ناگهان غار حرا پر نور گشت

نگاهی کوتاه به اشعار آیینی سروده شده درباره بعثت پیامبر(ص) با تاکید بر زمان و مکان وقوع آن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ناگهان غار حرا پر نور گشت

نگاهی کوتاه به اشعار آیینی سروده شده درباره بعثت پیامبر(ص) با تاکید بر زمان و مکان وقوع آن

حسین جمالی فرد - بخش ادبیات تبیان

شعر آیینی و به تبع آن مدیحه در نعت و منقبت پیامبر و اهل بیت (ع) جلوه ای از ارادت شاعران پارسی گوی ایران زمین نسبت به مقام و منزلت بزرگان دین است.
وقایع تاریخی مرتبط با ائمه معصومین از میلاد تا شهادت همواره مورد توجه شاعران بوده است. این توجه ویژه از زمان بزرگانی چون سعدی و حافظ تا امروز ادامه داشته است و هر شاعری به فراخور بلاغت و فصاحت خود در این باب اشعاری را سروده است.
واقعه بعثت پیامبر اعظم (ص) در سال 40 عام الفیل( 13 سال قبل از هجرت) و در غار حرا از جمله مهمترین مناسبت های مذهبی مسلمانان است. ماموریت الهی و پیام وحی به واسطه جبرئیل در این روز بر خاتم پیامبران نازل شد و رسالت الهی ایشان در دعوت مردم به توحید آغاز شد.

توجه شاعران به مکان وقوع بعثت از آن جهت است که غار حرا بر بلندای کوه نور شاهد یکی از بزرگترین رویدادهای دینی در سلسله پیامبران اولوالعزم از آدم تا محمد (ص) بوده و هم به واسطه حضور پیامبر در ایام عبادت به یکی از مکان های مقدس و مورد توجه مسلمانان تبدیل شده است

ذکر این جزییات نه به سبب تکرار تاریخی آن بلکه از این جهت است که روایت بعثت هم از لحاظ محتوایی و هم از بابت مکان و زمان وقوع آن مورد استفاده شعرا قرار گرفته و در ابیات شعری آنان بروز داشته است.
توجه شاعران به مکان وقوع بعثت از آن جهت است که غار حرا بر بلندای کوه نور شاهد یکی از بزرگترین رویدادهای دینی در سلسله پیامبران اولوالعزم از آدم تا محمد (ص) بوده و هم به واسطه حضور پیامبر در ایام عبادت به یکی از مکان های مقدس و مورد توجه مسلمانان تبدیل شده است.
 براستی کدام زائر بیت اله الحرام است که به وقت موسم حج به غار حرا نرفته باشد و از عظمت و بزرگی پیامبر (ص) و معنویت خاص این مکان یاد نکرده باشد.
آری یکی از وجوه تمایز شعر آیینی نگاه ویژه شاعر مسلمان به مکان و زمان یک واقعه دینی است. نگاهی که علاوه بر قراردادن مخاطب به عنوان یک شاهد عینی در محل رویداد، به تشریح موقعیتی می پردازد که حتی برای مخاطب ناآشنا، قابل لمس و مشاهده باشد.
برخی از شاعران در یک یا دوبیت و برخی دیگر در چندین بیت و به تفصیل مبعوث شدن پیامبر در غار حرا را به تصویر کشیده اند که بصورت گزیده به آن اشاره می کنیم:

سید محمد گلشن فراهانی:

ناگهان غار حرا پرنور گشت اختران مفتوح این نور آمدند
در تماشای دگر طور آمدند راز گاهی، رشك كوه طور گشت

***

امیری فیروزکوهی:

در حرم لوحه ای از عودت رجعی شنوید در حرا نغمه ای از اقراء و اعلی شنوید

 ***
 ثابت خراسانی:

 از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید   یا نخستین حرف قرآن كریم آمد پدید
صوت اقرأ بسم ربك مى رسد بر گوش جان    یا كه از كوه حرا خُلق عظیم آمد پدید


یا در جای دیگر می گوید:

در حرا بر مصطفى امشب شد از حق جلوه گر   آنچه اندر طور سینا بر كلیم آمد پدید
    نغمه اللهُ اكبر از حرا تا شد بلند          بت پرستان را به تن لرزش ز بیم آمد پدید


***
عباس شهری

چون قدر و مقام رهبرى یافت           در كوه «حرى» پیمبرى یافت
بشنید چو این ندا محمد (ص)         شد خاتم انبیا محمد(ص)


***
محسن سید اسماعیلی

چهل سالی می گذشت از عام فیل        میهمان  غار او  شد جبرئیل
آن فرشته گفت بر او این بخوان               گفت احمد اُمّی ام من ای جوان



***

چهلمین سال از گذشت عام فیل بیست و هفتم از رجب دید آن دلیل
آن طرف جبریل رفتش آسمان   این طرف احمد بشد بر خانمان

***
محمود شاهرخی

غ نوده كعبه و ام القری به بستر خواب           ولی به دامن غار حرا دلی بی تاب
نخفته، شب همه شب، دیده خ دا بینش       ز دی ده رفته به دامن سرشك خونینش

 

روایت تصویری از سرزمین نور به زبان شعر


اما کامل ترین توصیف را از حال و هوای مکه و کوه نور که محل آغاز رسالت پیامبر(ص) بوده را می توان در شعر حسان شاعر مشهور آیینی کشورمان خواند:

از شهر مكه شد جدا، محمّد   دارد به لب، خدا خدا، محمّد
سر تا به پا، نور و صفا، محمّد       دارد به سینه، رازها، محمّد
تنها رود یا رب كجا، محمّد؟  شهرى كه در نفاق و كینه مشهور
شهرى كه از گناه، گشته رنجور مظلوم و بى كس آن كه بى زر و زور
آمد برون، ز شهر مكه، شد دور  آن رحمت بى انتها، محمّد
مردم قرین كفر و بت پرستى پیوسته در جهل و غرور و مستى
غرق هوس، پابند جرم و پستى  زین كرده ها، دور از خداى هستى
بر دردشان تنها دوا، محمّد   آن شهر غم گرفته، مات و خسته
با چهره اى، افسرده و شكسته    قید امیدش از همه گسسته
در انتظار رهبرى نشسته  با رنج هایش آشنا محمّد
كوه بلند مكه در نظاره دامن كشیده از بشر كناره
افشان شده بر قلّه اش ستاره  صعبُ العُبور و پُر ز سنگ خاره
آن جا كند منزل چرا، محمّد؟   جز مقدمش، نه یك عبور دیگر
جز نور او، آنجا، نه نور دیگر   گویى بُوَد فاران و طور دیگر
آنجا بُوَد حق را، ظهور دیگر    بر قلّه اش در انزوا، محمّد
نور از زمین به عرش در تَواتُر  «حرا» دهان گشوده از تَحَیُّر
خالى ز تیرگىّ و از صفا پُر  كوه بلند مكه، با تَفاخُر


ژولیده نیشابوری هم در ابیاتی ماجرای بعثت را  با تاکید برزمان و مکان چنین شرح می دهد:

شب گشت و تیرگى همه جا را فراگرفت   وز نور ماه دامن گیتى ضیاء گرفت
در هفده ربیع به شوق وصال حق     جا در درون غار حرا مصطفى گرفت
مهد صفا به غار حرا تا نهاد پاى غار حرا ز یمن قدومش صفا گرفت
پاسى ز شب گذشت كه از ماوراى عرش     نورى جهید و جلوه اش ارض و سماء گرفت
روح الامین به غار حرا آمد و بگفت       این آیه را بخوان كه دل از او جلا گرفت
"اقرأ باسم ربك"یا ایها الرسول  كز خواندنش سزاست ره هر خطا گرفت


یا در شعری دیگر:

آن شب سكوت خلوت غار حرا شكست با آن شكست، قامت لات و عزا شكست
آمد به گوش ختم رسولان ندا بخوان        مُهر سكوت لعل بشر زان ندا شكست
آنچه ذکر شد تنها گوشه ای از بازتاب مناسبتی مذهبی همچون عید مبعث در ادبیات و شعر فارسی است. آثار مکتوب و منظوم فراوانی در مدح و منقبت پیامبر و شرح حال زندگانی ایشان وجود دارد که هرکدام برگ زرینی است از ادای دین شاعران و مدیحه سرایان آستان پیامبر دوستی و مهربانی.


 

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت