بربربر بربری

خمیر بود و شد این وری و اون وری انگشتای نونوا اونو ناز کرد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بربربر بربری

 

خمیر بود و شد این وری و اون وری

انگشتای نونوا اون و ناز کرد

 

زرده ی تخم مرغ آورد روش کشید

روی تنش یه خرده کنجد پاشید

خمیر حاضر شد روی پارو نشست

رفت تو تنور خوابید و چشماش و بست

خسته بود و پخته شد و جون اومد

سوار پارو شد و بیرون اومد

شد نون بربری اومد خونه مون

نشست توی سفره ی صاحب خونه مون

کانال کودک و نوجوان تبیان

koodak@tebyan.com

شاعر: ناصر کشاورز

 

 

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت