غرور یا یأس، نتیجه بشارت و تهدید نا متعادل است!!

بشارت و انذار، نشانه‏ى اختیار انسان است. در قرآن مكرر این معنا آمده است كه آنچه بر عهده خداوند است، فرستادن پیامبرى معصوم با منطق حقّ همراه با بشارت و انذار است. حال، مردم خودشان هستند كه آزادانه یا راه حقّ را مى‏پذیرند و یا سرسختانه لجاجت مى‏كنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غرور یا یأس، نتیجه بشارت و تهدید نامتعادل است!!


بشارت و انذار، نشانه‏ى اختیار انسان است. در قرآن مكرر این معنا آمده است كه آنچه بر عهده خداوند است، فرستادن پیامبرى معصوم با منطق حقّ همراه با بشارت و انذار است. حال، مردم خودشان هستند كه آزادانه یا راه حقّ را مى‏پذیرند و یا سرسختانه لجاجت مى‏كنند.


إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِیمِ (119)

(اى رسول!) ما تو را به حقّ فرستادیم تا بشارتگر و بیم‏دهنده باشى و تو مسئول (گمراه شدن) دوزخیان (و جهنّم رفتن آنان) نیستى.

اى رسول گرامى! به توقّعات نابجاى كفّار توجّه نكن. آنان هر كدام توقّع دارند اوراق متعدّدى از آیات برایشان نازل شود «بَلْ یُرِیدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُۆْتى‏ صُحُفاً مُنَشَّرَةً» (مدّثر، 52) در حالى كه ما تو را همراه منطق حقّ براى مردم فرستاده‏ایم تا از طریق بشارت و انذار، آنان را نسبت به سعادت خودشان آشنا كنى. اگر گروهى بهانه جویى كرده و از پذیرش حقّ سرباز زدند و توقّع داشتند كه بر آنان وحى نازل شود، تو مسئول دوزخِ آنان نیستى، تو فقط عهده‏دار بشارت و انذارى، و مسئول نتیجه و قبول یا ردّ مردم نیستى.

بشارت و انذار، نشانه‏ى اختیار انسان است. در قرآن مكرر این معنا آمده است كه آنچه بر خداوند است، فرستادن پیامبرى معصوم با منطق حقّ همراه با بشارت و انذار است. حال، مردم خودشان هستند كه آزادانه یا راه حقّ را مى‏پذیرند و یا سرسختانه لجاجت مى‏كنند.

 

دو اصل مهم تربیتى‏

"بشارت" و "انذار" یا " تشویق" و "تهدید" بخش مهمى از انگیزه‏هاى تربیتى و حركتهاى اجتماعى را تشكیل مى‏دهند، آدمى هم باید در برابر انجام كار نیك "تشویق" شود، و هم در برابر كار بد " كیفر" بیند تا آمادگى بیشترى براى پیمودن مسیر اول و گام نگذاردن در مسیر دوم پیدا كند.

"تشویق" به تنهایى براى رسیدن به تكامل فرد یا جامعه كافى نیست، زیرا انسان در این صورت مطمئن است انجام گناه خطرى براى او ندارد.

مثلا مى‏بینیم: پیروان كنونى مسیح عقیده به "فداء" دارند، و معتقدند حضرت مسیح فداى گناهان آنها گردیده، حتى رهبرانشان گاه سند بهشت به آنها مى‏فروشند و گاه گناهشان را از طرف خدا مى‏بخشند! مسلماً چنین جمعیتى به آسانى مرتكب گناه مى‏شود.

اگر تشویق و امید از حد بگذرد باعث جرات و غفلت است، و اگر بیم و انذار بیش از اندازه باشد نتیجه‏اش یاس و نومیدى و خاموش شدن شعله‏هاى عشق و تحرك است

در "قاموس كتاب مقدس" مى‏خوانیم: "... فدا نیز اشاره به كفاره خون گرانبهاى مسیح است كه گناه جمیع ماها بر او گذارده شد و گناهان ما را در جسد خود بر صلیب متحمل شد"! مسلما این منطق نادرست افراد را در ارتكاب گناه جسور مى‏كند.

كوتاه سخن اینكه آنها كه تصور مى‏كنند تنها تشویق براى تربیت انسان (اعم از كودكان و بزرگسالان) كافى است، و باید تنبیه و تهدید و كیفر را به كلى شست و كنار گذاشت، سخت در اشتباهند، همانگونه كه افرادى كه پایه تربیت را تنها بر ترس و تهدید مى‏گذارند و از جنبه‏هاى تشویقى غافلند نیز گمراه و بیخبرند.

هر دو گروه در شناخت انسان در اشتباهند، چرا كه توجه ندارند كه انسان مجموعه‏اى است از بیم و امید، از حب ذات و علاقه به حیات، و نفرت از فناء و نیستى، تركیبى است از جلب منفعت و دفع ضرر، آیا انسانى كه ابعاد روح او را این دو تشكیل مى‏دهد ممكن است پایه تربیتش تنها روى یك قسمت باشد.

مخصوصاً تعادل میان این دو لازم است كه اگر تشویق و امید از حد بگذرد باعث جرات و غفلت است، و اگر بیم و انذار بیش از اندازه باشد نتیجه‏اش یاس و نومیدى و خاموش شدن شعله‏هاى عشق و تحرك است.

درست به همین دلیل در آیات قرآن،" نذیر" و "بشیر" یا "انذار" و "بشارت" در كنار هم قرار گرفته، حتى گاهى "بشارت" بر  "انذار" مقدم است، مانند آیه مورد بحث، (بَشِیراً وَ نَذِیراً) و گاه به عكس،" نذیر" بر" بشیر" تقدم یافته، مانند آیه 188 سوره اعراف إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُۆْمِنُونَ:" من بیم دهنده و بشارت دهنده و بشارت دهنده‏ام براى افرادى كه ایمان مى‏آورند".

هر چند در اكثر آیات قرآن، بشارت مقدم داشته شده این نیز ممكن است به خاطر این باشد كه در مجموع، رحمت خدا بر عذاب و غضب او پیشى گرفته است (یا من سبقت رحمته غضبه)

          

پیام‏های آیه:

1ـ در برابر هر تضعیف روحیّه‏اى از طرف دشمن، نیاز به تقویت و تسلیت و تسكین روحى از طرف خدا است. «أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ» (در آیه قبل بهانه‏هاى كفّار نقل شد، در این آیه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله با كلمه «بِالْحَقِّ» تأیید و تقویت مى‏شود)

2ـ بشارت و تهدید، همچون دو كفّه ترازو باید در حال تعادل باشد، و گر نه موجب غرور یا یأس مى‏شود. «بَشِیراً وَ نَذِیراً»

 

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان


منابع:

تفسیر نور ج 1

تفسیر نمونه ج 1             

 

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت