صرف نظر از قول قاضی نعمان که تنها قائل به اقامت یک ماه و نیم اسراء در شام است و هیچکس پیش و پس از ا
آیا اهلبیت روز اربعین در کربلا حضور داشتهاند؟
یکی از مسائل مبهم و پیچیده در تاریخ عاشورا تعیین زمان حضور اهلبیت امام حسین علیهالسلام در کربلا بعد از شهادت ایشان است، زیرا اغلب منابع حدیثی و تاریخی در این باره به صراحت گزارش نکردهاند که آیا این حادثه، روز بیستم صفر سال 61 اتفاق افتاده است یا پس از آن؟ آنچه بسیاری از منابع کهن از آن سخن گفتهاند، این است که در این روز، سر امام حسین علیهالسلام به بدنش ملحق شده است که در ادامه نوشتار به این گزارشها خواهیم پرداخت. همچنین گزارش شده است که بیستم صفر روزی است که خاندان امام حسین علیهالسلام از شام به مدینه بازگشتند. اما در این باره، قول دیگری است که اربعین را روز ورود اسراء از شام به کربلا دانسته است. سید بن طاووس رحمةالله در این باره مینویسد:
در غیر کتاب مصباح آمده است که اهلبیت علهیمالسلام روز بیستم صفر از شام به کربلا رسیدند. (1)
این ابهام و پیچیدگی در این حادثه، سبب شده است که در قرون متاخر، در میان اندیشمندان شیعه دو نظر عمده در این باره، به وجود آید:
1- دیدگاه منکران ورود اهلبیت علهیمالسلام به کربلا در اربعین اول، 2- دیدگاه موافقان این امر، پیش از پرداختن به شناسایی و معرفی طرفداران دو دیدگاه و نقد و بررسی دلایل آنان، لازم است دو موضوع، روشن شود: یکی، تاریخ ورود اسراء به شام و دیگری، مدت اقامتشان در شام.
تاریخ ورود اسراء به شام
درباره تاریخ ورود اسراء به دمشق، منابع تاریخی چند گونه گزارش کردهاند:
اول: برخی منابع همراهی اسراء را با سر امام در ورود به شام گزارش کردهاند. ابن حبان (متوفای 354ق) در این باره نوشته است:
... سپس عبیدالله بن زیاد، سر حسین بن علی علیهماالسلام را همراه با زنان و کودکان اسیر از خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله به شام روانه کرد. (2)
شیخ صدوق رحمةالله (متوفای 381 ق) نیز نگاشته است:
ثم امر [عبیدالله] بالسبا یا و راس الحسین علیهالسلام فحملوا الی الشام. (3)
به گزارش خوارزمی در جریان ملاقات سهل بن سعد با سکینه، دختر امام حسین علیهالسلام هنگام ورود اهلبیت علهیمالسلام به شام، وقتی سهل از سکینه میخواهد که هر تقاضایی دارد اجابت میکند، سکینه به سهل میگوید که از حمل کننده سر امام بخواهد تا سر را جلوتر از اهلبیت علهیمالسلام حمل کنند تا نگاه شامیان به سر معطوف شود و از توجه و نگاه به اهلبیت علهیمالسلام منصرف شوند. (4) این جریان حاکی از همراهی سر امام با اهلبیت علهیمالسلام در ورود به شام است.
ابوحنیفه دینوری (متوفای 382ق)، ابن اثیر و سبط ابن جوزی نیز بر این باورند که اسراء به همراه سر امام به شام رفتهاند. (5)
سید ابن طاووس به نقل از امام سجاد علیهالسلام نوشته است:
مرا بر شتری حمل کردند که ناهموار راه میرفت در حالی که سر حسین علیهالسلام بر نیزه و زنان خاندان ما پشت سر من سوار بر استرهای استخوانی میآمدند و بچههای کوچک و بزرگ پشت سر ما و گرداگرد ما نیزهها بود.(6)
وی در جای دیگر درباره پاسخ یزید به نامه عبیدالله مبنی بر کسب تکلیف وی درباره اسراء، نوشته است: یزید در پاسخ نامه عبیدالله بن زیاد، امر کرد که سر حسین علیهالسلام و کسانی را که با وی کشته شدهاند، همراه با زنان و خاندان حسین علیهالسلام نزد وی بفرستد. (7)
دوم: این که سر امام پیش از رسیدن اسراء به دمشق، به آنجا رسید. ابن اعثم و خوارزمی این قول را بیان کردهاند. (8)
سوم: اهلبیت علهیمالسلام بعد از مدتی از فرستادن سر امام به شام، رهسپار شدند، اما هنگام ورود به شام، به حمل کننده سر، ملحق شدند. این قول از شیخ مفید و طبرسی است. (9)
البته احتمال دارد که اهلبیت علهیمالسلام همراه با سر امام وارد دمشق شده باشند، اما سر امام زودتر به دربار یزید برده شده باشد که این احتمال، همان قول اول است و قول دوم نیز بر آن حمل میشود.
از آنچه نوشته شد میتوان نتیجه گرفت که اگر چه برخی گفتهها حاکی از همراه نبودن اهلبیت علهیمالسلام با سر امام در ورود به شام است، اما قوت قول اول، یعنی همراهی سر امام با اهلبیت در ورود به دمشق با توجه به تعدد ناقلان آن، بیشتر است. اکنون باید دید که اهلبیت و سر امام چه روزی وارد دمشق شدهاند؟
ابوریحان بیرونی در رخدادهای ماه صفر نوشته است:
فی الیوم الاول، ادخل راس الحسین علیهالسلام مدینه دمشق؛ روز اول ماه صفر، سر حسین علیهالسلام وارد دمشق شد. (10)
قزوینی (متوفای 682 ق) نگاشته است:
روز اول ماه صفر، عید بنی امیه است، چون در آن روز، سر حسین علیهالسلام را به دمشق وارد ساختند. (11)
کفعمی (متوفای 905 ق) نیز میگوید:
روز اول صفر، سر حسین علیهالسلام به دمشق وارد شد.(12)
اما در برابر این گزارشها، نقل عمادالدین طبری است. او شانزدهم ربیعالاول (66 روز پس از عاشورا) را روز ورود اهلبیت امام حسین علیهالسلام به دمشق میداند. (13)
گزارش ابوریحان با توجه به تقدم زمانی وی بر طبری از یک سو و دقت وی در ثبت گزارشهای تاریخی از سوی دیگر، بر نقل طبری مقدم است، علاوه بر این، گزارش قزوینی و کفعمی نیز موید این قول است.
مدت اقامت اهلبیت علهیمالسلام در شام
گزارشهای تاریخی درباره مدت اقامت اهلبیت علهیمالسلام یا مدت عزاداری آنان در شام، متفق نیست. برخی همانند ابن اعثم، شیخ مفید و به پیروی او، شیخ طبرسی، با تعبیر عامی از مدت زمان اقامت اسرای کربلا سخن گفتهاند: «و اقامو ایاما» (14) یا «فاقاموا ایاما (15) ؛ چند روز اقامت داشتند»، اما برخی دیگر، به مدت اقامت یا عزاداری اهلبیت علهیمالسلام در شام تصریح کردهاند:
محمد بن جریر طبری (متوفای 310ق)، خوارزمی (به نقل از ابومخنف)، ابن عساکر و ابن کثیر مدت برپا داشتن عزاداری را در شام توسط اهلبیت علهیمالسلام و زنان خاندان معاویه، سه روز میدانند. (16)
قاضی نعمان مغربی (متوفای 363 ق) مدت اقامت اهلبیت علهیمالسلام را در شام یک ماه و نیم نوشته است. (17)
بسط ابن جوزی (متوفای 654 ق) مینویسد: همسران یزید برای حسین علیهالسلام سه روز عزاداری کردند. (18)
سید ابن طاووس (متوفای 664 ق) مدت اقامت اهلبیت علهیمالسلام را در زندان دمشق به مدت یک ماه پذیرفته است. (19)
عمادالدین طبری (زنده تا 701 ق) مینویسد: اهلبیت علهیمالسلام هفت روز عزاداری کردند. (20)
مجلسی مینگارد که اهلبیت علهیمالسلام هفت روز عزاداری کردند و روز هشتم یزید آنان را خواست و بعد از دلجویی از آنان، ترتیب بازگشتشان را به مدینه فراهم کرد. (21) وی در جای دیگر نوشته است که زنان خاندان ابوسفیان برای اهلبیت علهیمالسلام سه روز عزاداری کردند.(22)
صرف نظر از قول قاضی نعمان که تنها قائل به اقامت یک ماه و نیم اسراء در شام است و هیچکس پیش و پس از او، چنین دیدگاهی را بیان نکرده و همچنین دیدگاه ابن طاووس که قول به یک ماه ماندن اهلبیت علهیمالسلام را در شام با تعبیر «قیل» بیان کرده است، گزارشهای دیگر حاکی از آن است که خاندان امام پس از آزادی، از سه روز تا یک هفته بیشتر در شام اقامت نداشتهاند، به ویژه با توجه به این امر که اقامت بیشتر آنان، نه تنها به هیچ رو به سود یزید نبود، بلکه سبب بروز انقلاب و شورش مردم بر ضد دستگاه حاکم میشد، از این رو یزید با شتاب، درصدد دلجویی از اهلبیت علهیمالسلام برآمده، آنان را رهسپار مدینه کرد. بنابراین، باید پذیرفت که اقامت اهلبیت علهیمالسلام در شام، حداکثر بیش از ده روز نبوده است.
پینوشتها:
1- الاقبال، ج 3، ص 100.
2- محمد بن حبان بن احمد ابی حاتم تمیمی بستی، الثقات، ج 2، ص 312 «ذیل مدخل: یزید بن معاویه».
3- الامالی، مجلس 31، ح 3، ص 230.
4- مقتل الحسین علیهالسلام، ج 2 ص 68.
5- الاخبار الطوال، ص 260؛ الکامل فی التاریخ، تحقیق مکتب التراث، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408 ق، ج 2، ص 576 و تذکرة الخواص، ص 260 و 263.
6- الاقبال، ج 3، ص 89.
7- اللهوف، ص 99.
8- کتاب الفتوح، ج 5، 127- 129؛ مقتل الحسین علیهالسلام، ج 2، ص 62.
9- الارشاد، ج 2، ص 118؛ اعلام الوری، ج 1، ص 473 و مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص130.
10- ابوریحان محمد بن احمد بیرونی خوارزمی، آلاثار الباقیة عن القرون الخالیه، ص 331.
11- زکریا محمد بن محمود قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموموجودات، ص 45.
12- مصباح کفعمی، ص 510.
13- عماد الدین حسن بن علی طبری، کامل بهائی، ج 2، ص 293.
14- ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج 5، ص 133.
15- الارشاد، ج 2، ص 122 و اعلام الوری باعلام الهدی، ج 1، ص 475.
16- طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 353؛ خوارزمی، همان، ج 2، ص 81؛ ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین علیهالسلام، ص 238؛ ابوالفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، البدایة و النهایه، ج، ص212.
17- ابوحنیفه قاضی نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرخ الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، ج 3، ص 269.
18- سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص 262.
19- الاقبال، ج 3، ص 101.
20- کامل بهائی، ج 2، ص 302.
21- بحارالانوار، ج 45، ص 196 و جلاء العیون، ص 409.
22- همان، جلاءالعیون، ص 405.
منبع:
مجله تاریخ در آینه پژوهش، ش 5، 1384، محسن رنجبر .