آیا همسران شبیه هم هستند؟
آیا همسران شبیه هم هستند؟
باید به تمام تفاوتها اهمیت داد؛ مباحثی چون جهانبینی افراد از نظر اعتقادی تا فردگرا و جمعگرا بودن آنها میتواند مهم و قابل توجه باشد. اگر تفاوتهای بین همسران چندان عمیق نباشد ولی منجر به نوعی چالش برای آنها شده باشد، میتوان آن را حل کرد اما نباید تا این حد زیاد باشد که باعث بروز استرس بین آن دو شود و در نهایت بروز مشکلات اساسی بین آن دو را پیشآورد.
اگر تفاوتهای شخصیتی بین همسران جوان زیاد باشد تنها زمانی ازدواج آنها دارای استحکام و اعتبار است که آن سه بعد اصلی قویتر از تفاوتهایشان باشد که آن باعث پایدار ماندن ازدواج آنها میشود.
به این نکته نیز باید توجه کرد که برای شناخت بهتر افراد باید بدانیم که آدمها سیاه یا سفید مطلق نیستند و هیچ صددرصدی وجود ندارد. آدمها از یک طیف تشکیل شدهاند و عملشان به صورت طیف بازده دارد. انسانها با در کنار هم زندگی کردن به تدریج شباهتهایی به هم پیدا میکنند و شکل هم میشوند؛ آمادگیهایی برای بخشیدن یکدیگر پیدا میکنند که باعث پایبند بودن و در نهایت پایدار شدن رابطه آنها میشود.
تفاوت های بنیادین
گاهی پیش میآید که ما تفاوتهایی از لحاظ زیستی و شناختی داریم اما باید دید تا چه حد در سطح رفتار و عملکرد ما نقش دارند؛ برای مثال بعضی از زنانی که درونگرا هستند با توجه به شرایط جامعه و یا به دلایل فرهنگی حس میکنند که جامعه آنها را نمیپذیرد و باید برونگرا باشند و میل به جمع داشته باشند تا بتوانند در اجتماع دارای شغلی باشند و با دیگران ارتباط برقرار کنند؛ در نتیجه بر این خصوصیت خود غلبه میکنند.
از سوی دیگر بعضی از مردانی که برونگرا هستند و بیشتر اوقات در جمع دوستان خود هستند بعد از ازدواج رفتارهایی دیگر از خود نشان میدهند و به خانواده خود پایبند میشوند.
با تمام این ها، باید گفت نمیتوانیم یک نسخه کلی بدهیم. در این مساله عوامل گوناگونی نقش بازی میکنند و این عوامل را باید در کنار عوامل تعیینکننده اصلی در نظر بگیریم. در این صورت میتوانیم دریابیم عوامل دیگر، در اینجا شباهتها یا تفاوتهای زیاد، چقدر میتوانند آسیبزا باشند و یا بر عکس جاذبه ایجاد کنند و باعث رشد و تحول شوند.
کدام خوشبخت ترند؟
روانشناسان می گویند هر قدر تشابه بین زوجین بیشتر باشد به همان نسبت ازدواج آنان از استحکام و دوام بیشتری برخوردار خواهد بود و هر قدر تفاوت آنها بیشتر باشد به همان نسبت احتمال اینکه دچار بحران شوند زیاد خواهد شد، سۆالی که در اینجا مطرح می شود این است که وجود کدام یک از تشابهات مطلقاً برای ازدواج لازم هستند؟
هوش: اگر هوش زن و شوهر به یک اندازه باشد رابطه زناشویی با گرفتاری کمتری روبه رو می شود. توجه داشته باشید که «تحصیلات» ملاک نظر نیست. منظور این است که زن و شوهر به لحاظ بهره هوشی باید در یک ردیف قرار داشته باشند، باید بتوانند اشیاء و امور را به یک شکل ببینند و درباره آنها به یک شکل صحبت کنند.
اگر یکی از طرفین ازدواج اغلب گمان می کند که همسرش متوجه منظور او نشده است، شرایط خوشایندی بین آنها برقرار نمی شود. بررسی های به عمل آمده نیز نشان می دهند، اگر بهره هوشی زن و شوهر در یک ردیف یا نزدیک به هم باشد ثبات ازدواج بیشتر می شود.
ارزش ها: لازم است که زن و شوهر درباره بسیاری از ارزش ها وحدت نظر داشته باشند. مثلاً مهم است که زن و شوهر درباره معنویات و یا زندگی خانوادگی اختلاف نداشته باشند. اگر در این زمینه ها وحدت نظری وجود نداشته باشد، بروز اصطکاک میان آنها حتمی است.
علایق:
اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینه ها علایق مشترک داشته باشند، زندگی به کامشان شیرین می شود. در این میان هر چه تنوع علایق مشترک بیشتر باشد بهتر است.توقع از نظامات خانوادگی: زن و شوهر باید درباره وظایف و مسئولیت های یکدیگر در رابطه زناشویی مثل هم فکر کنند. طرز فکر افراد در این زمینه کلاً به دو نوع تقسیم می شود. بعضی از افراد در مورد وظایف و مسئولیت های زن و شوهر به طور سنتی فکر می کنند، بدین معنا که مدیریت داخلی منزل به عهده زن است و مرد نیز به عنوان مدیر بیرونی منزل، یا نان آور خانواده تلقی می شود. فردی که در این زمینه به طور سنتی فکر می کند باید با فردی ازدواج کند که با او همفکر است. اما در حال حاضر که نقش های زن و مرد دستخوش تغییرات زیادی شده است، عده ای معتقد به تساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسئولیتهای مشابهی نیز برای آنان قائل می شوند. افرادی که این اعتقاد را دارند باید با همفکران خود ازدواج کنند.
تفاوت های مساله ساز
اختلافاتی که می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی لطمه بزنند عبارتند از:
میزان انرژی: وقتی یکی از طرفین ازدواج پر انرژی باشد و در مقابل همسر او کم انرژی، با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند. اختلاف در میزان انرژی در زمینه های مختلف خود نمایان می شود که از جمله می توان به معاشرت های اجتماعی، فعالیت های مذهبی و غیره اشاره کرد. در انجام فعالیت های مربوط به خانه نیز سطح انرژی میان زن و شوهر اغلب مسئله ساز می شود، مثلاً ممکن است زن بخواهد کارهایی را در روزهای تعطیل آخر هفته در منزل انجام دهد و شوهر علاقه مند به این باشد که روبه روی تلویزیون بنشیند و یا روزنامه بخواند.
عادات شخصی: وقتی زن و شوهر عادت های شخصی متفاوتی داشته باشند، به تدریج وحدت میان آنها رو به نقصان می رود. از جمله عادتهای مسئله ساز می توان به این موارد اشاره کرد: وقت شناسی، نظم و ترتیب، وابستگی، مسئولیت پذیری، سرعت یا کندی عمل، تصمیم گیری آنی یا با وسواس و...
استفاده از پول: بسیاری از زوج ها در اثر نداشتن توافق بر سر مسائل مالی دچار مشکل می شوند. یکی به فکر آینده است و می خواهد پولش را پس انداز کند و دیگری به خرج کردن پول و خوش بودن در لحظه حال علاقه مند است. یکی معتقد به ریسک کردن است و دیگری فکر می کند که باید به تدریج و با ضریب اطمینان بالا بر دارایی های خود بیفزاید. یکی می گوید که درآمد را باید خرج فرزندان کرد و دیگری می خواهد پول را نگه دارد. اختلافاتی از این قبیل می تواند شیرازه زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد، به همین دلیل لازم است که قبل از ازدواج در این موارد بیشتر موشکافی شود.
علایق و مهارتهای کلامی: اگر یکی از طرفین ازدواج زیاد حرف بزند و دیگری کم حرف باشد چه مشکلی پیش می آید؟ اگر زن یا مرد علاقه مند به گفت وگو و دیگری خواهان سکوت باشد، استرس فراوانی ایجاد می شود. اگر کسی به هنگام صرف غذا علاقه مند به صحبت باشد و همسرش بخواهد هنگام صرف غذا سکوت کند و یا اگر یکی از طرفین ازدواج به صحبت تلفنی طولانی علاقه مند باشد زمینه های اختلاف را پایه ریزی کرده اند.
در صورتی که این تفاوتها زیاد و عمیق باشند، ارتباطی که میتوانست مستحکم باشد، آسیبپذیر میشود؛ برای مثال اگر یکی از همسران، فردگرا و از جمع گریزان باشد و دیگری جمعگرا و معتمد به جمع باشد ممکن است در زندگی آنها به نوعی کشمکش ایجاد شود
راه حلی هم هست؟
برای اینکه ازدواجی مستحکم و قابل اعتماد باشد، عوامل زیادی در کارند. روانشناسان معتقدند یک رابطه برای پایدار ماندن باید سه بعد داشته باشد:
1) تعهد. به این معنا که همسران نسبت به هم وفادار و مسئولیت پذیر باشند.
2) صمیمیت. یعنی دو نفر احساس نزدیکی و اتکا به یکدیگر کرده و از در میان گذاشتن اسرار خود با یکدیگر احساس ناامنی نکنند.
3)گرایش زوج به یکدیگر. یعنی شما پذیرای همسرتان باشید و به ادامه زندگی با او تمایل داشته باشید.
این سه، عواملی مرتبط و جدایی ناپذیر هستند که باعث دوام و پایدار بودن رابطه زناشویی میشوند. اما تفاوتهای خلقی هم در این میان میتوانند موثر باشند؛ در صورتی که این تفاوتها زیاد و عمیق باشند، ارتباطی که میتوانست مستحکم باشد، آسیبپذیر میشود؛ برای مثال اگر یکی از همسران، فردگرا و از جمع گریزان باشد و دیگری جمعگرا و معتمد به جمع باشد ممکن است در زندگی آنها به نوعی کشمکش ایجاد شود.
به این سه بعد، انعطاف پذیری زوجین را هم اضافه کنید تا راهکاری برای تحمل تفاوت ها داشته باشید. با این حال، اگر هنوز ازدواج نکرده اید توصیه می کنیم خودتان را به دردسر نیندازید و به جای آن که مجبور به تحمل تفاوت ها شوید، همسری انتخاب کنید که در عادات، اعتقادها، گرایش ها و ویژگی های شخصیتی شبیه به شما باشد.
فرآوری: فاطمه ایمانی
بخش کلوب ازدواج تبیان
برگرفته از همشهری