نقشه ی گنج گمشده در دستان پیشوای صادق

تاریخ حیات انسان گواه حضور پادشاهانی و ثروتمندانی که هر چند به ظاهر قدر و منزلتی دارند اما به واقع کمتر کسی آنان را بلندمرتبه می انگارد. پس در کجا بدنبال گمشده اکثر انسانها یعنی منزلت و شرافت باید گشت؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقشه ی گنج گمشده در دستان پیشوای صادق

تاریخ حیات انسان گواه حضور پادشاهانی است که علی رغم در دست داشتن قدرت شرافتی ندارند و نیز ثروتمندانی که هر چند به ظاهر قدر و منزلتی دارند اما به واقع کمتر کسی آنان را بلند مرتبه می انگارد. پس در کجا بدنبال گمشده ی اکثر انسانها یعنی منزلت و شرافت باید گشت؟

زینب فیاضی/کارشناس ارشد تفسیر- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

در پی گذران شب و روز رخدادهای گوناگونی روی می دهند. در این میان برخی وقایع در طول تاریخ بشری آنچنان مهم و اثرگذارند که علی رغم گذرانشان در حافظه ی بشر ثبت و ضبط می گردند و با وجود آنکه سالها و قرنها از وقوعشان می گذرد همچنان مورد توجه هستند چنان که گویی رخدادی است که به تازگی واقع شده است.
چرایی اهمیت پاره ای از حوادث ریشه در تاثیر شگرفی دارد که بر جامعه ی بشری می نهد. گاه واقعه ای روند زندگی مادی بشر را تغییر می دهد و گاه نه تنها سبب می گردد که دنیای پیرامونش را آنگونه که هست بشناسد بلکه با دیگر حقایق پنهان هستی آشنا می گردد و بدین جهت بر باورهایش نیز اثر می گذارد.

آخرین سکوی پرواز

به راستی شرافت حقیقی تنها از آن کسی که آگاهی هایش بسیار است و به واسطه ی علمی که کسب نموده از شعور و درک بالایی برخوردار است. چنین فردی در نزد دیگران بزرگ و شریف است و به سبب قدر و منزلتش مورد احترام همگان خواهد بود.

انسانی که تنها دیده هایش منشأ دانسته هایش بود، با ظهور آخرین منجی به درک آنچه خارج از حیطه ی قوای پنجگانه اش بود دست یافت.

سرآغاز این همه تغییرات شگرف در زندگی بشری وجود نازنین نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) است، از اینرو خجسته میلاد ایشان نقطه ای عطفی در تحولات زندگی بشری است و بجاست تا سالروز میلاد آن بزرگوار پس از قرنها گرامیداشته شود. آری عزیزی که ولادتش سر منشا نزول برکات آسمانی بر زمین و زمینیان است و حضورش در دنیا زمینه ساز ارتقا فهم و درک بشری است هیچگاه از حافظه ی تاریخ پاک نخواهد شد.
جالب آنکه پس از گذشته سالها از ولادت نبی مکرم فرزندی بزرگوار از نسل ایشان که میراث دار نبوتشان بودند و واسطه ی فیض الهی پس از نبی بشمار می آمدند در سالروز ولادت جد بزرگوارشان پا به عرصه وجود نهادند. تقارن این دو میلاد خجسته در یک روز شادی مضاعف و خاطره ای بیاد ماندنی تر در اذهان پدید آورده است.

چرا «صادق»؟

امام جعفر صادق (علیه السلام) ششمین امام شیعیان روز هفدهم ربیع الاول سال هشتاد و سه مقارن با سالروز ولادت خاتم الانبیاء چشم به جهان گشودند. در خصوص چرایی ملقب شدن ایشان به صادق آمده است که چون در نسل پنجم از فرزندانشان شخصی به نام جعفر ادعای امامت می کند ایشان را صادق خواندند تا از او متمایز گردند و صحت امامتشان تایید گردد: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا وُلِدَ ابْنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّهُ سَیَكُونُ فِی وُلْدِهِ سَمِیٌّ لَهُ یَدَّعِی الْإِمَامَةَ بِغَیْرِ حَقِّهَا وَ یُسَمَّى كَذَّابا؛ پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله فرمود وقتى پسرم جعفر بن محمّد بن علی بن حسین بن علی بن ابىطالب متولد شد لقب او را صادق بگذارید در آینده از فرزندانش یك نفر هم نام او ادعاى امامت بدون حق می كند او كذاب است (جعفر كذاب)» (علل الشرائع، ابن بابویه، محمد بن علی، ج1، ص234)
شرایط مناسب سیاسی اجتماعی آن دوره سبب گردید تا فرصتی مناسب برای تشریع آموزه های دینی و انتقال معارف اسلامی به شیعیان فراهم آید. امکانی که برای دیگر ائمه فراهم نشد. از اینرو حجم احادیث بیان شده توسط ایشان بیشتر از روایات آمده از سایر معصومین (علیهم السلام) است.

سعادت بدون امامت، هرگز

ارتقا سطح فهم و درک افراد و تلاش برای نمایاندن راه صحیح زندگی و رسیدن به کامیابی و سعادتمندی  وظیفه ایست که از سوی خداوند بر دوش هادیان امتش نهاده شده است و تمامی معصومین (علیهم السلام) برای دستیابی به این مطلوب تلاش نموده اند چرا که درک انسانها به تنهایی و بدون کمک راهنمایان الهی ناقص تر از آنست که به تعالیشان بیانجامد و غالباً تلاش های ایشان برای رشد و ارتقا خویش با شکست مواجه می گردد زیرا تعارضی جدی میان آنچه مردم برای پیشبرد خود بکار می بندند و آنچه حقیقتاً سبب رشدشان می گردد وجود دارد و حقیقتاً بدون کمک و یاری رهبرانی آگاه و دانا؛ امکان تعالی بشر منفی است.

شرایط مناسب سیاسی اجتماعی آن دوره سبب گردید تا فرصتی مناسب برای تشریع آموزه های دینی و انتقال معارف اسلامی به شیعیان فراهم آید. امکانی که برای دیگر ائمه فراهم نشد. از اینرو حجم احادیث بیان شده توسط ایشان بیشتر از روایات آمده از سایر معصومین علیهم السلام است.

سوالی که بشر را سردرگم کرد

به عنوان نمونه کمی تامل در زندگی انسانها نماینگر آنست که تمامی افراد از هر قوم و نژاد و دین و ملیتی به دنبال کسب شرافت و بزرگی خویش اند و هر کس در جایی به جستجوی شرافت مشغول است.

عده ای آن را در مال زیاد می بینند و برخی در جاه و شماری در قدرت. اما به حقیقت تمامی آنها گمشده ای دارند که هر چه می گردند آن را نمی جویند.
تاریخ حیات انسان گواه حضور پادشاهانی است که علی رغم در دست داشتن قدرت شرافتی ندارند و نیز ثروتمندانی که هر چند به ظاهر قدر و منزلتی دارند اما به واقع کمتر کسی آنان را بلند مرتبه می انگارد. پس در کجا بدنبال گمشده ی اکثر انسانها یعنی منزلت و شرافت باید گشت؟

پرسشی که اکثر انسانها در پاسخ به آن گمراه شدند، از سوی ائمه (علیهم السلام) که اشراف کامل بر تمام هستی دارند به درستی پاسخ داده می شود که: «عن مولانا جعفر الصادق: ... وَ طَلَبْتُ الشَّرَفَ فَوَجَدْتُهُ فِی الْعِلْم ..؛بلندی قدر و حسب را جستجو نمودم پس آن را در دانش یافتم» (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل: 174/12)
به راستی شرافت حقیقی تنها از آن کسی که آگاهی هایش بسیار است و به واسطه ی علمی که کسب نموده از شعور و درک بالایی برخوردار است. چنین فردی در نزد دیگران بزرگ و شریف است و به سبب قدر و منزلتش مورد احترام همگان خواهد بود.

سایه ای مستدام بر سر عالَم

آری وجود چنین هادیانی در میان مردم که سعادت و شقاوت آدمی را به درستی شناخته و بر نیازهای انسان و استعدادهای ذاتی اش واقف اند؛ نعمتی بزرگ و بی منتهاست که هرگز از اذهان پاک نمی شود گرچه قرنها از حیات دنیوی ایشان گذشته باشد اما همچنان برکات وجودشان در جامعه ی انسانی نمایان است.



 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت