موسسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان

مرد گويد: من گفتم: ما حقّ المؤمن على اللّه؟ گفت: اگر با كوه گويد: اوبى، به حركت آيد. من كوه احد را ديدم كه بعضى بر بعضى مى‏كوفت. امام عليه السّلام گفت: من به ضرب المثل گفتم و- اى كوه- تو را نخواستم. كوه باز جاى خويش شد‏.

شما گمان می کنید که ما به هر کس که دلمان بخواهد می توانیم امامت را واگذار کنیم؟! به خدا سوگند این چنین نیست ؛ بلكه امر امامت عهد و فرمانی است از جانب خدا و رسولش برای افرادی مشخص که یکی پس از دیگری این امر را بر عهده می گیرند تا رسد به صاحبش (یعنی امام د

آن حضرت در آغاز سفر در فضاى‏ آزادترى بودند، به گونه‏اى كه ملاقات مسلمانان با آن حضرت اوضاع ‏را كاملا به ضرر حكومت نوپاى عباسيان پايان بخشيد. سرانجام‏ سفاح مجبور شد امام را به مدينه باز گرداند، تا ايشان را از مركز شيعه دور كند.

از شیعیان ما نیست کسی که به زبان ]شیعه بودن را] اظهار کند و در رفتار مخالف ما و رفتار ما باشد. شیعه کسی است که با زبان و قلبش موافق ما باشد و از آثار ما پیروی نماید و طبق رفتار ما رفتار کند. آنها شیعیان ما هستند

اينها را امام ششم به ما آموخت و راه تقويّت اراده را كه همان اصالت عقل است در ميدان عبادت خلاصه كرد. به ما فرمود: تنها راه قدرت اراده عبادت است. راهي براي نيرومند كردن نيت جز عبادت نيست.

نسخه‌اي از اين رساله به خط شعبان بن فاضل که در سال 1384ﻫ استنساخ شده بدست آمده است اين کتاب از جمله آثار سرّي فرقه علويه نصيريه است. و در آن مسأله صراط با عقايدي چون تناسخ ارواح و رسخ و مسخ توجيه شده است و احتمال آنکه اين کتاب جديداً نوشته و به امام صادق

براستى خداوند تبارک و تعالى، پيغمبرش را به فضايل اخلاقى مخصوص كرد. پس خود را آزمايش كنيد؛ اگر [مكارم اخلاق] در شما يافت شد، پس ستايش الهى را به جا آوريد، و از او بخواهيد كه بيشتر به شما عنايت فرمايد.

رعايت اعتدال و ميانه روى در مخارج و درآمدهاى زندگى موجب آسايش و رفاه خواهد بود، همچنانکه اسراف و یا بخل موجب اختلال در نظم زندگى مى‏شود. امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد:اسراف موجب فقر و ميانه روى سبب توانايى مى‏شود

جلوه دیگر تقدیر از تلاش های علمی؛ ارجاع مردم به شاگردان خود است که در سیره عملی امام صادق بارها دیده شده است

امام فرمود: «آنان دشمنان ما هستند پس هرکس به آنان ميل کند که از آنان است و با آنان محشور مي شود و به زودي کساني پيدا مي شوند که ادعاي محبت ما را مي کنند و به ايشان نيز تمايل نشان مي دهند و خود را به ايشان تشبيه نموده و لقب آنان را بر خود مي گذارند و سخنان

گاهِ سُرور است و گاهِ شادىِ بى حد دولت عيش و سرور باد مخلَّد مى رسدآنَك صلاكه تا كى و تا چند پاى دلِ اهلِ دل به بند، مقيّد؟

به روزى در جهان ظاهر دو شمس عالم آرا شد به فردوس برین رقصان شجر مانند حورا شد زِه ها زِه حَبّذا این روز، روز وجد کبرى شد سحرگه معنى نور على نور آشکارا شد

ای ششمین حجت پروردگار مذهب شیعه ز شما ماندگار شیعه اگر به مذهبش عاشق است به همت ولی خود صادق است شرح كلام حق به انشای تو اصول دین رد قدم های تو

من ولی‌الله اعظم مقتدای راستینم چشمۀ عین الحیاتم صاحب علم الیقینم رهنمای اهل ایمان مقتدای اهل دینم آفتاب علم و دانش در سما و در زمینم

ربیع است و دل بر جمال تو شایق نه بر لاله و ارغوان و شقایق ربودی تحمل زمن گل ز بلبل چو لیلی زمجنون و عَذرا ز وامق

سیدی مدح تو گویم که تو ممدوح خدائی ششمین حجت حق نجل رسول دو سرائی صادق الوعدی و مصداق صداقت همه جائی مخزن علم خدا مشعل انوار هدائی

باز طرح ديگرى گردونه گردان نهاد از بدايع جلوه هاى تازه اى كيهان نهاد ريخت طرحى نو جهان با مقدم باد صبا دشت و بستان هر طرف بينى گلى الوان نهاد

امشب کوچه های مدینه داغدارند و بقیع، چشم‌انتظار آخرین مسافر خویش است. بقیع، بقعه ای خاموش و تاریک؛ بقیع، آشنایی غریب؛ بقیع، مزار بی چراغ و فانوسی که مظهر مظلومیت هزار و اندی ساله است. در بقیع، روضه لازم نیست، خودش مرثیه مجسم است

پلک می‏گشایی، شیعیانت بر بالین تو نشسته‏اند؛ اما پریشان و ملتهب. این همه شاگرد و چقدر تنها!

امام صادق عليه السلام در مواجهه با خلفای جور دو نوع برخورد داشت که کاملا در مقابل هم بنظر می رسد. گاهی بطور ملایم و گاهی هم با شدت و تندی با آنان برخورد کرده است.