سوره فاتحه و بهشت

مردی عرب همسری گرفت عجم بودو عربی خوب بلد نبود. فردای آن روز صبح زود از خواب بلند شد و پریشان و به عربی به همسر خود گفت:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سوره فاتحه و بهشت

مردی عرب همسری گرفت عجم بودو  عربی خوب بلد نبود.

فردای آن روز صبح زود از خواب بلند شد و پریشان و به عربی به همسر خود گفت:

 

*ای خواجه ‌ام القرآن را به من بیاموز.*

 

خواجه گفت: چی شد که شب عجم خوابیدی و صبح عرب بیدار شدی؟

زن گفت: خواب دیدم که جهان آتش گرفتم و در میان آتش راهی باریک وجود داشت که به سوی بهشت می‌رفت.

 

حضرت موسی (ع) را دیدم که در این راه رفتند و یهودیان به دنبال ایشان بودند و حضرت فرمودند وای بر شما من به شما نگفتم خدای یکتا را بپرستید. و به پیامبر بعد از من ایمان آورید و همه از چپ و راست به آتش افتادند

 

 و حضرت عیسی (ع) به تنهایی وارد بهشت شد و سپس حضرت عیسی (ع) در آن راه وارد شدند وعده‌ای نیز به دنبال ایشان و حضرت نگریستند و فرمودند: وای بر شما و آنان نیز در آتش افتادند و حضرت عیسی (ع) تنها وارد بهشت شدند.

 

بعد حضرت محمد (ص) وارد شدند و امت ایشان در پی‌شان بودند که نورشان عالم روشن شد و به یارانشان فرمودند: من به شما گفتم ایمان بیاورید و ایمان آوردید و همه وارد بهشت شدند.

 

من ماندم و دو زن دیگر. که فرمانی از طرف خدای بزرگ آمد: از ایشان بپرسید که سوره‌ ام القرآن را می‌دانند یا نه و زنان بهشت از آن دو زن پرسیدند و آنان هم خواندند و وارد بهشت شدند و از من پرسیدند و من نمی‌دانستم و گفتند: چرا سوره ام القرآن را نمی‌دانی تا در بهشت شوی و من بیدار شدم از شما می‌خواهم این سوره را به من یاد بدهید.

 

کشف الاسرار

تبیان .خرازی

 

**************************

مطالب مرتبط

شاخه ی گل

آن دست بهشتی

نه سحر و جادو و نه خطبه، بلکه معجزه

این یک جاذبه و کشش درونی است

صبر ایوب

شکایت شتر از صاحبش

سفینه توسط شیر نجات پیدا کرد

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت