افسردگی مشكلی در بین جوانان ( قسمت اول )
افسردگی مشكلی در بین جوانان ( قسمت اول )
كاربر محترم این مطلب در دو بخش ارائه خواهد شد.
اغلبافراد جامعه جوانان را انسان هایی مضطرب و نگران تصورمیكنند؛یعنی افرادی با نوسانات عاطفی و هیجانات شدید و ناگهانی. جوانان با بسیاریازبرخوردهای جدید و فشارهای روانی خصوصاً در اوج دوران بلوغ روبه رو هستند و به این دلیل بعضی از آنان دچار مشكلات زیادی می گردند .
بیشتر مردم بنا به برداشت های شخصی،نوسانات عاطفی جوانان را جزئی ازتغییرات عادی و بخشی از دوره بلوغ می دانند .
با وجوداینمشخص گردیده كه تمامی این نوسانات عاطفی نمی تواند ناشی از رشد و پیشرفت در دوره بلوغ و نوجوانی باشد . در حقیقت برای بسیاری از جوانان نشانه هایی مانند ناخوشایند بودن زندگی ، نارضایتی ، سردرگمی ، تنهایی و انزوا ، احساس بی ارزش بودن و رفتارهای ضد اجتماعی و ... ممكن است و یا می تواند نشانه هایی از افسردگی باشد .
سال ها تصور می شد كه كودكان و نوجوانان به افسردگی مبتلا نمی شوند . اما در حال حاضر مشخص و تأكید شده است كه جوانان هم مانند دیگر افراد ممكن است به بیماری افسردگی مبتلا گردند .
افسردگی حالتی است كه به طور آشكار و مشخص با عواملی مانند : نوع زندگی روزانه ، انواع مشاغل اجتماعی ، عادی بودن زندگی روزمره و خوش و بشاش بودن بستگی دارد . متأسفانه در سی سال گذشته سرعت خودكشی در جوانان سه برابر شده است . از سویی دیگر می توان چنین برداشت نمود كه افسردگی جوانان به درمان و برنامه های درمانی به شكل رضایت بخش جواب میدهد . به همین دلیل و برای آگاهی از انجام كمك های ضروری باید پدرها و مادرها،آموزگاران وافراد جامعه را به شناختن بیماری افسردگی در مراحل مختلف زندگی تشویق نمود .
اگر شما نوجوانی را می شناسید و حدس می زنید كه از افسردگی رنج می برد، در بهترین موقعیت كمك كردن به او قرار دارید ،اما متأسفانه و در بیشتر مواقع تشخیص این كه نوجوانی افسرده است یا خیر مشكل است .
گاهی نوجوانان و جوانان نسبت به روابط خود با دیگران بی احساسهستند و چهره ای غمگین دارند ویااز دیگران مأیوسندو خود را بی یاور می بینند.این را بدانیم كه در این حالت ، در ابتدا این گونه جوانان نیاز به فردی دارند كه به سخنان آنان گوش دهد نه این كه به نصیحت بپردازد. اینیكنوع مهارت است كه باید مورد توجه فرد كمك كننده قرار گیرد . در همین راستا باید جوان افسرده را به زندگی كردن تشویق و امیدوار نمود ، زیرا بلافاصله بعد از شروع برنامه های درمانی امكان دارد كه جوان افسرده زندگی روشن و امیدوار كننده ای را در پیش روی خود داشته باشد .
تعریف افسردگی :
تقریباً هر فرد و در هر سن و سال ( جوان یا سالمند ) احتمال دارد كه به طور موقت احساسیأس و ناامیدی كند.این احساس جزیی از روند زندگی است كه ممكن است در برخی از موارد و بدون درمان،برطرف شده و یا بهبود یابد . از سویی دیگر فردی كه از بیماری افسردگی رنج می برد نباید انتظار بهبودی خود به خود داشته باشد .بیماری افسردگی می تواند قدرت عمل فرد را به گونه ای مختل سازد كه از زندگی كردن بیزار شود و در شدیدترین و بدترین موارد ، افسردگی می تواند منجر به خودكشی گردد . این نكته بسیار مهمی است كه به افراد افسرده این اطمینان داده شود كه آنها دیوانه نیستند وهیچ گاه نباید از این كه افسرده شده اند احساس شرمندگی نمایند. چرا كه افسردگی یك بیماری معمولی است و گرفتاری های درمانی ناشی از آن بیشتر از درمان سرماخوردگینیست .افسردگی در سنین بین 13 تا 19 سالگی
افسردگی می تواند همه افراد را در هر سن و سال و در هر كشور و در هر مرحله از زندگی مبتلا نماید . آن دسته از افرادی كه در دوره نوجوانی و جوانی و یا در دوره ای از زندگی شان به بیماری افسردگی مبتلا شده اند آمادگی بیشتری برای افسرده شدن دارند. گرچه در دوره بلوغ و نوجوانی به افسردگی آنان توجه كمتری شده است. بر طبق پژوهش های انجام شده معمولاً افسردگی در سنین بین 15 تا 19 سالگی برای اولین بار تظاهر می نماید . مشخص شده است كه در اواخر قرن اخیر افسردگی به طور چشمگیری در جوانان رو به افزایش بوده است . برخی بررسی ها نشان داده است كهبیست درصد دانش آموزان به طور عمیق دچار غم زدگی یا دچار بعضی از انواع دشواری های روانی و یااختلالات روانی می باشند .
دنیایی كه ما در آن به سر می بریم و زندگی می كنیم،میزان كشمكش هایش افزایش یافته و بسیاری از جوانان آمادگی برخورد و سازش با اینفشارهای روانی ندارند .
به هر حال در پاسخ به این پرسش كه چرا بعضی از نوجوانان و جوانان دچار افسردگی می گردند جواب های ساده ای وجود ندارد . زیرا بروز افسردگی تقریباً و همیشه در رابطه با علل وعوامل متعددی شروع می گردد .
علائم افسردگیدر جوانان چیست؟
تشخیص بسیاری از علائم و نشانه های افسردگی در جوانان خصوصاً آنهایی كه ممكن است افسردگی پنهان و در نتیجه علائم پنهان داشته باشند كار دشواری است . با وجوداینمی توان نشانه های افسردگی جوانان را مشابه نشانه های افسردگی در دیگر افراد دانست .
به طور عادی افسردگی در جوانان بر روی عواطف ، افكار ، رفتار و رابطه با دیگران تأثیر می گذارد . جوان افسرده و غمگین به نظر می رسد . اغلب قیافه ای درهم و درفكر فرو رفته دارد . از زندگی لذت نمی بردو انگیزه فعالیت در انجامدادنكارهایش را ندارد؛ از اجتماع و رابطه گروهی و خانوادگی دوری می كند؛ در افكارش تغییراتی به وجود می آید كه نمی داند درست است یا خیر ، به دلیل افكار واندیشه های منفی كه دارد نمی تواند خودش را به درستی بشناسد و در نتیجه آینده خود را مبهم و سردرگم احساس می كند و در مدرسه معمولاً نتایج تحصیلی خوبی ندارد .
اضطراب كه اغلب ناشی از احساس خطری نادانسته و ناشناخته است معمولاً در نوجوانان و جوانان همراه افسردگی و به طور یكسان آشكار می گردد . همچنین ممكن است نوعی ترس مبهم ( ترس مرضی ) بروز نماید كه در وضعیت های خاصی به سراغ فرد می آید ، مانند ترس از رفتن به مدرسه و ...
هنگامی كه افسردگی شدت بیشتری می یابد ، احساس بی ارزش بودن ، ناامیدی ، شك و بدبینی ( به این گونه كه مورد اذیت و آزار دیگران قرار گرفته است ) به سراغ افراد افسرده می آید . آن گونه كه دیده شده است. در بعضی مواقع افسردگی با حالات بی قراری،بیش از حد فعال شدن و رفتارهای ضد اجتماعی خودنمایی می كند و در نوجوانان موجب اختلالات یادگیری ،پرخاشگری و بعضی از رفتارهای مخاطره آمیز میشود.
در بعضی از تحقیقات چنین حدس زده شده كه بیست در صد افسردگی در جوانان به شكل حالات افسردگی و سرخوشی تظاهر می نماید كه این شكل عواطف ،حالات پراكنده ای دارند . یك روز افسرده ، غمگین ، گیج و مبهوت و یك روز هیجان زده و حتی سرزنده و شاد به نظرمیرسند . همچنین در افسردگی پنهان با شكایت های جسمی-معمولاً شكایت های جسمی با بیماری جسمی كه فرد ذكر می كند نمی تواند ارتباط منطقی داشته باشد– از جمله : تغییرات اشتها، پرخوری عصبی و بی اشتهایی عصبی كه بیشتر جنبه روانی دارندروبرو هستیم. بی اشتهایی عصبی گاهی به حدی است كه فرد هیچ میلی به غذا خوردن ندارد. در بعضی مواقع احساس خستگی به حدی است كه مدت ها می خوابد و باز هم كمبود خواب می نماید و معلوم نیست به چه میزان به خواب احتیاج دارد . برعكس بعضی از آنان دچار كم خوابی می شوند و از سردردهای مزمنو دردهای دستگاه گوارش ( معده و روده ) شكایت دارند .
خطر خودكشی
خودكشی در حال حاضر دومین علت مرگ در سنین بین پانزده تابیست سالگی، بعد ازحوادث رانندگیاست . خودكشی در افراد جوان درسی سال اخیر در مرحله سوم قرار گرفته است . بررسی هایی كه در مورد خودكشی انجام گرفته نشان داده است كه درچهلدرصد دانش آموزان مدارس ، فكر به خودكشی ، به مراتب بیشتر از سایر افراد اجتماع است .
اگر جوانی را می شناسید كهاز خودكشی حرف می زند بهترین كار این است كه از او به شدت مراقبت نمایید .
آیا فردی را می شناسید كه چنین نشانه هایی را دارد :
· انرژی و تحرك لازم را برای زندگی كردن از دست داده است .· از كار كناره گیری كرده است .
· غمگین و ناامید است .
· در گفت گوهایش یك نوع سردرگمی احساس میشود .
· از گرفتاری های زندگی شكایت دارد .
· در تحصیل شكست خورده است .
· دچار دشواری های خواب و خوراك است .
· احساس بی ارزشی دارد .
· زندگی كردن برایش اهمیت ندارد .
· احساس گناه می كند.
· به الكل و دارو و ... اعتیاد دارد .
· با بزرگ ترها ، دبیران و ... مشكل ارتباطی دارد .
· دچار اضطراب وترس است.
· یك نوع كمال گرایی در وی دیده می شود.
· به خودكشی فكر می كند.
توجه داشته باشید این فرد دچار افسردگی است واگر فردی در مورد خودكشی صحبت می كند به احتمال قوی ممكن است به خودكشی دست بزند .
علاوه بر این كه به شما توصیه می شود مراقب وی باشید، هر چه سریع تر وی را به یك متخصص یا پزشك یا مشاور معرفی نمایید . این افراد می توانند به وی كمك زیادی نموده و حتی وی را از اقدام به خودكشی منصرف نمایند .
دقت نمایید كه آرامش و برخورد ملایم توأم با اعتماد به نفس شما،به فرد كمك زیادی می تواند بكند. كارشناسان به این نتیجه رسیده اند كه جوانان بیشتر در معرض خطر قرار دارند . بسیاری از جوانان در یك زمان كوتاه بعد از یأس و ناامیدی ، قطع رابطه با دیگران و شكست در درس و تحصیل و اجتماع و درگیری با پدر و مادر و بزرگترها ممكن است دست به خودكشی بزنند و اكثر جوانانی كه دست به خودكشی می زنند از الكل نیز استفاده می كنند . خوشبختانه از زمانی كهعلائم افسردگی مشخص گردیده و احتمال انجام خودكشی می رود(و در حال حاضر در بسیاری از مدارس و دبیرستان ها با شناختی كه پیدا شده است و با انجام بعضی روش ها و حتی در اجتماعاتی كه برگزار می گردد) به افرادی كه در معرض خطر قراردارند كمك های لازمداده می شود .