امامت امیر المؤمنین علیه السلام
امامت امیر المؤمنین علیه السلام
شیعه کسی است که اعتقاد دارد امیرالمؤمنین تا امام زمان علیهم السلام جا نشینان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ـ در تمام ابعاد شخصیتی ، به جز قانون آوری ـ هستند.
صفات امام علیه السلام
شیعه کسی است که اعتقاد دارد امیرالمؤمنین تا امام زمان علیهم السلام جا نشینان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ـ در تمام ابعاد شخصیتی ، به جز قانون آوری ـ هستند. رسول خدا صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام را در خطابه ی غدیر با کمالات گوناگونی معرفی می فرمایند مانند:
«أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ لَمْ یَسْبِقْهُ إِلَی الْایمانِ بی أَحَدٌ وَالَّذی فَدی رَسُولَاللّهِ بِنَفْسِهِ، وَالَّذی كانَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ ... أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَاللّهَ مَعی. »:
«او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان به من از او سبقت نجسته و همو جان خود را فدای رسول خدا کرده، با او همراه بوده است... علی اولین نماز گزار و پرستش کنندهی همراه من است .»
« فَهُوَالَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَیَعْمَلُ بِهِ، وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَیَنْهی عَنْهُ، »:
«چرا که شما را به درستی و راستی خوانده و خود نیز بدان عمل می کند ، او باطل را نابود و شما را از آن باز دارد .»
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از ابتدا خطابه تا آخِر خطابه، حدود دویست صفت از صفات امیرالمؤمنین علیه السلام را برشمرده اند.
به اصطلاح، ویژگی های دینی امیرالمؤمنین علیه السلام را بیان می فرمایند که بعضی از آن ها تکراری است، مانند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی أخی وَ وَصیی وَ واعی عِلْمی»:«هان مردمان ! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من »
«وَ مُعْلِمُكُمْ: أَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ،»:«و اعلام می دارم : هر آن کس که من سرپرست اویم این علی سرپرست اوست .»
سخن این است که امیرالمؤمنین علیه السلام دارای کمالاتی هستند که در این گفتار وگفتاربعدی به آن ها اشاره خواهیم کرد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، علی بن ابیطالب علیه السلام را با عنوان امیرالمؤمنین و مولی معرفی می فرمایند:
«أَلاإِنَّهُ لا«أَمیرَالْمُؤْمِنینَ»غَیْرَ أَخی هذا، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لاَِحَدٍ غَیْرِهِ.» :
«هان بدانید! هرگزبه جز این برادرم کسی نباید«امیرالمؤمنین»خوانده شود.هشدارکه پس از من امارت مؤمنان برکسی جز اوروا نباشد.»
هم چنین می فرمایند: « اَلا من كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ» «آن که من سرپرست اویم ،پس این علی ولی وسرپرست اوست.»
«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ اللّهِ، »: «هان مردمان ! او امام از جانب خداست .»
«وَ خَلیفَتی عَلی أُمَّتی » : « و جانشین من در میان امت است.»
علم امام علیه السلام
علم مانند یک پوشه است که دارای زیر پوشههای جزئی تری می باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به طور مفصّل به علم امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره می فرمایند. ایشان راجع به علم سه گونه فرمایش دارند:
1)پوشه ی اول علم، علم به نحو کلّی و عموم است، حدّ و مرزی تعیین نمی کنند؛یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام عالِم به همه ی علوم اند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند: «مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُاللَّهُ فِی وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ الَّذی ذَكَرَهُ اللَّهُ فی سُورَةِ یس: ﴿ وَ كُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ﴾ »:
«هیچ دانشی نیست مگر این که خداوند در جان من نبشته و من تمامی آن را در جان علی امام پرهیزکاران، ضبط کرده ام و دانشی نبوده مگر آن که آن را به علیآموخته ام.او پیشوای روشنگر است که خداوند در سوره یاسین از او گفت وگو کرده: ﴿ و علم هر چیز را در امام مبین برشمردیم.. ﴾
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند: خدا همه ی علوم را به من یاد داده است و من هم به علی یاد داده ام. این علم، علم فیزیک، علم شیمی، علم روان شناسی، علم دین، تفسیر قرآن، اخبار از گذشته و آینده، تکوینیات، تشریعیات و همه ی علوم را شامل می شود.( فقط یک دوره ی خلاصه ی فقه اسلام، کتاب جواهر است که چهل وسه جلد 500 صفحه ای دارد. فقها می گویند: این کتاب خلاصه ی همه ی کتب فقهی است. اخلاق، اعتقادات، تفسیر قرآن و احادیث این کتاب فوق العاده است. )
1)پوشه دوم علم، علم حلال و حرام است.پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله می فرمایند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، وَ كُلُّ حَلالٍ دَلَلْتُكُمْ عَلَیْهِ وَكُلُّ حَرامٍ نَهَیْتُكُمْ عَنْهُ »:«هان مردمان!شمایان را به هر روا وناروا(حلال وحرام)راهنمایی کردم.»
« مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَمَرَنی وَنَهانی »:
«هان مردمان ! همانا خداوند مرا فرمان داده و باز داشته و من نیز به دستور او به علی امر و نهی کردهام؛ پس دانش امر و نهی در نزد علی است. »
تمام علوم حلال و حرام نزد امیرالمؤمنین علیه السلام است؛ یعنی تمام شریعت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خطابه ی غدیر هفده مرتبه از احکام نام برده و هشت حکم را می فرمایند: حلال، حرام، حج، عمره، امر به معروف، نهی از منکر، نماز و زکات. مشخص می شود که این ها اصل احکام و عبادات و فقه هستند. هرچه از علم حلال و حرام هست، نزد امیرالمؤمنین علیه السلام است.
«لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَهُمْ وَلاحَرامَ إِلاّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَیْكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ»:
«روا نیست مگر آن چه خدا و رسول و امامان روا دانند و ناروا نباشد مگر آن چه آنان ناروا دانند ، »
لذا دربحث حلال و حرام، دو اصل مطرح است:
الف )حلال و حرام آن چیزی است که رسول خدا و جا نشینان او صلوات الله علیهم می فرمایند.
ب ) فقط ایشان به حلال و حرام آگاه اند.
یعنی هر چه معصومین علیهم السلام بفرمایند حلال، حلال است و هر چه بفرمایند حرام، حرام است. علم ایشان، عین واقع است.
3 )پوشه ی سوم علم، علم قرآن است.
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله چند مرتبه به تفصیل راجع به قرآن، علم قرآن، تفسیر قرآن، تأویل قرآن و شأن نزول قرآن در خطابه ی غدیر اشاره می فرمایند:
«مَعاشِرَالنّاسِ تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَانْظُرُوا إلی مُحْكَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّهِ لَنْ یُبَیِّنَ لَكُمْ زواجِرَهُ وَ لَنْ یُوضِحَ لَكُمْ تَفْسیرَهُ إلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ إلی وَ شائلٌ بِعَضُدِهِ وَ رافِعُهُ بِیَدَی وَ مُعْلِمُكُمْ: أَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ» :
می فرمایند: کسی تفسیر باطن قرآن را نمی داند؛ مگر کسی که من اکنون دستش را گرفته، بلند کرده ام و به شما نشان می دهم.
می دانیم امامِ مبین از نظر ظاهری، قرآن است: ﴿ وَ كُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ﴾ . خود قرآن، هم حلال و حرام دارد و هم حامل تمام علوم است ؛ اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به طور جداگانه یک مرتبه علم مطلق، یک مرتبه علم حلال و حرام و یک مرتبه هم علم قرآن را می فرمایند.
امام مبین به هر چیزی که در قرآن هست، از ثری تا ثریا، از مَلأ تا خَلأ و از نوترون تا کهکشان، علم دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: طبق قرآن، همه ی علوم را در امامِ مبین احصا کردهام. ظاهر امامِ مبین، قرآن است و باطن آن امیرالمؤمنین علی علیه السلام است چراکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میفرمایند:
« وَ هُوَ الْإمامُ الْمُبینُ الَّذی ذَكَرَهُ اللَّهُ فی سُورَةِ یس: ﴿ وَ كُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ﴾ .»
خداونددرقرآن می فرمایند : ﴿ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إلاَّ فی كِتابٍ مُبینٍ﴾
قدرت امام علیه السلام
در خطابه ی غدیر به طور صریح به صفت قدرت ، کم اشاره شده، ولی در طول خطابه از قدرت سخن می فرمایند. به طورمثال امیرالمؤمنین علیه السلام را امام متّقین معرفی می فرمایند. تقوا قدرت پرهیزکاری است و قدرت پرهیزکاری، قدرت خاصی است.
همه چیز نزد اوست، دو معنا دارد:
1) علمش نزد اوست.
2) قدرت و توانایی اش نزد اوست.
این ها مطالب بسیار ظریفی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خطابه ی غدیر برجسته نکرده اند، چراکه همه ی مردم این را نمی فهمیدند.
مردم علم را می فهمند، اما قدرت را خیلی نمی فهمند. به طور مثال اگر می فرمودند: علی علیه السلام می تواند آفتاب را جابه جا کند، ماه را جابه جا کند، رد الشمس کند وریگ ها را به سخن در بیاورد، همه ی مردم نمی فهمیدند؛ لذا خیلی ظریف به قدرت الهی امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره فرموده اند.
«إمامٌ مِنَ اللّه» باید اخلاق، علم و قدرت الهی داشته باشد. علم و قدرت یا اکتسابی اند یا وهبیِ الهی. علم و قدرت اکتسابی با هم مساوی نیستند؛ مثل علم تجارت، علم فیزیک. لازمه ی علم های اکتسابی ، قدرت نیست؛ ولی لازمه ی قدرت، علم است. کسی که قدرت داشته باشد، حتماً علمش را هم دارد؛ اما کسی که علم داشته باشد، لازم نیست حتماً قدرت هم داشته باشد،ممکن است قدرت داشته باشد و ممکن است نداشته باشد. اما در علم و قدرت وهبیِ الهی، علم با قدرت مساوق است.
هر کسی علم دارد ، قدرتش را هم دارد. خدا هم این چنین است. بیشتر از این که خدا را قادر و قدیر بگویند، عالم و علیم می گویند؛ زیرا اگر گفته شود عالم و علیم، قدرت هم در آن هست، ولی قدرت را جداگانه مشخص کرده است. از کجا می گوییم علم وهبیِ الهی با قدرت مساوق است؟
﴿ قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أنَا آتیكَ بِهِ قَبلَ اَن یَرتَدَّ اِلَیکَ طَرفُک﴾ :
﴿و آن که مقداری از علم کتاب را داشت، به سلیمان گفت: من تخت بلقیس را از سبأ در کم تر از یک چشم بهم زدن می آورم. ﴾
نمی فرماید: کسی که قدرت دارد، بلکه می فرماید: کسی که علمی از کتاب دارد. پس معلوم است علم و قدرت آوردن با هم مناسبت دارند.
اگر کسی بگوید من کامپیوتر بلدم، از نردبان هم بالا می روم، معنا ندارد. کامپیوتر بلد بودن یک مطلب است، بالا رفتن از نردبان، مطلب دیگری است؛ اما اگر بگوید من کامپیوتر بلدم، اَسِمبِل هم می کنم؛ این درست است. ﴿ وَ یَقُولُ الَّذینَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب﴾
امیرالمؤمنین علیه السلام علم الکتاب دارند؛ یعنی قدرت دارند. ایشان همان گونه که همه ی علوم را دارند، تمام قدرت ها را هم دارند.
می توانند تمام کره ها را جابه جا کنند؛ لذا امامت، مقامی است که باید اخلاق و اصل علم و اصل قدرت را داشته باشد.
منبع : سایت خطابه ی غدیر