دوستی ، از نوع نوجوانی
دوستي ، از نوع نوجواني
دوستيها در دوره نوجواني (1)
يکي از عوامل مهم در شکلگيري رفتارها، افکار، نگرشها، احساسات، آرزوها و بهطور کلي شخصيت نوجوانان، ارتباط با دوستان و همسن و سالان است.
بهطور نسبي ميتوان گفت که در شش سال اول زندگي، خانواده، در شش سال دوم، معلمان و در شش سال سوم زندگي، همسالان و دوستان بيشترين نقش را در تربيت و شکلگيري شخصيت هر فرد ايفا ميکنند.
بديهي است که برقراري رابطه با دوستان و هم قطاران در هر دورهاي از زندگي واجد اهميت است. اما در دوره ي نوجواني با توجه به ويژگيها و رفتارهايي که توام با نوجواني است، به ويژه اينکه آنها خواهان مستقل شدن از خانواده، اثبات وجود و کسب هويتاند، اهميتي مضاعف پيدا ميکند. در اين سلسله مقالات به تشريح ابعاد مختلف اين موضوع ميپردازيم.
دوستيابي در دوره نوجواني
نوجواني سن رفاقت و دوران دوستيهاست. نوجوانان در اين سن عاشق دوستي و رفاقتاند. گاهي دوستيهاي آتشيني در اين دوران پديد ميآيد که باعث مشکلاتي ميشود. دوستي در اين سن، بيشتر سطحي و کمتر عميق است. با اين حال، گاهي شدت دوستي و وابستگي به حدي است که نوجوان خانواده خود را رها ميکند و حتي حاضر است براي دوست خود جانش را فدا نمايد.
هراس از گمنامي و تنهايي، نوجوان را بر ميانگيزد تا خود را در ارتباط با گروه همسالان قرار دهد. رنج ناشناخته ماندن ، آنچنان او را تحت تاثير قرار ميدهد که براي احساس تعلق به گروه بيشترين فعاليت را از خود بروز ميدهد. همبستگي گروهي در اين دوره قويتر از ساير مراحل زندگي است و غالبا به عنوان يک شاخص موفقيت براي اکثر نوجوانها محسوب ميگردد.
نياز به تعلق به گروه به مفهوم پذيرش و قبول گروه مورد نظر نوجوانان است. هر نوع رويدادي که بر اين پذيرش اثر گذارد، نوجوان را دچار تزلزل، بيکفايتي و بياعتمادي نسبت به خود خواهد کرد. در مواردي، نوجوان سرخورده از گروه به باندها و گروههاي ناسالم اجتماعي ميپيوندد تا بر تنهايي و عدم تعلق اجتماعي خويش فائق آيد.
دوستيهاي دوران بلوغ، يعني آغاز نوجواني، اغلب ميان دو نفر به وجود ميآيند و گاه موجب مختل شدن رشد اجتماعي شده، پيوستن به گروه را دشوار ميسازند. در ميان نوجوانان 12 تا 15 ساله اغلب ديده شده است که بهطور مرتب از جانب يک «بهترين دوست» به سوي ديگري ميروند و رفيق عوض ميکنند (بيابانگرد، 1376).
هر چند اين جدايي در ابتدا دردناک است، با يافتن جانشين درمان ميپذيرد. نوجوانان، به ويژه نوجوانان دختر، نياز به دوست داشتن و مورد علاقه بودن را در رويا و تخيل ارضاء ميکنند، زيرا در رويا ميتوانند بدون هيچگونه واهمه خود را به دست غليان احساس بسپارند و با نسبت دادن کليه خوبيها و زيباييها به خود، کمبودهاي واقعي را جبران کنند.
جذب گروهي و پذيرفته شدن در جمع دوستان براي نوجوانان اهميت فراوان دارد و لذا بايد هر گونه انزوا و کنارهگيري را در دوره نوجواني به دقت مورد بررسي قرار داد و علت آن را جويا شد. شايد علت انزوا، نداشتن مهارت اجتماعي باشد يا احساس خطاکاري و اشتباه و احساس بيارزشي آن را ايجاد کند که در اين صورت آموزش مهارتهاي ارتباطي ميتواند به نوجوان کمک کند تا در جمع پذيرفته شود و خود را ابراز دارد.
بر اساس نتايج يک مطالعه (1372) 62 درصد دانشآموزان راهنمايي ناحيه 3 اصفهان از گروه همسال ، الگو پذيرفتهاند.
72 درصد در گذران اوقات فراغت و 75 درصد در الگوي درس خواندن از گروه همسالان پيروي کرده، 48 درصد مانند پدر، 60 درصد مانند معلم تربيتي و 73 درصد مانند بهترين معلم خود رفتار ميکنند. مقايسه پسران و دختران نشان داد که پسران بيش از دختران تحت تاثير گروه همسالان خود بودهاند. اين تفاوت را ميتوان به امکان تعامل بيشتر پسران با گروه همسالان در جامعه ما نسبت داد. دختران بيش از پسران به خاطر همسالان خود دست از خواستهاي خويش بر ميدارند.
در مقاله ي بعد به بررسي " کارکردهاي گروه همسال " خواهيم پرداخت .
منابع:
- احمدي، احمد: روانشناسي نوجوانان و جوانان، نشر رودکي، تهران 1372.
- بيابانگرد، اسماعيل: روانشناسي نوجوانان، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران 1376.
مقالات مرتبط :