگذارد، (تا آخر كار توبه كند) تنها در اين صورت خداوند از او مي‌گذرد و با بخشايش بر او تفضل مي‌كند. اما كسى كه با توجه و با قصد گناه كار مي‌كند تا در پايان كار توبه كند در واقع مي‌كوشد تا كسى را بفريبد كه فريفتنى نيست، او مي‌خواهد لذت نقد را بگيرد و قول توبه نسيه بدهد. (به قول معروف: وعده سر خرمن مي‌دهد.) غالبا چنين اشخاصى در عمل به اين وعده خود توفيق چندانى نمي‌يابند؛ زيرا دل كندن از لذت و رفاه و دشوارى توبه بويژه در دوران كهولت و ضعف بدن كارى بسيار دشوار (و گاه ناشدنى) است. وانگهى معلوم نيست كه بر اثر فردا فردا كردن، مرگ غافلگيرش نكند و او را بدون توبه از دنيا نبرد (و ميان او و خواسته اش ‍ جدايى نيفكند) چنانكه گاه كسى براى مدتى قرضى گرفته ولى او آنقدر درنگ و فردا فردا مي‌كند كه زمان پرداخت فرا مي‌رسد، پولش تمام شده و قرض بر گردن او باقى است.

به اين ترتيب بهترين چيز همان است كه زمان مرگ و مدت عمر بر انسان ناپيدا و پوشيده ماند. تا در طول عمر منتظر مرگ باشد و (با ياد مرگ) گناهان را ترك كند و كارهاى صالح و نيكو را برگيرد.

اگر بگويى: الان هم كه زمان دقيق مرگ از او پنهان مانده و هر ساعت به انتظار مرگ است، باز در فساد و محرمات غرق گشته است، در پاسخ مي‌گوييم!

در عدم آگاهى انسان به مدت عمرش انديشه كن. اگر او به عمر كوتاهش پى مي‌برد، هيچ لذتى نمي‌برد و با علم به مرگ و انتظار آن، زندگى براى او گوارا و شيرين نبود.

وجه تدبير در اين امر همان است كه گذشت و اگر آدمى با اين حال باز از گناه برحذر نيست و از فساد فاصله نمي‌گيرد، از سرمستى و سنگدلى او سرچشمه مي‌گيرد نه از تدبير ناصواب. چنانكه گاه پزشك براى بيمار نسخه اى مي‌نويسد كه به سود اوست. اما اگر بيمار از طبيب فرمان نبرد و با او مخالفت نمايد و از آنچه گفته پرهيز كند و يا برحذر نباشد، هيچ گاه نسخه دكتر سودى به او نمي‌بخشد و اين كار زشت و ناروا نه به زيان پزشك كه به زيان خود بيمار است؛ زيرا او از سخنان طبيبانه پزشك پيروى ننموده است.

وانگهى اگر انسان به طول بقاى خود (و عدم فرا رسيدن مرگ ناگهانى) اطمينان داشته باشد، بسيار بيشتر در طغيان و گناهان بزرگ در مي‌غلتد. پس انتظار مرگ براى او در هر حال از اطمينان بقا مفيدتر است، وانگهى اگر چه شمارى از مردم از ياد مرگ غافل مي‌شوند و موعظه نمي‌پذيرند، اما شمارى ديگر اثر مي‌پذيرند و از معاصى بازشان مي‌دارد و اينان عمل صالح را برمى گزينند. اين دسته از اموال گرانقدر و شتران پر قيمت خود بر فقيران و مساكين انفاق و صدقه مي‌كنند. با اين وصف از عدالت نيست كه به خاطر عدم آگاهى و غفلت يك گروه كه حق خود را ناديده مي‌گيرند و سود خود را از اين امر نمي‌برند، گروهى ديگر از بهره جويى و استفاده از اين امر محروم گردند.

عجايب خلقت را در ادامه‌ي اين مطلب پيگير باشيد

تنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه، حسين عسگري

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت