چگونه نئولیبرالیسم ما را به فرزندان تاچر تبدیل کرد؟

خودت مقصری از دولت مطالبه نکن

نئولیبرالیسم ما را گول مي زند تا فردي با تغییرات آب و هوایی مبارزه كنيم نه جمعي. اين تفكر وسواس گونه و آزاردهنده را رها كنيد كه چه قدر سبز زندگي مي‌كنيد؛ و از اين پس شروع به جمع آوري قدرت هاي جمعي كنيد. منتظر نباشيد تا اقدامات منفرد شما در قبال اقدامات سازماندهي شده نئوليبرال ها دوام بياورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مارتین لوکاس یک روزنامه نگار مستقل است که در مونترال کانادا زندگی می‌کند. او به طور مرتب در مورد محیط زیست برای گاردین می‌نویسد. وي در مقاله‌اي با عنوان" Neoliberalism has conned us into fighting climate change as individuals به بررسي اين موضوع مي‌پردازد كه نئوليبراليسم نه تنها ناكارآمدي‌هاي شخصي بلكه بحران‌هاي زيست محيطي را به گردن افراد مي‌اندازد و آنها را مسئول مي‌داند. اين در حالي است كه خود نئوليبرال ها به طور سيستمي و با استفاده از قدرت جمعي‌شان به راحتي به اهداف خود مي‌رسند. اما با انكار وجود جامعه و قدرت جمعي، افراد را به دغدغه‌هايي هم چون زندگي سبز، مصرف محصولات ارگانيك و حمل و نقل عمومي و ... سرگرم مي كنند و عملا بر بحران‌هايي كه خودشان ايجاد كرده اند، سرپوش مي‌گذارند. در ادامه ترجمه اين مقاله به تفصيل مي آيد.

حاضريد با يك پشه‌كش دستي به جنگ با تيراندازي‌هاي مسلحانه برويد؟

لوكاس يادداشت خود را با اين پرسش آغاز مي‌كند: حاضريد با يك پشه‌كش دستي به جنگ با تيراندازي‌هاي مسلحانه برويد؟ مسئله اين است كه اكثر مشاوره‌هايي كه در زمينه تغییرات آب و هوایی می‌شنویم، به ندرت با ماهیت بحران هماهنگ هستند. هفته گذشته ایمیلي در صندوق پستی‌ام سی پیشنهاد ارائه مي‌كرد تا فضاي دفترم را سبز كنم: استفاده از قلم‌های قابل استفاده مجدد، تغيير دكوراسيون با رنگ‌های روشن، توقف استفاده از آسانسور. در برگشت به خانه، هم چنان كه از پله ها بالا مي‌رفتم، به گزينه‌هاي ديگري فكر مي‌كردم كه با آنها مي‌توانستم زندگي‌ام را سبزتر كنم: لامپ‌های خانه را عوض کنم، سبزیجات محلی بخرم، لوازم خانگی غيرمخرب و هم سو با طبيعت خریداری کنم، یک پنل خورشیدی روی سقف بگذارم. مطالعه ي ديگري در همين زمينه  بهترین راه مقابله با تغییرات آب و هوایی را بچه‌دار نشدن مي‌دانست و مي‌گفت اگر واقعا مي‌خواهيد جلوي تغييرات زيست محيطي را بگيريد؛ قسم بخوريد كه بچه‌دار نمي‌شويد.

این توصیه‌های فراگیر برای اقدامات فردی - در تبلیغات شرکت‌ها، کتاب‌های درسی مدرسه و مبارزات گروه‌های زیست محیطی به ویژه در غرب - طبیعی به نظر می‌رسند. آنچنان طبيعي که گويي همچون هوايي است كه در آن نفس می‌کشيم.  اما در واقعيت امر به سختي مي‌توانيم خلاف اين موضوع را تصور كنيم و خدشه‌اي به صحت و سقم آن وارد سازيم.

نئولیبرالیسم ما را به سبز کردن زندگی شخصی‌مان مشغول کرده

در حالی که ما خودمان را به سبزكردن زندگی شخصی‌مان مشغول می‌کنیم، شرکت های سوخت فسیلی این موضوع را امري كاملا مسخره مي‌دانند. از سال 1988 پروژه جلوگيري از انتشار كربن عملا شكست خورده است. تنها صد شركت به تنهايي مسئول انتشار 71 درصد اين كربن‌ها در طبيعت هستند. شما هم در همين زمان در اين فكريد كه اول قلم‌تان را عوض كنيد يا لامپ هاي خانه را و با خود مي انديشيد كه اين اقدامات شما تا كنون قطعا سياره زمين را به ورطه نابودي كشانده است.

هنوز براي سرنگوني نئوليبراليسم دير نشده است

آزادی این شرکت‌ها در آلوده كردن محيط زيست و تثبیت سبک زندگی متناسب با آن به هیچ وجه اتفاقی نبوده و نیست. بلكه نتیجه جنگي ایدئولوژیک است که طی 40 سال گذشته در برابر امکان عمل جمعی اجير شده است. در واقع نئوليبرال‌ها با تخريب و ويراني محيط زيست به اهداف خود دست يافته‌اند و اين موضوع جز در گرو زيرِ سوال بردن توفيق عمل جمعي و مسئول دانستن افراد در قبال بحران‌ها نبوده است. اما به هيچ وجه نبايد بترسيم؛ چراكه هنوز براي سرگوني آن دير نشده است.

تاچر و ریگان بنیان‌گذاران پروژه سیاسی نئولیبرالیسم

پروژه سیاسی نئولیبرالیسم، با بنيان‌گذاري تاچر و ریگان، دو هدف اصلی را دنبال کرده‌است.
اولا، از ميان برداشتن هرگونه مانع غیرقابل‌قبول برای استفاده از قدرت خصوصی. دوم الزام به اجرای اراده عمومی دموکراتیک. در واقع سیاست تجاری نئوليبراليسم هم چون خصوصی سازی، رفع محدوديت هاي تجاري، کاهش مالیات و معاملات تجاري آزاد: همه اين موارد منجر به جمع آوری سود بسیار زیادي براي شركت‌ها شده‌است و در نهايت جوّي همچون آشغال‌هاي فاضلاب ايجاد و عملا ما را فلج كرده و به زانو درآورده است. همه اينها تنها از طريق ابزاري به نام دولت صورت گرفته است، تا برای رفاه جمعی ما برنامه‌ریزی كند.

هر چیزی در زمينه بررسي قدرت اين شرکت‌ها به هدف نخبگان تبدیل شده است: لابی و کمک‌های مالی شرکت‌ها، از درون تهي كردن دموکراسی، مانع تراشي براي سیاست های سبز و ادامه يافتن یارانه‌های سوخت فسیلی؛ اما با اين حال حقوق انجمن‌ها و اتحادیه‌ها كه موثرترین وسیله برای کارگرانند تا با استفاده از آن قدرت جمعي را به دست گيرند، دائما تحليل رفته و پايه‌هاي آن سست شده است.

در همان لحظه‌ای که تغییرات آب و هوایی نیاز به واکنشي بی‌نظیر عمومی دارد، ایدئولوژی نئولیبرال مانع تراشي و مقاومت مي‌كند. به همین دلیل، اگر می خواهیم ماموريت مان را در غلبه بر نئوليبراليسم به سرعت انجام دهيم، باید بر تمام شعارهاي بازار آزاد غلبه کنیم: کنترل راه آهن، آب و برق و شبکه‌های انرژی را به دست عموم مردم برسانیم؛ شركت ها را به تدريج كار يا توليد سوخت‌هاي فسيلي را متوقف كنند.؛ و مالیات را برای سرمایه‌گذاری عظیم در زیرساخت های آب و هوایی و انرژی‌های تجدید‌پذیر افزایش دهيم.- به طوری که پانل‌های خورشیدی بر روی پشت بام همه مردم نصب شوند و نه فقط کسانی که استطاعت مالي دارند.

موعظه تاچر به همگان "چیزی مانند جامعه وجود ندارد"

نئولیبرال‌ها تنها به این امر بسنده نكردند كه قدرت جمعي را از لحاظ سیاسی موضوعي غیرواقعي نشان دهند؛ بلكه سعی کردند از نظر فرهنگی نيز آن را غیرقابل تصور و غيرقابل باور نشان دهند. تجليل از رقابت سودمحور شخصي و انحصارگرایی بیش از حد، بدنام كردن همبستگی و همدردي ميان اعضاي جامعه، موجب از بین رفتن پيوندهاي جمعی ما در جامعه شده است. مارگارت تاچر به همگان موعظه مي کرد: "چیزی مانند جامعه وجود ندارد".

مطالعات نشان می دهد که افرادی که در این دوران رشد کرده اند در واقع شخصیت فردگرایانه‌تر و مصرف‌کننده‌تري پيدا كرده‌اند. فرهنگی که به ما می‌گوید خودمان را به عنوان مصرف‌کنندگان و نه شهروندان؛ افرادي كاملا وابسته و قائم به خود و نه ساير افراد جامعه در نظر بگیریم. قطعا جاي تعجب نيست كه در مقابل موضوعي سيستماتيك ما تنها به تلاش‌هاي فردي و ناكارامد مشغول مي‌شويم و از هدف اصلي باز مي‌مانيم.  همين جاست كه تلاش‌هاي فردي ما عملا در مقابل تلاش‌هاي سيستمي و جمعي نئوليبرال‌ها ياراي مقاومت ندارد. پس بايد گفت ما همه بچه‌های تاچر هستیم.

حتی قبل از ظهور نئولیبرالیسم، اقتصاد سرمایه داری دائما اين اعتقاد را به خورد مردم مي داد كه مشکلات ساختاری یک سیستم استثمارگر - فقر، بیکاری، سلامت ضعیف، عدم تحقق - در واقع نقص شخصی خود آنها و نه سيستم سرمايه داري است.

نئولیبرالیسم افراد را خودخواه بار مي‌آورد

نئولیبرالیسم عملا افراد را خودخواه بار مي آورد و دائما به انها گوشزد مي كند كه شما فقط مسئول ناكارامدي هاي خودتان نيستيد بلكه مسئول تخريب طبيعت نيز هستيد.
نئوليبراليسم ادعا مي كند: اگر شغل خوب نداريد؛ غرق در بدهي هستيد؛ وقت نداريد و در فضايي پراز تنش و استرس زندگي مي كنيد؛ مسئول آن خود شماييد و نه هيچ كس ديگر. البته ادعاي نئوليبرال‌ها به همين جا ختم نمي شود، بلكه بحران هاي زيست محيطي را نيز به افراد و بي مسئوليتي هاي آنها نسبت مي دهند.

البته در اين ميان نمي توان كمك هاي مردمي را ناديده گرفت و ادعا كرد كه بدون كمك هاي فردي مي توان به هدف هاي جمعي نائل شد. مسلما ما نياز به مردم برای مصرف کمتر و نوآوری در زمينه ي جایگزین های کم کربن - ساخت مزارع پایدارو ... داريم. اما انتخاب های فردی زماني مورد توجه قرار مي گيرند و عملا به حساب مي آيند كه سیستم اقتصادی گزینه های قابل قبول و زیست محیطي را برای همه فراهم کند. نه گزينه هايي كه تنها افراد ثروتمند توان اجرا و پياده سازي ان را داشته باشند.

نئولیبرالیسم ما را متقاعدکرده مطالبات خود را از قدرت و سیاست پیگیری نکنیم

اگر حمل و نقل مقرون به صرفه در دسترس نباشد، مردم با اتومبیل رفت و آمد مي كنند. اگر غذاهای محلی و ارگانيك بیش از حد گران باشند، از سوپر ماركت هاي زنجيره اي خريد مي كنند. اگر كالاهاي ارزان قیمت بی كيفيت تا بي نهایت تولید شود، آنها خرید مي كنند و خرید مي كنند و خرید می کنند . فريبكاري نئولیبرالیسم در همين است كه ما را متقاعد مي سازد تا تغییرات آب و هوایی از طریق کتاب هاي جیبی مان و نه از طريق قدرت و سیاست پيگيري كنيم.

بايد تفكر فردي را كنار بگذاريم و در برابر بحران ها به صورت جمعي قد علم كنيم

شايد مصرف گرايي شما و باري كه بر طبيعت به عنوان يك فرد با رفتارهاي نادرست تان تحميل مي كنيد؛ جبران شوند. اما این فقط جنبش های توده هایی هستند که قدرت تغییر مسیر بحران آب و هوا را دارند. براي نيل به اين هدف ابتدا بايد از طلسم ساختگي نئولیبرال‌ها رها شود؛ بايد تفكر فردي را كنار بگذاريم و در برابر بحران ها به صورت جمعي قد علم كنيم.

وقت آن است كه تفكرات نئوليبرالي را كنار بگذاريم و از اين فكر بيرون بياييم كه چگونه با دوچرخه رفت و آمد كنيم و يا چه طور هويج تازه بكاريم و بخوريم. شايد با اين تفكرات شاد و سرخوش باشيم و در اين انديشه به سر بريم كه در حال نجات بشريتيم؛ اما بايد به قدرت جمعي روي اوريم و از وسواس براي سبزكردن زندگي شخصي مان دست بكشيم.
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه : فلسفه و كلام
آخرین مطالب سایت