مولود کعبه
مولود کعبه
در سیزدهمین روز از ماه رجب، كه از ماههاى حرام است و احترام خاصى در میان همه قبایل و طوائف داشت، ازدحام عجیبى در اطراف كعبه بود و سیل مردم از پیر و جوان با احترام ویژه اى در اطراف خانه خدا در حال طواف بودند كه زنى باردار، با چهره اى شكسته، در گرداگرد خانه خدا بى تابانه مى گردید و با انگشتان لرزانش به جامه كعبه آویخته بود و در حالى كه قطرات اشكش سیل آسا به صورتش مى ریخت، زیر لب مى گفت:
پروردگارا! من به تو ایمان آورده ام و به آنچه كتاب و پیامبر از سوى تو آمده ایمان دارم. پروردگارا! من به آیین جدم "ابراهیم خلیل" كه بینانگذار این خانه كهن است، ایمان دارم. پروردگارا! تو را سوگند مى دهم به حق بنیانگذار این بیت، و به حق این مولودى كه در شكم دارم، این زایمان را بر من آسان گردان.
چشمهاى كنجكاو او را مى دید و گوشهاى شنوا سخنانش را دنبال مى كرد و حس كنجكاوى در ذهن ها تحریك مى شد، كه ناگهان فریادى از تعجب از همگان بلند شد و به دنبال آن سكوتى سنگین بر همگان حكمفرما شد. آب در گلوها خشكید، حیرت و تعجب بر چهره ها نقشى شگفت زده بود و نفسها از سینه ها بیرون نمى آمد.
كسى جرأت نداشت سكوت را بشكند و بگوید: لحظه اى پیش دیوار كعبه شكافته شد و زن حامله اى به درون خانه خدا رهنمون شد!
چه كسى باور می کرد كه سنگ آغوش باز كند و زن بارداری را در خود جاى دهد؟!
حیرت و تعجب مردم هنگامى افزایش یافت كه تلاش پرده داران كعبه، در گشودن قفل در به نتیجه نرسید.
لحظه به لحظه بر ازدحام مردم افزوده می شد، همگان در انتظار بودند كه از فرجام این راز آگاه شوند. از نقطه نظر مردم نگران و حیرت زده، هر لحظه چون یك ساعت می گذشت و همگان ثانیه شمارى می کردند كه نیروى غیبى این مشكل را بگشاید.
پس از گذشت مدتى طولانى، همان سنگ آغوش باز كرد و فاطمه بنت اسد در حالى كه مولود كعبه را در آغوش داشت بیرون آمد.
صداى هلهله اوج گرفت و در خانه های مكه طنین انداخت. ابوطالب، عمو و برترین حامى محمد(ص) در حالى كه برق شعف در دیدگانش دیده می شد، بانگ برآورد:
أیّها النّاس: ولد فى الكعبة ولىالله.
هان اى مردم! ولى خدا در خانه خدا دیده به جهان گشود.
حضرت علی(ع) فرزند ابوطالب ده سال پیش از بعثت متولد شد و پس از شش سال در اثر قحطی كه در مكه اتفاق افتاد بنا به در خواست پیغمبر اكرم (ص) از خانه پدر به خانه پسر عموی خود یعنی پیامبر منتقل گردید و تحت سرپرستی و پرورش مستقیم آن حضرت درآمد. پس از چند سال كه پیغمبر اكرم (ص) به موهبت نبوت نایل شد و برای نخستین بار در (غار حرا) وحی آسمانی به وی رسید وقتی كه از غار رهسپار شهر و خانه خود شد , شرح حال را فرمود، علی (ع) به آن حضرت ایمان آورد و باز در مجلسی كه پیغمبر اكرم (ص) خویشاوندان نزدیك خود را جمع و به دین خود دعوت نموده فرمود:
" نخستین كسی كه از شما دعوت مرا بپذیرد خلیفه، وصی و وزیر من خواهد بود. تنها كسی كه از جای خود بلند شد و ایمان آورد علی (ع) بود و پیغمبر اكرم (ص) ایمان او را پذیرفت و وعده های خود را درباره اش امضا نمود و از این روی علی (ع) نخستین كسی است در اسلام ایمان آورد و هرگز غیر خدای یگانه را نپرستید".
حضرت علی (ع (پیوسته همراه پیامبر (ص) بود تا آن حضرت از مكه به مدینه هجرت نمود و در شب هجرت نیز كه كفار خانه آن حضرت را محاصره كرده بودند و تصمیم داشتند آخر شب به خانه ریخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمایند علی (ع) در بستر پیغمبر اكرم (ص( خوابیده و آن حضرت از خانه بیرون آمد و رهسپار مدینه گردید.
در مدینه نیز همراه پیغمبر اكرم (ص) بود. حضرت محمد (ص) یگانه دختر محبوب خود فاطمه را به ازدواج علی (ع) درآورد و در موقعی كه میان اصحاب خود عقد اخوت(برادری) می بست او را برادر خود قرار داد.
حضرت علی (ع) در همه جنگهایی كه پیامبر اكرم حضور داشتند حاضر شد، جز جنگ تبوك كه پیامبر ایشان را در مدینه به جای خود مأمور کرده بودند و در هیچ جنگی پای به عقب نگذاشت و از هیچ حریفی روی نگردانید و در هیچ امری مخالفت پیامبر (ص) را نكرد چنانچه آن حضرت فرمود:
"هرگز علی از حق و حق از علی جدا نمی شود".
*احادیثی از حضرت علی (ع):
با بى اعتنایى به كارهاى پست ، قدر خود را بالا برید.
بحارالأنوار جلد 75 صفحه 64
قرآن را فراگیرید، زیرا قرآن بهترین حرف نو است و در آن اندیشه عمیق كنید، زیرا آن بهار قلبهاست و به وسیله نور آن شفا گیرید، زیرا آن شفاى سینههاست.
نهج البلاغه، صبحى صالح، خ 110
بخشش و هدیه ی هیچ پدری به فرزندش بهتر از ادب و تربیت پسندیده نیست.
مستدرک الوسائل، ج 2 ، ص 625
شادی مومن در رخسار او و اندوهش در دل است.
نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره325
فراوری: زهرا فرآورده
بخش کودک و نوجوان تبیان
منابع: وبلاگ هم میهن- وبلاگ احادیث وروایات