گفتگویی درباره اشتغال زنان، تاثیر آن بر خانواده و تربیت فرزندان
آیا زنان شاغل سالمترند؟
اشتغال زنان همواره موافقان و مخالفانی دارد و با این وجود روزبهروز شاهد افزایش زنان شاغل هستیم. عدهای زیادی از زنان اشتغال را لازمه عزتمندی و ارزشمندی اجتماعی، کمک به اقتصاد خانواده، استقلال مالی، فرار از تنهایی و... میدانند و حاضرند سختی و استرسهای حاصل از اشتغال را به جان بخرند؛ در مقابل عدهای همچنان مخالف اشتغال زنان هستند و معتقدند اشتغال زنان با مدیریت داخلی خانه و تربیت فرزندان در تعارض است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
شنبه 1398/09/23
نظرتان در مورد کار کردن و فعالیت اجتماعی زنان چیست؟
مطالعات نشان داده که مشارکت زنان در امر اشتغال از قدمت تاریخی برخوردار است. تلاش زنان برای رسیدن به اشتغال در دهههای قبل رشد چشمگیری پیداکرده و این را میتوان از آمارِ یابندههای کار پیدا کرد. امروزه درصد زنان شاغل در هر کشوری شاخصی برای رشد و توسعه آن کشور محسوب میشود. شرایط اجتماعی و فرهنگی موجود در کشور شرایطی را ایجاد کرده تا زنان بتوانند در پویاییهای اجتماعی و خانوادگی مشارکتهای جدیتری داشته باشند.اشتغال زنان چه کارکردهای مثبت و منفی بر خانواده میتواند داشته باشد؟
وقتی زنان بر اساس تمایل شخصی یا نیاز خانواده وارد بازار کار میشود، مطمئناً یکسری تغییرات در برنامههای زمانبندی، تربیتی، ایفای نقش زوجی، مسئولیتپذیری خانواده و... ایجاد میشود؛ بنابراین بانوان شاغل برای مدیریت این تغییرات باید بتوانند زمانبندی را کنترل کرده و توجه بیشتری بهسلامت و خستگی بدنی، شرایط روانی و استرسهای کاری داشته و در پذیرش نقشها انعطافپذیری بیشتری داشته باشند؛ همچنین برای تقسیم وظایف و تعریف نقشهای جدید جنسیتی باید با همسرانشان به توافق برسند؛ رعایت این مسائل از اهمیت بالایی برخوردار است و با این معیارها میتوان کارکرد مثبت و منفی هسته اولیه کارآمد بودن اشتغال زنان در خانواده را اندازهگیری کنیم. چنانچه اشتغال علاوه بر اینکه باعث میشود زنان از منفعت اقتصادی بهرهمند شوند، ازنظر فرهنگی، رشد مهارتهای اجتماعی و روانشناختی، هوش هیجانی، دانش و آگاهیهای روز و تعاملات اجتماعی شرایطی را ایجاد میکند که زن در محیط خانواده از آگاهی و خردمندی بالاتری برخوردار باشد.
آیا کار کردن زن به بهبود مسائل خانوادگی کمک میکند؟
محوریت زن در خانه برای تعامل اعضای خانواده و مدیریت خانه باعث میشود تا استرس و فشار شغلی بیشتر شود با این وجود بسیاری از مطالعات مستند نشان داده است که اشتغال زنان با وجود اینکه استرسهای محیط کاری و خانهداری را در بردارد، میتواند در سلامت روانی، شخصیتی، رشد هوش و مهارتهای اجتماعی، سازگاری آنها با شرایط زندگی، رشد تفکر خلاق و حل مسئله تأثیر مثبتی داشته باشد.
اشتغال زنان در تربیت فرزندان چه تاثیری دارد؟
پژوهشها ثابت کرده که مادران شاغل عزت نفس و اعتمادبهنفس بالاتری دارند و با وجود این که در 16 ساعت بیداری، زمان کمتری را با فرزندانشان سپری میکنند اما فرزندان آنها به لحاظ هوش اجتماعی، یادگیری مهارتها، قاطعیت و جرأت ورزی، عزتنفس و اعتمادبهنفس و تفکر خلاق بهطور میانگین مثل مادرانشان نمره بالاتری را نسبت به کسانی که مادران خانهداری داشتند، دریافت کردند.
اشتغال علاوه بر اینکه باعث میشود زنان از منفعت اقتصادی بهرهمند شوند، ازنظر فرهنگی، رشد مهارتهای اجتماعی و روانشناختی، هوش هیجانی، دانش و آگاهیهای روز و تعاملات اجتماعی شرایطی را ایجاد میکند که زن در محیط خانواده از آگاهی و خردمندی بالاتری برخوردار باشد
خیلی وقتها بانوان در شرایطی قرار میگیرند که به دلیل کوچک بودن کودکانشان نمیتوانند آنها را جایی نگهداری کنند؛ بنابراین اگر متولیان امور مشاغل و کار این را مدنظر داشته باشند که شرایط خانمها به لحاظ فیزیکی و روانشناختی، اجتماعی، زیستی و ارتباط خانواده شرایط ویژه و متفاوتی نسبت به آقایان دارد و این را در سیاستهای کلان کار و امور اجتماعی برای بانوان قرار دهند، خیلی بیشتر و بهتر میتوان از بانوان بهعنوان منابع انسانی استفاده کرد؛ بهگونهای که در عین حال به تربیت فرزندان هم خدشهای وارد نشود.
بهترین راهحل برای مادران شاغل فرستادن فرزند به مهدکودک است یا پیش مادربزرگ؟ کدام راهحل مناسبتر است؟
مطالعات بیانگر این بوده است که کودکانی که ارتباط خوبی با پدربزرگها و مادربزرگها داشتهاند و شاهد رابطه مسالمتآمیز بین والدینشان با والدینِ والدینشان بودهاند، از سلامت روان، تعامل شخصیتی و انعطافپذیری روانشناختی بالاتر برخوردار بودهاند؛ همچنین میزان سازگاری، انطباق و یادگیری در این کودکان بیشتر از کسانی بوده که رابطه خوبی با پدربزرگ و مادربزرگهایشان نداشتهاند اما نمیتوان گفت که راهحل مناسب برای نگهداری فرزندان مادران شاغل کدام است زیرا هیچکدام از این دو فضا را نمیتوان گفت که صد در صد مثبت و یا منفی است.
آیا نرفتن به مهدکودک و ماندن در کنار پدربزرگ و مادربزرگ میتواند باعث عقب افتادن از مهارتهای اجتماعی باشد؟
معمولاً پدربزرگها و مادربزرگها قوانین سخت و قواعد اصولی را بیشتر برای فرزندانشان به کار میبردند و وقتی نوبت به نوهها میرسد قاعدتاً آن پدربزرگ و مادربزرگها به دلیل شرایط سنی، ناخودآگاه سختگیریهایشان کم میشود. همچنین پدربزرگ و مادربزرگها به دلیل علاقه زیادی که به نوههایشان دارند، نمیتوانند با آنها قاطع باشند و یا در جایی که لازم است آنها را تنبیه کنند؛ درنهایت این دوست داشتنها میتواند باعث لوس شدن بچهها شود.
در صورتی که چارهای جز نگهداری کودک نزد پدربزرگ و مادربزرگ ندارید، حتماً باید والدینتان را در ارتباط با مسائل عاطفی، بایدها و نبایدها، تربیت و مهارتها همسو با شیوه تربیتی خودتان کنید؛ در غیر این صورت تفاوت اصول تربیتی با توجه به گذر سریع نسلی، شاید در این زمینه آسیبزا باشد و باعث بروز تعارض و دوگانگی در شیوه تربیت بچهها شود که البته این تعارض و دوگانگی میتواند سلامت کودکان را به لحاظ عاطفی، احساسی و شخصیتی خدشهدار کند.
بهترین سن برای رفتن کودکان به مهدکودک چه سنی است؟
ترجیحاً میگوییم تا قبل از سن 4 سالگی کودکان در محیط خانواده باشند اما از 4 سالگی به بعد مادران شاغل میتوانند کودکانشان را به مهدکودک بسپارند.
در صورت نگهداری کودکان در مهدکودک لازم است والدین بر ارتباط فرزندشان با مربیان و متولیان مهدکودکها نظارت داشته باشند تا ازنظر عاطفی لطمهای به آنها وارد نشود.
بیشتر بخوانید
اثرات مثبت و منفی اشتغال زنانواقعیتهای آماری در رابطه با اشتغال زنان در ایراناستقلال مالی زن؛ آری یا خیر؟
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت