علائم حیات یک جامعه زنده
اگر در قانون اساسي رأي و فكر و آگاهي ملّت كاملاً به حساب آمده باشد و بر آن تكيه شود و همچنين بر عزم و تصميم و اراده آنها اعتماد شده، آن را به عنوان يك اساس اجتماعي تلقي نمايد، آن قانون اساسي حقّ حيات جامعه را كاملاً مراعات كرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
شنبه 1397/03/19
تفسير حيات و معناي زنده بودن
بحث در پيرامون حيات و تفسير زندگي از مسائل عميق و دامنه دار الهيات فلسفه است؛ زيرا يكي از اوصاف هستي و يكي از شئون پر ارج وجود، همانا حيات است كه بايد در رديف ساير كمالات هستي در فلسفه اولي مطرح و مورد بحث قرار گيرد. آنچه در فلسفه الهي به نظر نهايي رسيد و مورد پذيرش صاحب نظراني چون صدر المتألهين(قدس سرّه) و ديگران واقع شد، اين است كه حيات و زنده بودن، عبارت از حقيقت و حيثيتي است كه انديشه و اراده را طبق نظم خاص و انسجام مخصوص هماهنگ ميكند و موجود زنده عبارت از موجودي است كه بينديشد و تصميم بگيرد و بفهمد و انجام دهد و تفكر نمايد و اراده كند كه در تمام اين تعبيرات بين علم و عمل پيوند عميق برقرارباشد؛ يعني علم و دانش در تصميم گيري و اراده مؤثر باشد و كار ارادي و عمل تصميمي نيز از رهنمودهاي خرد و دانش الهام گيرد؛ پس اگر موجودي عالم و دانا نباشد زنده نيست يا كار علمي و عمل آگاهانه نكند، زنده نيست يا هيچ پيوند و ربطي بين علم و عمل او نباشد، زنده نيست.تأمين حيات اجتماعي در قانون اساسي
قانوني مي تواند حيات و زندگي ملّتي را تأمين كند كه خود زنده باشد و از حيات برخوردار باشد و حيات قانون در پرتو انسجام علمي اصول و مواد آن تضمين مي شود؛ يعني اگر اصول آن قانون و موادّ آن بر يك نظم عميق و روال صحيح تصويب گردد و محتواي آن با برهان مطابق باشد و از كامل و تام بودن برخوردار بوده، از هرگونه نقص و عيبي بر كنار باشد، آن قانون زنده خواهد بود و داراي حيات علمي است. آنگاه اگر درست به مرحله اجراء گزارده شود، حيات ملّت را تأمين نموده، موجب زنده ماندن آنان را فراهم ميكند و همانطوريكه قبلاً بيان شد معناي زنده بودن يك ملت آن است كه انديشه و رأي و آگاهي آنان داراي ارج و اثر باشد و نيز عزم و اراده و تصميم گيري آنها از اهميّت خاص برخوردار باشد و پيوند ناگسستني بين فكر و عزم آنان برقرار گردد؛ تا در جمع آن ملت به حيات اجتماعي خود رسيده باشد.بنابراين، اگر در قانون اساسي رأي و فكر و آگاهي ملّت كاملاً به حساب آمده باشد و بر آن تكيه شود و همچنين بر عزم و تصميم و اراده آنها اعتماد شده، آن را به عنوان يك اساس اجتماعي در اجراء برنامههاي سازنده ملّي و ميهني تلقي نمايد، آن قانون اساسي حقّ حيات جامعه را كاملاً مراعات كرده، با عمل به مواد و اصول آن، زندگي اجتماعي و حيات ملّي تأمين خواهد شد.
منبع:
سایت اسراء؛ مقاله حكمت قانونگذاري و قانون حكيمانه نوشته آیت الله جوادی آملی
مطالب مرتبط مجموعه : فلسفه
آخرین مطالب سایت