اژدهای زرد در افغانستان
اژدهای زرد در افغانستان
سفر اخیر طالبان به چین نشان داد، پکن تلاش دارد، با حفظ تمام کانال های ارتباطی خود با افغانستان، اهداف سری و منافع محرمانه خود را در این کشور تامین کند.
قبس زعفرانی - بخش سیاست تبیان
پس از کشته شدن «ملا اختر منصور»، رهبر پیشین طالبان در 21 می سال جاری حکومت مرکزی در مهار طالبان در افغانستان شکست خورد تا آشکار شود، هواپیمایی آمریکایی علاوه بر رهبر طالبان، روند گفت وگوهای صلح را نیز هدف قرار داده اند.
به نظر می رسد، محاسبات واشنگتن در افغانستان بار دیگر اشتباه از آب درآمده است. چون تبعات مرگ ملا اختر، بیشتر از آنکه دامنگیر طالبان شود و موجب تضعیف این گروه و تعمیق خلاء رهبری در آن شود، کابل را تحت تاثیر قرار داده و دولت وحدت ملی افغانستان را تا مرز ناکامی و شکست کامل پیش برده است.
پیام های عملیات طالبان در کابل
عملیات انتحاری طالبان علیه مهمانخانه «نورث گیت» در بگرام که در اثر آن 3 مهاجم و یک پلیس کشته و 3 تن دیگر زخمی شدند، دو واقعیت را آشکار ساخت. اول: آنکه برنامه های امنیتی حکومت مرکزی همچنان با نواقص مکرر و اشتباهات متعدد مواجه است.
حقیقت دوم آن بود که طالبان نشان داد، به نقاط ضعف حکومت مرکزی آگاه است و درک درستی از اوضاع دارد تا با تعیین زمان و هدف، حملات خود را بدون کوچکترین مقاومت از سوی نیروهای امنیتی و نظامی انجام دهد.
تنها 2 روز پس از این حمله انتحاری، رسانه های افغانستان از تصرف یکی از ولسوالی های ولایت هلمند به دست طالبان خبر دادند، درحالی که حکومت مرکزی برای پس گرفتن این منطقه همچنان در انتظار رسیدن کمک هوایی نظامیان آمریکایی است.
همچنین این حمله انتحاری، درست چند روز بعد از سفر هیئت طالبان به چین صورت گرفت تا نشان دهد، در تلاش است، نقش میانجی را بین کابل و طالبان برای از سرگیری مذاکرات صلح ایفا کند.
اعضای گروه چهار جانبه شامل چین، پاکستان، آمریکا و افغانستان درحالی تلاش های گسترده ای را برای بازگرداندن طالبان به میز مذاکره آغاز کرده اند که خط سیر تحولات جاری در میدان تاکید می کند، کشته شدن ملا اختر تمام چشم اندازهای دستیابی به راه حل سیاسی در افغانستان حداقل در آینده نزدیک را از بین برده است.
پیشینه مناسبات چین و طالبان
این اولین باری نیست که پکن مستقیما با طالبان گفت وگو می کند، بلکه طی سال های 1997 ? 1998 نیز شاهد تماس چینی ها با طالبان بوده ایم. لذا از سرگیری روابط و تکرار این ملاقات ها و گفت وگوها تاکید می کند، پکن خواهان ایفای نقشی فعال تر و تاثیرگذارتر در افغانستان است.
سفرهیئت طالبان به پکن نشان داد، چینی ها تمام کانال های ارتباطی خود را در افغانستان بازنگه داشته اند تا به موازات ایفای نقش میانجی بین کابل و طالبان، اهداف سری و منافع محرمانه خود را در افغانستان تامین کنند.
پیشینه مناسبات چین و افغانستان
راه ابریشم و قرار داشتن چین و افغانستان در مسیر آن، ثابت می کند، روابطی دیرینه و عمیق بین دو کشور وجود داشته و پس از تشکیل حکومت وحدت ملی در سال 2014 میلادی در افغانستان، روابط و همکاری کابل و وپکن وارد مرحله جدیدی شد که تنها همکاری های دو جانبه امنیتی را شامل نمی شد، در این راستا چین برای نخستین بار از کمک نظامی اش به افغانستان خبر داد و سفیر این کشور در کابل با اشاره به اینکه چین و افغانستان از قربانیان تروریسم هستند، تصریح کرد: پکن برای رویارویی با این تهدید مشترک، آماده همکاری با کابل است.
روند مستمر و روبه رشد مناسبات دو کشور از سال 2014 تاکنون، این احتمال را بیش از پیش قوت بخشیده که در آینده چین به یکی از مهمترین کشورهای همسایه افغانستان تبدیل خواهد شد و در آینده این کشور نقش مهمی ایفا خواهد کرد (هرچند ایران و هند رقیبان اصلی چین در افغانستان هستند).
اهداف چینی ها در افغانستان
رویکرد چین در قبال افغانستان دو هدف عمده را دنبال می کند: نخست، بهره برداری از منابع عظیم و بکر مواد معدنی خام و سایر منابع طبیعی افغانستان است و دوم، جلوگیری از مبدل شدن مناطق شرقی افغانستان به مامن و پناهگاهی برای سلفی های تکفیری ایگور و نقطه شروع حملات تروریستی آنها در چین.
تردید نیست، نگرانی های امنیتی چین در افغانستان از تامین منافع اقتصادی این کشور مهمتر است و در اولویت بالاتری قرار دارد. تجزیه طلبی گروه های قومی مانند ایگورها و ازبک ها مهمترین و بزرگترین خطری است که می تواند، ثبات داخلی چین را هدف بگیرد.
چین نگران آن است که بی ثباتی در افغانستان شرایطی نفوذ و استقرار گروه های شبه نظامی ازبک از جمله «جنبش اسلامی شرق ترکستان» (ETIM) و «حزب اسلامی ترکستان» (TIP) در مناطق شرقی این کشور را هموار کند، به ویژه آنکه عدم حضور قدرتمند نیروهای امنیتی و ارتش افغانستان در مرزهای شرقی مشهود است، در این بین تقویت و گسترش حضور و فعالیت این گروه ها در بخش از افغانستان نه تنها مشکلات بسیاری را برای چین به همراه خواهد داشت، بلکه افغانستان را به پایگاه مرکزی و اصلی شبه نظامیان ازبک تبدیل خواهد کرد.
رویکرد جدید پکن در افغانستان
سیاست کلان چینی ها پس از سال 2014 در افغانستان میلادی بر 3 اصل متمرکز بود:
- تحت فشار قرار دادن پاکستان به عنوان نزدیک ترین متحد چین در منطقه به منظور مقابله با گروه های شبه نظامی ازبک در مناطق قبیله ای و همچنین کسانی که به این گروه ها پناه می دهند
- ارتباط و مذاکره با بازیگران و گروه های تروریستی تکفیری از جمله طالبان به منظور تامین امنیت سرمایه گذاری تجاری و اقتصادی خود در این کشور و همچنین مقابله با دستیابی گروه های ازبک به پایگاه های مطمئن داخل افغانستان.
- همکاری با روسیه و کشورهای آسیای مرکزی در چهار چوب های چند جانبه به منظور پیشبرد منافع امنیتی مشترک.
روابط پکن - طالبان
توسعه و گسترش مناسبات چین، نه تنها کابل بلکه طالبان را هم شامل شده است. باید اذعان کرد، گذشته از پاکستان، چین بیش از هر کشور دیگری با رهبران طالبان در ارتباط بوده و روابط فیمابین بسیار دیرینه و قدیمی است.
چین حفظ روابط خود با طالبان تلاش می کند، از یک سو، از تقویت و گسترش گروه های شبه نظامی تکفیری ازبک جلوگیری بعمل آورد و از سوی دیگر، از مناطق تحت کنترل طالبان بهره برداری کند.